از آنجا كه خانه اولین مكان زندگی است، هدف اصلی یك معمار این بوده است كه به انسانها یك تجربه معمارانه كه فكر و روح آنها را غنی میكند، تقدیم كند. این ایده و فكری بسیار مهم است كه باید همیشه در سر داشته باشیم، خصوصاً هنگامیكه خانهای میسازیم. خانه از جسم انسان حفاظت میكند كه آن نیز بهنوبه خود در برگیرنده روح و روان میباشد. خانه باید باعث امنیت و تقویت همزمان جسم و روح گردد كه از آن صحبت كردهایم. از آنجا كه كالبد باید خود را با روان درون خود، راحت احساس كند، یك بنا نیز باید برایمان راحتی و حفاظت را تأمین كند و همچنین فضاهایی برای فكر كردن و تعمق و نیایش ارائه نماید؛ فضاهایی برای یك تفكر واقعی در مورد رابطه فرد با دنیا. در این بین توجه به نور درخانه چه بهلحاظ كیفی و چه كمی قرنهاست كه دغدغه معماران بوده است.
هیچ نماد و مظهری مانند نور به وحدت الهی نزدیك نیست. بدین جهت است كه معمار ایرانی میكوشد تا در آنچه میآفریند از عنصر نور تا آنجا كه امكان داشت استفاده كند. از طرفی همگی میدانیم كه معماری ایرانی، مدیون آفتاب آن است. معمار ایرانی میكوشد فضایی در دل بنا خلق كند ویژه مرتبط كردن مؤمن با خداوند در نتیجه، تعامل آثار معماری با نور در بسیاری از موارد نه به اختیار و تدبیر معمار، بلکه نتیجه اتفاقی وحاصل حضور همیشگی و ناگزیر نور است. هنر اسلامی حضور نور را اساساً به عنوان تمثیلی از جلوه وجود مطلق بكار میگیرد. یعنی هر قدر به نور یعنی حضرت نورالانوار نزدیكتر شویم، نور خالصتر و شفافتری حاصل میشود. پس تجرد از ماده به معنای حركت و عروج به سمت منبع عروج و نور هستی و دوری گزیدن از نازلترین درجه وجود و سایههای نور است «از این منظر نور به عنوان مظهر و نماد وجود در فضای معماری اسلامی تلقی میشود و آیینهكاری و بهرهگیری از موزاییكها یا رنگ درخشنده طلایی و فیروزهای برای گنبدها و تزیین مقرنسها و نقوش، بیانی از جلوهگری نور است و این كار چونان كیمیاگری كردن است.
در معماری اسلامی ماده سنگین و بی شكل با تبدیل به طرحهای تزیینی و اشكال مقرنس و مشبك گویی به اشیایی ماورایی بدل شدهاند. دیگر ماده اتاقها سنگ وآجر نیستد، بلكه بصورت اسرار آمیزی از خود نور ساطع میكنند و خلاصه كلام كار معماری كم كردن ماده و افزایش فضا است و خود به خود انسان مؤمن را متذكر آیهی«الله نور السماوات و الارض» میشوند.
تحقیقات نشان داده است که به شکل غریزی نیازی در همه موجودات زنده وجود دارد که همه ی موجودات را به سمت “نور” هدایت میکند، این نیاز به نور و روشنایی در انسان منشاء رفتارهای متعددی است که بسیاری از آنها ناشی از آثار بصری نور است.
تا کنون در طراحی بناها بیشتر روش کمی نور به كار رفته است. در پی آن هستیم كه با پیدا كردن ارتباط كمی و كیفی نور محیطی راحت برای زندگی افراد را فراهم كنیم. رفع موانع ورود نور به مراحل نخست طراحی، تنها به مدد جستجویی هدفمند برای کشف کلید واژگان روشن و قانونمندیهای ساده در همه آثار نور، بصری و غیر بصری، مسیر میشد.
1 -2- طرح مسأله
«زیبایی و شکوه یک بنا بیش از آنکه معطوف به حظّ بصری از آن باشد، متکی به توان آن در ایجاد زنجیرهای از مکاشفهها در ذهن انسان است». جان راسکین
همان طور كه میدانیم نور برای انسان نیازی است پیچیده كه همه آثار رفتاری آن مورد بررسی قرار نگرفته است. در این زمینه معماران، حتی به مدد تجربه و شهود از پیش بینی صحیح رفتارهای مبتنی براین نیاز باز میمانند.
در جایگاه یك معمار، اگر نور را تنها یك واسطه برای رویت محیط و اشیاء بدانیم، فرصتهای فراوان تأثیرگذاری بر ادراك مخاطبین خود را از دست دادهایم.
با وجود فاصله گرفتن از دوره سنت اما تلألو آیینهكاریها، سایه-روشن، مقرنسها، سایهی ساباطها، راهروهای تاریك و زیرزمینهای روشن، ما را به این تفكر وا میدارد كه معماری نور فراتر از نهادن روزنهای در دیوار و افروختن چراغهای پرنور در اتاقها میباشد. اگر چه ارزشهای استعاری و معنوی نور در طراحی پرمعنی و جوهری معماری بهره میجویند و با یك آگاهی برتر و فهم قوی از تاریخ نور در معماری، بازیابی این عنصر را به عنوان ابزاری رسا، امكان پذیر میسازد.
این مساله از یك سو نتیجه هراس جامعه معماری از وارد كردن پیچیدگیهای دانش موجود در این زمینه به مراحل نخست طراحی است، و از سوی دیگر ناشی از فقدان كلید واژههای روشن و قواعدی ساده از بطن معماری سنتی است كه حضور نور را در طرح ابتدایی یك اثر معماری میسر نماید.
همان طور كه مشهود است در معماری سنتی از نور طبیعی در فضا چه به صورت اقلیمی، كاركردی یا معنوی به بهترین نحو ممكن استفاده شده است.
بناهای سنتی یزد به گونهای طراحی شدهاند كه در مقابل كویر ایستادگی كردهاند از این رو بناهای ساخته شده در یزد، نهایت درونگرایی را دارا میباشند و سازماندهی فضایی آنها به گونهای است كه عنصر اصلی تقسیمبندی این فضاها حیاط است و دارای فضاهای تابستاننشین و زمستاننشین میباشد و از سوی دیگر چون یزد در دل كویر واقع شده است و تابش مستقیم نور خورشید جز لاینفك آن اقلیم است و در معماری بناهایش از حضور نور چه به لحاظ كیفی و چه كمی به بهترین نحوه ممكن استفاده شده است. از سوی دیگر به خاطر تنوع فضایی در خانههای یزد كه شامل سردر، هشتی، ایوان، حیاط، تالار، سه دری، پنجدری، بادگیر، گودال باغچه، زیرزمین، پایاب است و اختلاف ارتفاعی كه در خانهها وجود دارد، بهترین مكان برای به نمایش گذاشتن طرز استفاده از نور طبیعی و ایجاد فضاهای سایه، نیم سایه، روشن در بازی با نور است.
1-3- ضرورت انجام تحقیق
هر چند كه شكل زندگی و شأن پاسخگویی به آن همواره با هم مرتبط و بر یكدیگر تأثیر میگذارند، اما شكی نیست كه شكل زندگی در هر دوره زمانی، متناسب با شرایط آن دوره آرام آرام تغییر میكند
و خود را با وضعیت جدید منطبق میسازد.
شیوه زندگی از آنجا كه بستگی كامل به نوع نگاه انسان به زندگی و اندیشه و منش او دارد میتواند امری پایدار تلقی شود. چرا كه نوع نگاه و اندیشه، نمایاننده فرهنگ یك جامعه است و فرهنگ هر چند تأثیرگذارتر از زمان است اما دارای برخی خصایص كلی و ویژگیهایی است كه فارغ از زمان بوده و با گذر از یك دوره تاریخی به دوره دیگر دگرگون نمیشود، بنابراین آنچه انتظار میرود كه در خانههای برخاسته از یك فرهنگ مشابه و پایدار باشد، شیوه زندگی آنهاست. یعنی نگاه تاریخی آنها به زندگی نگاهی است كه كالبد خانه را تحت تأثیر خود درآورده و با آن هماهنگ میسازد.