همچنین پژوهش خمسه(۱۳۸۷) با عنوان بررسی تفاوتهای جنسیتی بین ابعاد مختلف صمیمت نشان داد که تفاوتهای جنسیتی نقش مهمی بر میزان صمیمیت زوجها خواهدداشت.
در بررسی دیگر موحدی(۱۳۸۷) با عنوان تاثیر آموزش ابعاد صمیمیت بر افزایش صمیمیت نشان داد که آموزش نقش بسیار مهمی بر افزایش میزان رضایتمندی زناشویی به خصوص در بعد ازدواج و فرزندان در زوجها خواهد داشت.
مشاهده نتایج تحقیق اثباتی(۱۳۸۸) با عنوان اثربخشی رویکرد زوجدرمانی شناختی- رفتاری بر افزایش و صمیمیت و کاهش تفکر قطعینگر زوجها نشان داد که این رویکرد نقش مهمی در ایجاد صمیمیت و بهبود روابط زناشویی دارد.
در پژوهش دیگری نتایج تحقیق پورسردار(۱۳۸۹) تاثیر آموزش صمیمیت بر افزایش رضایت زناشویی را بررسی نمود و نشان داد این برنامه آموزشی نتایج ثمربخشی در رضایت زناشویی و پربارسازی این روابط دارد.
پیشینه تجربی تحقیق در خارج از کشور
کیس[۳۸] و والری[۳۹] در یک مطالعه از ۱۱۶۰ درمانگر خواستند، مشکلترین حوزه های اختلاف زوجها را درجهبندی کنند. آن ها به ترتیب، ارتباطات، انتظارات غیر واقعی از ازدواج و همسر، فقدان صمیمیت و نشان ندادن علاقه را به عنوان مهمترین جنبههای مشکلات زناشویی معرفی کردند(نظری، ۱۳۸۴).
در سال ۱۹۸۴، «برنامه آموزش صمیمت زوجها» با آموزش تخصصی ۵/۴ روزه توسط ویرجینیا ستیر شروع شد. اولین مطالعه پژوهشی در مورد «برنامه آموزش صمیمیت زوجها» توسط گوردون در سال ۱۹۸۴ انجام گرفت که به صورت ارزشیابی قبل و بعد روی ۱۱ زوج بود که حالات و ویژگیهای اضطراب و ابعاد شخصیت و ارتباط را مورد ارزیابی قرار داد. نتایج نشان داد که بیشتر شرکتکنندگان در «برنامه آموزش صمیمیت زوجها» علاوه بر بهبود رابطه با عزت نفس و قدردانی همسران از یکدیگر نیز پیشرفت قابل ملاحظهای نشان داد(گودرون و دورانا[۴۰]، ۱۹۹۹).
دریگتاس[۴۱] و راسپالت[۴۲](۱۹۹۲) نشان دادند که اگر نیازهای مهمی چون صمیمیت برآوردهنشده باشد در روابط تاثیر منفی میگذارد. آن ها در مطالعاتشان در مورد روابط عاشقانه دانشگاهی پنج نیاز متفاوت(صمیمیت، روابط جنسی، مصاحبت، درگیری عاطفی و درگیری عقلی) و رابطهشان با تصمیمات ماندگار در روابط بررسی کردند. آن ها دریافتند که میزان ارضاء نیازهای مهم فرد در رابطه جاری در مقایسه با میزان ارضاء آن در یک رابطه متناوب، بین افرادی که در رابطه باقی ماندهاند و آنهایی که به صورت داوطلبانه آن را خاتمه دادهاند، به صورت معنیداری متفاوت است.
در پژوهشی که توسط گوردون و دورانا(۱۹۹۶) انجام شد، اثر پیوند و تخلیه هیجانی در بین زوجها را مورد سنجش قرار داد. نتایج نشان داد که کاربرد عملی مهارتهای ارتباط صمیمانه بین زوجها، رضایت از زندگی زناشویی را در ابعاد (شخصیتی) افزایش میدهد. گوردون و دورانا(۱۹۹۸) در مطالعهای دیگر اثر تقویت و حفظ روابط صمیمانه بین زوجها را مطالعه و ثابت کردند و ۷۶% زوجها در این کلاس فوائد مهمی را در رابطه با این کارگاه آموزشی تجربه کردند و در مرحله پیگیری این پژوهش توافق و سازگاری شخصیتی و همدلی از خود نشان دادند.
هیکمون[۴۳]، پروتینسکی[۴۴] و سینگ[۴۵](۱۹۹۷) به بررسی اثربخشی یک برنامه غنیسازی زناشویی ازدواج(مدل ای، سی، ام، ای) در افزایش صمیمیت زوجهای متاهل پرداختند. پاسخهای شرکتکنندگان در پرسشنامه صمیمیت وارینگ، مقیاس تغییر جهت، حاکی از اثربخشی هر دوی این برنامه ها بود. نتایج نشان دادند که این برنامه توانست به شکل معناداری باعث افزایش رضایت از زندگی زناشویی(مدیریت مالی، اوقات فراغت، اقوام و دوستان و جهتگیری مذهبی) در زوجها شود.
لارنسیا[۴۶] و فیلدمن[۴۷](۱۹۹۸) نشان دادند که احساس درک کردن و درک شدن بین همسران مانند، فهمیدن، قبول کردن، تأیید، توجه و مراقبت از همسر به پیشبینی صمیمیت، در کنار بیپردهگویی و پاسخگو بودن همسر(در جواب بیپردهگویی همسر) کمک میکند. بنابرین پاسخهای متقابل زوجها و در مجموع بیپردهگویی زوجها در رابطه با خود، یک پیشبینی مهم، در رضایت زوجها از زندگی زناشویی و حل تعارضات به شمار میرود.
لارسون[۴۸]، هاموند[۴۹] و هارپر[۵۰](۱۹۹۸) نشان دادند که ادراک برابری، روابط زناشویی را تحت تاثیر قرار میدهد. نتایج نشان داد که برداشت و ادراک زنان از روابط صمیمانه به مقدار زیادی متاثر از ادراک آن ها از میزان برابری است. در نتیجه وجود نابرابری در زنان، صمیمیت و رضایت از زندگی زناشویی را تحت تاثیر قرار میدهد، در حالی که در مردان چنین نیست.
هلر[۵۱] و وود[۵۲](۱۹۸۸) در بررسی تفاوتهای جنسیتی در سطح صمیمیت و دقت پیشبینی صمیمیت همسران، نشان دادند که زنان سطح بالاتری از صمیمت را نشان داده و بهتر از مردان، احساسات همسرشان را پیشبینی کردند. این نتایج نشان داد که زنان و مردان ممکن است صمیمیت را به شیوه های مختلف، تجربه و احساس کنند.
ولیهان[۵۳](۲۰۰۰) تاثیر یک برنامه غنیسازی ازدواج(بهبود روابط) را بر تغییر دیدگاه زوجها درباره صمیمت و رابطه جنسی مورد پژوهش قرار داد. ۴۶ زوجی که در این کارگاه آموزشی شرکت کردند و ارزیابی شخصی درباره صمیمت اولسون(۱۹۸۱) و پرسشنامه صمیمیت وارینگ و ارزیابی رابطه جنسی (مادوک، ۱۹۹۸) را کامل کردند. نتایج نشان داد که زوجهای شرکتکننده در این کارگاه بعد از جلسات، ارتباطات صمیمانه خود را نسبت به قبل بهتر ارزیابی کردند، روابط جنسی رضایتمندانهای را گزارش کردند.
تحقیقات هالفورد ساندرز و بهرنس(۲۰۰۱) بر روی ۸۳ زوج نشان داد که زوجهایی که در معرض خطر بالایی بودند و تحت آموزش قرار گرفتند، نسبت به زوجهای گروه کنترل، رضایت زناشویی بسیار بالاتری به خصوص در ابعاد شخصیتی و مدیریت مالی را نشان دادند.
میلرو یورگانسون(۲۰۰۳)، در مطالعهای نشان دادند که مهمترین مشکلات بین زوجها مربوط به حیطههای زیر است.
- صمیمت عاطفی ۲- مسایل جنسی ۳- ارتباطات ۴- مسایل مالی ۵- حل تعارض ۶- اوقات فراغت
برانت[۵۴](۲۰۰۳) در بررسی رابطه بین صمیمت معنوی و رضایت زناشویی در زمینه آموزش غنیسازی زندگی زناشویی دریافت که رابطه غیر مستقیمی بین ازدواجهایی که از صمیمت معنوی برخوردارند و افزایش رضایتمندی زناشویی وجود دارد.
جاکوبسکی[۵۵] و همکاران(۲۰۰۴) نشان میدهد که آموزش برنامه مهارتهای ارتباط صمیمانه[۵۶](Pairs) میتواند باعث اضطراب کمتر، افزایش سازگاری زناشویی، رضایت و افزایش تفاهم شخصیتی بین زوجها میشود.
کلاین[۵۷] و استانفرد[۵۸] (۲۰۰۴) در مطالعات خود نشان دادند که رفتارهای مثبت روزانه مثل خندیدن، مهربانی، شوخی کردن و بوسیدن همدیگر فرصت مناسبی برای زوجها است که دوستی و صمیمت خود را بیشتر به هم نشان دهند.
کربای، باکوم و پیترمن[۵۹](۲۰۰۵) نشان دادند که نیاز صمیمیت برآورده نشده در روابط زناشویی بر رضایت کلی از رابطه و صمیمت تاثیر منفی میگذارد. آن ها در مطالعهای که روی ۸۴ زوج انجام دادند به این نتیجه رسیدند که انتقاد کردن و سرزنش کردن همسر نه تنها با رضایت کمتر مربوط نیاز به صمیمت رابطه دارد بلکه بر رضایت کلی از رابطه نیز خدشه وارد کند.
“