عرفان اسلامی عموماً جنبۀ مثبت و پویا دارد؛ عارف می اندیشد و به سوی کمال می رود و دیگران را رهبری می کند؛ در عرفان اسلامی علم، دین، تقوا، اشراق، عشق به خدا و کمال مطلق یکجا جلوه می کند و شور و مستی و کشش و کوشش می آورد.
صوفیان و عارفان دانشمند و پارسایان روشن بین ایرانی و بزرگان جهان اسلام، با استفاده از علوم و معارف اسلامی و قرآن و احادیث، عرفان و تصوف را تدوین، و بحثها و گفتگوها و عبارات زیبا و دل انگیز در کتابها و آثار خود گنجانیده اند که بسیاری از آنها مخصوصاً در نظم و نثر فارسی، از شاهکارهای علمی و ادبی و عرفانیِ نه تنها ایران، بلکه جهان است.
از همان زمانی که تصوف رو به رشد نهاد؛ شعر، نقش بسیار مهمی در رواج و تکامل عرفان و تصوف اسلامی ایفا کرد. همانگونه که عرفان و تصوف نیز در تکامل ادبیات، اعم از نظم و نثر، نقش بسیار بزرگی داشته است. صوفیان و عارفان دل سوخته، پیوسته در احساسات و عواطف صوفیانۀ خود سرخوش هستند و بهترین زبانی که بتواند این عواطف و احساسات را بیان کند، زبان دل و احساسات یعنی «شعر» است که یکی از علل پیشرفت عرفان و تصوف همین است.
عرفان و تصوف، با شعر و ادب، پیوندی تنگاتنگ دارد و نفوذ افکار عرفانی در شعر پارسی و راه یافتن شعر به خانقاه ها، خود وسیلۀ بزرگی برای ظهور شاعران مشهوری گشته است. عارفان سعی کرده اند که داغِ درونی و هجرانِ جانان را با شعر و متون منثوری که نشأت یافته از شور و سوز باطنی و دور ماندن از اصل و حقیقت می باشد، بیان نمایند. مولانا می گوید:
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش
تصوفی که در دنیای اسلام، با زهد و فقر شروع شد، با عشق الهی و ذوق و وحدت در ایران توسعه یافت و به تکامل رسید. با نشر تصوف ایرانی، نه تنها در ایران، بلکه صوفیانی در نواحی روم، شام و هند به ارشاد و هدایت خلق پرداختند.
یکی از مراکز تجمع صوفیان، هندوستان بوده است که محل پیدایش دو سلسله چشتیه و سهروردیه بوده است. طریقۀ چشتیه، به وسیله شاه نظام الدین اولیا در سراسر هند پرآوازه گردید. یکی از مریدان نظام الدین اولیا، امیرحسن سجزی است كه در سلك بندگان حضرت سلطان المشایخ، نظام الدین اولیا قرار گرفت و به نظر خاص ایشان مخصوص گشت. در فصل چهارم بطور مفصل به بحث در این مورد خواهیم پرداخت.