«سیاست خارجی هر کشوری ادامه سیاست داخلی آن کشور است»، این عبارت یکی از جملههای معروف و کلاسیک در عرصه علم سیاست به شمار میرود که شاید بتوان مصداق واقعی آن را در عرصه تحولات داخلی و خارجی کشوری مانند ترکیه به خوبی مشاهده نمود. در واقع سیر تحولات تاریخی جامعه ترکیه نشان میدهد که در طی چند دهۀ پر فراز و نشیب، از بطن کشمکش میان اسلامگرایان و سکولارها، شاگردان نوگرای مکتب سیاسی نجمالدین اربکان، مؤسس حزب اسلامگرای رفاه، در قالب حزب عدالت و توسعه در جریان انتخابات پارلمانی سال 2002، قدرت را در صحنه سیاسی ترکیه به دست گرفتند و فضای جدیدی را در عرصه سیاسی این کشور بهویژه در حوزه سیاست خارجی پدید آوردند. به قدرت رسیدن این جریان میانهرو، حاصل شکلگیری نوعی هنجار داخلی یا ملی در جامعه ترکیه مبتنی بر ارزشهای مشترک در مورد تعریف رویکرد مطلوب و مناسب تامین کننده منافع ملی ترکیه است که با تعامل افراد، گروهها و گفتمانهای داخلی میان جریانات سکولار و ملیگرا با اسلامگرایان (بهرغم بحرانهای متعدد سیاسی و وقوع چندین کودتای نظامی)، در یک فرایند جامعهپذیری، موجب حرکت جامعه ترکیه به سوی نقطه تعادل گردید. از اینرو حزب عدالت و توسعه را باید برآیند حرکت جامعه ترکیه از گرایشهای تند اسلامگرایی جریاناتی مانند حزب رفاه نجمالدین اربکان از یکسو و گرایشهای تند سکولاریستی و ملیگرایانه جریاناتی مانند مام میهن تانسو چیللر از سوی دیگر، در طی چند دهه اخیر دانست.
در نتیجه تحولات یاد شده، نخبگان جدید صحنه سیاسی ترکیه با حفظ اصول سنتی کمالیسم و رویکرد غرب گرایی، نگرش جدیدی را نسبت به مسائل منطقهای و بینالمللی در پیش گرفتند که موجب پویایی خاصی در عرصه سیاست خارجی ترکیه گردید. در بطن این تحول، تدوین دکترین عمق استراتژیک از سوی احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه و معمار سیاست خارجی جدید این کشور قرار دارد. در دستور کار قرار دادن سیاست «به صفر رساندن مشکلات با همسایگان»، موجب بروز تحرک و پویایی تازهای در روابط خارجی این کشور طی سالهای اخیر شد؛ که تا حد زیادی با رویکرد سنتی چند دهه گذشته آنکارا در عرصه سیاست خارجی متفاوت است. ایجاد توازن در جهت گیری کلان سیاست خارجی در قبال جهان غرب از یک سو و کشورهای همسایه و منطقه از سوی دیگر، ایفای نقش پررنگتر در منطقه خاورمیانه و نامیدن سال 2007 به عنوان سال خاورمیانه، گسترش روابط با سوریه (ازجمله سفر تاریخی بشار اسد به ترکیه برای نخستین
بار در 57 سال گذشته در سال 2004)، بهبود مناسبات با عراق و سفر مقامات بلندپایه دو کشور برای نخستین بار، توسعه روابط با گروههای کرد و حکومت خودمختار شمال عراق (ازجمله سفر داوود اوغلو، وزیر امورخارجه ترکیه به اربیل در سال ٢٠٠٩)، متوازن نمودن روابط ترکیه با اسرائیل به موازات گسترش روابط با اعراب، عادیسازی روابط با ارمنستان، گسترش مناسبات با فدراسیون روسیه و ایفای نقش فعال در پرونده هستهای ایران را میتوان از مهمترین مشخصات و نتایج سیاست خارجی نوین ترکیه در پرتو دیدگاهها و رویکردهای حزب عدالت و توسعه دانست. به نظر میرسد با توجه به پیروزی مجدد حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی ترکیه در جولای 2007 و تایید اصلاحات مد نظر این حزب در قانون اساسی ترکیه از سوی مردم این کشور در سپتامبر ٢٠١٠، روند کنونی در سیاست خارجی ترکیه که برخی از آن به عنوان «نوعثمانیگرایی» یاد میکنند، تا چند سال آینده نیز تداوم داشته و همچنان بر روی معادلات منطقهای و بینالمللی اثر بخشی خود را داشته باشد.
در چهارچوب این تحول است که طی سالهای اخیر شاهد گسترش مناسبات ایران و ترکیه- به عنوان دو کشور همسایه- در حوزههای مختلف هستیم و با توجه به مسائل اقتصادی، بهویژه در حوزه انرژی و تحولات سیاسی مهمی چون تشدید وضعیت پرونده هستهای ایران و میانجیگری فعالانه ترکیه در این حوزه (از جمله مشارکت در بیانیه تهران با همراهی برزیل)، موجب گسترش روز افزون روابط تهران-آنکارا شده که این امر حساسیتهایی را در سطح منطقه و بهویژه جهان غرب نسبت به ابعاد و ماهیت این روابط به دنبال داشته است .
1-1) بیان مسئله
ایران و ترکیه در آسیا همواره قدرتهای تاثیر گذار بوده و تاریخ گواهی این مدعا ست قبل از رویکرد مردم این دو کشور به اسلام مرزهای این دو سرزمین محل مناقشه دو امپراطوری بزرگ ایران و روم بود گرچه پس از اضافه شدن کشور ایران و ترکیه به کشورهای اسلامی در قسمتی از تاریخ هر دو کشور محل مناقشات حکومتهای محلی اسلامی شد . هرزمان ثبات به هر دو کشور بازگشته به فکر رقابت منطقه ای که اوج آن در دوره صفویه و امپراطوری عثمانی قابل مشاهده است . پس از فرو پاشی امپراطوری عثمانی و ایجاد کشور ترکیه گرچه هر دو کشور در مناسبات منطقه ای به همگرایی با هم ، زیر مجموعه منافع ایالات متحده آمریکا در خاور میانه بوده اند ولی وقوع انقلاب اسلامی در ایران و ارائه الگوی جدید حکومت اسلامی در ایران دو کشور وارد مرحله جدیدی از رقابتهای منطقه ای گردید که اشاعه پان ترکیسم توسط ترکیه از بالکان تا قفقاز و آسیای مرکزی را جزءآن رقابت بدانیم با این تحلیل مشاهده می کنیم فاکتور مهم ژئوپلتیک ” زمان ” بر روی مناسبات دو کشور تاثیرات فراوان داشته و در حال حاضر نیز تحولات خاور میانه مناسبات دو کشور را وارد مرحله جدیدی نموده است در این پایان نامه مناسبات ایران و ترکیه به عنوان متغیر مستقل و منطقه گرایی نوین به عنوان متغیر وابسته مورد مطالعه قرار می گیرد .
1-2) اهداف تحقیق
این تحقیق دارای دو هدف است كه یک هدف آن علمی و هدف دوم آن كاربردی است.
1-2-1) اهداف علمی
1 – بررسی جایگاه منطقه ای ترکیه در خاور میانه
1-2-2) اهداف كاربردی
1- بررسی ظرفیت پذیری ایران و ترکیه در خاورمیانه
1-3) سوال اصلی تحقیق
- دوره گذار خاورمیانه بر روی روابط ایران و ترکیه چه تاثیری دارد ؟