:
انقلاب اسلامی ایران بعنوان یکی از مهمترین انقلابات قرن بیستم دارای ابعاد ناشناخته بسیاری است که گروههای بسیار زیادی با گرایشهای مختلف فکری و عقیدتی برای آزادی و رهایی از چنگ ظلم وستم حاکم در دوران محمد رضا شاه، یک پارچه و هم صدا بر علیه حاکمیت وقت فریاد برآوردن و همگی خواستار یک چیز بودند : نابودی نظام شاهنشاهی
تا کنون به نقش علما و روحانیون در پیروزی انقلاب بسیار پرداخته شده و کتابها و مقالات بیشماری منتشر شده است. به نظر می رسد بررسی نقش سایر گروهها که در راه انقلاب و نابودی رژیم پیشین گامهای مهمی برداشتند و در این راه از بذل جان و مال خویش دریغ
نورزیدند در سایه اهتمام به نقش علما پنهان مانده و یا تلاش می شود که به عمد نادیده انگاشته شود ، یا شاید جریاناتی تلاش دارند که انقلاب اسلامی را تنها به یک جریان خاص محدود و نقش سایر گروه ها به علت مسائل و حوادث پس از انقلاب به فراموشی بسپارند.این موضوع برای مورخان و علاقه مندان به تاریخ معاصر کشور و امری بسیار دشوار و ناپذیرفتنی می نماید. دغدغه اصلی یک مورخ هماره باید این باشد که یک واقعه تاریخی را از نگرشهای متفاوت و با یافتن علل مختلف ریشه یابی کرده و از نگاه ایدئولوژیک به مسائل باید پرهیز و دوری نماید. انقلاب اسلامی ایران کماکان پس از گذشت سه دهه از عمر آن موضوعی جذاب و البته ناشناخته برای بسیاری از علاقه مندان به آن است و دارای لایه ها و علل خاص بسیار پیچیده ای است . یکی از امور کمتر شناخته شده در این حوزه نقش گروه های مسلحانه در شکست رژیم پهلوی است . از جریانات مسلحانه دوران سلطنت محمد رضا شاه می توان به گروه ها و سازمانهای مسلحانه مارکسیست و غیر مارکسیست اشاره کرد اگرچه ظهور این گروهها نوعی اعتراض به سلفشان منجمله حزب توده و نهضت آزادی بوده است . لذا از نظر زمانی دهه های 40 و 50 خورشیدی را بایستی پیدایش و اوج گیری این سازمانها دانست، اینکه جریان های مسلحانه به چه میزان در روند نهضت بیداری مردم ایران و به چالش کشیدن رژیم پهلوی نقش داشتند و از سوی دیگر چگونه تحت تاثیر جنبشهای مسلحانه معاصر قرار داشته اند و با الگوگیری از آنها در ایران اقدام نمودند موضوع این پایان نامه خواهد بود.
- بیان مساله تحقیق:
مسئله اصلی این پژوهش آنست که مشی مسلحانه بعنوان یکی از راهکارهای تغییر رژیم های توتالیتر و تمامیت خواه تا چه حد در انقلاب اسلامی نقش داشته است . این مسئله را می توان مطرح کرد که انقلاب اسلامی بعنوان مهمترین انقلاب اواخر قرن بیستم تنها بر پایه نقش و فعالیت روحانیون به منصه ظهور رسیده یا در شکل گیری این انقلاب که میشل فوکو از آن بعنوان انقلاب معنوی یاد می کند تنها بر پایه جریان سنتی جامعه یعنی طبقاتی به مانند روحانیون ، بازاریان ، فرودستان مذهبی شکل گرفته است و سایر گروههای رادیکال و روشنفکر با خط مشی مسلحانه در خلق این پدیده نقش نداشته اند یا نقش آنان در سایه و تحت الشعاع فعالیت و کاریزمای رهبری انقلاب واقع شده است . به طور قطع با بررسی فکت ها و حوادث تاریخی بعد از پانزده خرداد 42 این مهم آشکار است که با سیاست مشت آهنین رژیم حاکم تنها قشری که از باتلاق یا منجلاب سرکوب سر برآوردند و حادثه نوزده بهمن را آفریدن همین گروه ها بودند به طوریکه با تداوم عملیات های چریکی در واقع ابهت امنیتی رژیم را زیر سوال برده و این مسئله را در جامعه نهادین نمودند که دستگاه امنیتی رژیم آنچنان قدرتمند نیست که در تصور عامه طنین انداز شده است.