این فصل جزئیات روش پژوهش به کار گرفتهشده را بر مبنای اهداف و مقصود پژوهش، تشریح می کند. در این راستا، ابتدا فرضیه های پژوهش توسعهیافته و متغیرهای پژوهش و نحوه اندازه گیری آنها ارائه شده است. در ادامه، جامعه و نمونه آماری و روش گردآوری داده ها مطرح و با تشریح روشهای آماری موردنیاز برای آزمون فرضیه ها به پایان رسیده است.
۳-۲- فرضیههای پژوهش
در این قسمت در خصوص دستیابی به اهداف پژوهش و بر اساس مبانی نظری و پیشینه پژوهش مطرحشده در فصل قبل، فرضیه های پژوهش به شرح زیر طراحی و تدوینشده است:
فرضیه اصلی پژوهش: بین میزان سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود و ناهمگونی شرکتها در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه های فرعی:
فرضیه فرعی اول: تمایل به سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود در شرکتهای بزرگ و کوچک، با یکدیگر متفاوت است.
فرضیه فرعی دوم: شرکتهایی که از سرمایه های انسانی بیشتری برخوردارند، تمایل بیشتری برای سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود دارند.
فرضیه فرعی سوم: تمایل به سرمایهگذاری در دارایی های نامشهود در شرکتهای دارای محدودیت در تأمین مالی نسبت به سایر شرکتها متفاوت است.
۳-۳- تعریف و اندازه گیری متغیرهای پژوهش
متغیرهای این پژوهش به منظور آزمون فرضیهها، به سه گروه متغیرهای مستقل، وابسته و کنترل تقسیم میشوند که در فصل دوم کلیه این متغیرها تشریح شده است. در شکل شماره ۳-۱ کلیه متغیرهای استفاده شده در پژوهش حاضر در خصوص آزمون ناهمگونی شرکتها و ارتباط آن با میزان سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود به عنوان یک سازوکار مفید نشان دادهشده است.
۳-۳-۱- متغیرهای مستقل
متغیرهای مستقل این پژوهش، معیارهای ناهمگونی شرکتها است که در بخش ادبیات نظری به تشریح ماهیت و چگونگی تأثیر آنها بر سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود پرداخته شد. در این پژوهش از سه معیار در خصوص اندازه گیری میزان ناهمگونی شرکتها استفاده شده است. این معیارها عبارتاند از: اندازه شرکتها، سرمایه های انسانی و محدودیت در تأمین مالی. در ادامه هر یک از این متغیرهای مستقل تعریف و تشریح میشوند.
شکل ۳-۱: چارچوب متغیرهای پژوهش
متغیرهای کنترلی
عمر شرکتها
نقدینگی کوتاهمدت به کل دارایی ها
سودآوری
متغیرهای مستقل
اندازه
سرمایه های انسانی
محدودیت در تأمین مالی
متغیرهای وابسته
نسبت دارایی های نامشهود به کل دارایی ها
۳-۳-۱-۱- اندازه شرکتها
برای سنجش اندازه شرکت از معیارهای متفاوتی از قبیل ارزش بازار، فروش و مجموع دارایی های شرکت استفاده می شود. استفاده از ارزش بازار در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، به دلیل وجود شرایط تورمی اقتصاد ایران و نامربوط بودن اقلام دارایی ها بر اساس ارزشهای تاریخی، دارای مزیت است. با این وجود، به دلیل وجود وقفههای معاملاتی طولانی مدت یا اندک بودن حجم مبادلات انجامشده بر روی سهام بسیاری از شرکتهای موردبررسی، کاربرد معیار مذکور از قابلیت اتکای کافی برخوردار نمی باشد و در صورت انتخاب این معیار به عنوان شاخص اندازه شرکت، لازم است محدودیت دیگری برای انتخاب نمونه اضافه شود که این موضوع کاهش تعداد اعضای نمونه و در نتیجه کاهش تعمیمپذیری پژوهش را در پی خواهد داشت. افزون بر این، یافته های پژوهشهای انجامشده حاکی از آن است که بورس اوراق بهادار تهران حتی در سطح ضعیف کارا نیست (فدایینژاد، ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴؛ نمازی و شوشتریان، ۱۳۷۴ و نمازی، ۱۳۸۲). بنابرین، بهاحتمالقوی، قیمتها منعکسکننده کلیه اطلاعات عمومی و حتی گذشته نمی باشد. در نتیجه، استفاده از معیار ارزش بازار به عنوان اندازه شرکت، از قابلیت اتکای کافی برخوردار نیست.
استفاده از معیار فروش نیز نسبت به معیار مجموع دارایی ها مزیت دارد. زیرا رقم فروش نسبت به مجموع دارایی ها مربوطتر است و معمولاً با افزایش تورم، فروش نیز افزایش مییابد ولی مبلغ دارایی های قبلاً تحصیل شده، تغییر نمیکند. پورحیدری و همتی (۱۳۸۳) نیز معتقدند که اگرچه مجموع کل دارایی ها شاخص مناسبی برای اندازه شرکت محسوب می شود، اما با توجه به نرخ تورم در ایران به نظر میرسد مجموع فروش سالانه شرکت شاخص مناسبتری برای اندازه شرکت باشد. افزون بر این، معیار فروش در پژوهشهای متعددی از قبیل جنسن[۱۱۱] (۱۹۸۶)، استولز[۱۱۲](۱۹۹۰)، ریاحی بلکویی[۱۱۳] (۲۰۰۱)، باقرزاده (۱۳۸۲)، نمازی و کرمانی (۱۳۸۷)، کیمیاگری و عینعلی (۱۳۸۷)، ستایش و کاظمنژاد (۱۳۸۸)، کاشانیپور و همکاران (۱۳۸۸) نیز به عنوان اندازه شرکت در نظر گرفتهشده است. بنابرین، در پژوهش حاضر، از لگاریتم طبیعی فروش برای سنجش اندازه شرکت استفاده میگردد.
۳-۳-۱-۲- سرمایه های انسانی
شرکتها سرمایه مالی، فیزیکی و دیگر دارایی های خلاق خود را در راستای ایجاد درآمد به کار میگیرند. بنابرین، مدیرانی که کیفیت کاری بالایی داشته باشند نسبت به مدیرانی که کارشان از کیفیت پائینی برخوردار است، در رابطه با مقدار مشخصی داده، مقدار بیشتری ستاده تولید میکنند. در این پژوهش قابلیت مدیران به عنوان معیار سرمایه های انسانی در نظر گرفته می شود. برای اندازه گیری قابلیت های مدیران مشابه با پژوهش دمرجین و همکاران[۱۱۴] (۲۰۱۳) و مطابق با مدل دمرجین و همکاران (۲۰۱۲) نمرهی کارایی هر یک از مدیران شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بهوسیله تکنیک تحلیل پوششی داده ها[۱۱۵]محاسبهشده است.
مطابق با پژوهش دمرجین و همکاران (۲۰۱۲) با بهره گرفتن از تکنیک تحلیل پوششی داده ها، کارایی شرکت با مقایسه فروش آن با شرط ورودیهای استفاده شده بهوسیله هر یک از شرکتها (شامل: بهای تمامشده کالای فروش رفته، هزینه فروش واداری، خالص املاک، ماشینآلات و تجهیزات، اجاره عملیاتی، خالص مخارج تحقیق و توسعه، سرقفلی خریداریشده و دیگر دارایی های نامشهود خریداریشده) پیش بینی می شود.
از تکنیک تحلیل پوششی داده ها برای حل مسئله زیر استفاده می شود:
maxvϴ= Sales . v1CoGS + v2SG&A + v3PPE + v4Opsleasev + v5R&D + v6Goodwill +v7OtherIntan (1)
“