انقلاب اسلامی ایران مهمترین جنبش اسلامی معاصر است که نماد و مظهر اسلامگرایی در عصر حاضر به شمار میآید؛ این انقلاب حرکتی بود که به جهت ویژگیهای خاص و منحصر به فرد خود، تعجب و شگفتی تمام اندیشمندان غربی و شرقی را برانگیخت و به تعبیری وجدانهای غربی را در دو بعد (دولتی و مردمی) تکان داد و به صورت معمایی برای تحلیلگران سیاسی و اجتماعی جلوهگر شد. ویژگیهای خاص انقلاب اسلامی باعث شد که این حرکت مورد توجه فراوان اندیشمندان غرب و شرق قرار گیرد و همه سعی در تبیین و تحلیل آن داشته باشند. لذا هر کدام به نوعی این حرکت را تحلیل کردند. اما این تحلیلها بسیار مختلف و متنوع و گاه متناقض مینماید. آنچه این نظریهپردازان را دچار مشکل کرده و موجبات تناقض را در این نظریهها فراهم آورده این است که بر اساس تعاریف و کلیشههای موجود غربی، امام خمینی (ره) در عین اینکه یک عالم کاملاً سنتی بود، در اوج دوران مدرن و حاکمیت مدرنیته، انقلابی به راه میاندازد که در عمل حرکتی فرا مدرن است.
اندیشمندان غربی با حرکتی روبرو هستند که از طرفی نام آن را جز انقلاب نمیتوان گذاشت، و نام انقلاب هم همواره تداعیگر نوعی
پیشرفت و ترقی است ـ انقلاب در ادبیات غرب یعنی دگرگونی در راستای پیشرفت و ترقی ـ از طرف دیگر در متن این حرکت با پدیدهای به نام مذهب روبرو میشوند که نماد جمود و تحجّر و عقبماندگی و مانع ترقی و پیشرفت است. به عبارت دیگر موج اعتراضهای مذهبی برای مبارزه و مخالفت با شاه به انگارههایی استناد میکند که به سیزده سده پیش باز میگردند و در عین حال خواستههایی در زمینه عدالت اجتماعی و غیره را مطرح میکند که به نظر میرسد در راستای اندیشه یا کنش ترقیخواهانه حرکت میکنند. امام خمینی (ره) در اوج ناباوری تحلیلگران بینالمللی با عقاید مذهبی که غرب آنها را کهنه و قرون وسطایی میدانست جهان را تکان داد.
از طرف دیگر هنگامی که این انقلاب برخاسته از دل مذهب تشیع به پیروزی رسید، پتانسیل انقلابی اش فروکش نکرد و به جهتدهی جنبش های شیعی پرداخت. در این پایان نامه سعی می شود تا تأثیر فرهنگ سیاسی شیعه بر پیروزی انقلاب اسلامی و از طرف دیگر تأثیرات جهانی انقلاب اسلامی بر روی جوامع شیعه مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد.
فصل اول
بیان مسأله
انقلاب اسلامی در مقایسه با سایر ایدئولوژی های انقلابی در غرب که در قرن بیستم ظهور کردند، یک ویژگی و تفاوت عمده داشت و آن این که برخلاف ایدئولوژی هایی نظیر نازیسم و کمونیسم نه تنها بخش عظیمی از انرژی و پتانسیل خود را صرف مبارزه با پدیده مذهب نکرد بلکه از تمامی پتانسیل های مذهب به عنوان پدیده ای که منشا آن در اعتقادات و باور توده هاست برای خدمت به انقلاب و ایدئولوژی انقلابی بهره گرفت. (درخشه، 1387: 356). امام خمینی (ره) نیز دلیل تمایز انقلاب ایران را برخورداری از هویت مستقل اسلامی و شیعی می دانند که جز به خدای متعال هیچ اتکا و وابستگی ندارد. اسلام شیعه هم از نقطه نظر سازمانی و هم از لحاظ فرهنگی، برای ایجاد انقلاب ایران علیه شاه، نقش حیاتی را به عهده داشت (باباپور، 1382: 75). تشیع به منزله ساختاری نمادین که برای مردم معنی ایجاد می کرد، زبانی با گویش های مختلف و آیینی بود که رفتار و جهان بینی آنان را تعیین می کرد و برای تمام مشکلات اساسی شان پاسخ مناسبی داشت، در روند بسیج سلطه ایدئولوژیک یافت و مهر خود را بر پیشانی انقلاب حک کرد. (اخوان مفرد، 1381: 225 – 224). در واقع فضای کلی موجود در اندیشه های انقلاب اسلامی، عقاید و آرمان های شیعی بوده و به طور طبیعی، گسترش این اندیشه ها همراه با بستر اصلی آن، یعنی تشیع قابل تحقق بوده است. (طاهری، 1388: 195 – 194).
در خصوص انقلاب اسلامی، اندیشمندان غربی با حركتی روبه رو هستند كه از یك سو، نمی توان نام آن را جز انقلاب گذاشت، و از سوی دیگر، محور اصلی این حركت، پدیده ای به نام مذهب است كه به زعم آن ها، نماد جمود و تحجّر و عقب ماندگی و مانع ترقّی و پیشرفت است. به عبارت دیگر، موج اعتراضهای مذهبی برای مبارزه و مخالفت با شاه به انگاره هایی استناد می كند كه به سیزده سده پیش باز می گردند و در عین حال، خواسته هایی در زمینه عدالت اجتماعی و غیره را مطرح می كند كه به نظر می رسد در راستای اندیشه یا كنش ترقّی خواهانه حركت می كنند.نظریه پردازان غربی با انقلابی رو به رو می شوند كه از سویی، خارج از جنگ طبقات بود و از سوی دیگر، مذهب كه همواره در نظر ایشان عنصری روبنایی بوده، در این انقلاب نقش زیربنایی را ایفا می كند. طرفداران نظریات دوركیم و وبر ـ كه معتقدند جوامع در سیر عقلانی شدن، عناصر اسطوره ای و رمزآلود را به حاشیه می رانند و به تدریج، عقل گرایی جانشین عنصر قدسی می شود و این فرایند افسون زدایی از جهان را فرایندی ناگزیر برای همه جوامع می دانند ـ با انقلابی مواجه می شوند كه بازگشتی است به عنصر قدسی. به نظر می رسد، عمده مشكلات نظریه پردازان غربی در تحلیل نادرست انقلاب اسلامی ناشی از این است كه آنان نقش اصلی پیروزی انقلاب اسلامی را كه آموزههای شیعی و عناصر و مؤلفههای فرهنگ سیاسی شیعه بوده است، نادیده گرفته اند؛ امری كه در ادبیات سیاسی مدرن و بر اساس مبانی نظریههای مدرن غربی، قابل درك و توضیح نیست. چه بسا به همین دلیل، بسیاری از تحلیلگران انقلاب اسلامی، كه بر اساس نظریات غربی به تحلیل انقلاب پرداخته اند، در بحث از علت اصلی پیدایش انقلاب، مذهب و مؤلفههای دینی را نادیده گرفته و در عوض، بر عواملی مثل توطئه، استبداد، اقتصاد و مدرنیزاسیون تأكید دارند.
علاوه بر تاثیر غیرقابل انکار و مهم مذهب تشیع در پیروزی انقلاب اسلامی ایران، وقوع این رویداد عظیم تاریخی نیز متقابلا به نوعی این مذهب را تحت تاثیر قرار داده است. با پیروزی انقلاب اسلامی پتانسیل نهفته در مذهب تشیع شکوفا شد و این مذهب در کشور بزرگی مثل ایران به قدرت سیاسی دست یافت. به گفته فرانسوا توال پیروزی انقلاب خمینی در ایران یکی از پراهمیت ترین وقایع و انقلاب های نیمه دوم قرن بیستم بوده و در حقیقت مهم ترین واقعه در طول تاریخ شیعه می باشد. (توال، 1383: 56). در اثر انقلاب، حکومتی دینی بر پایه ی نظریه ی «ولایت فقیه» در ایران پایه گذاری شد. وقوع انقلاب اسلامی در ایران از رخدادهای بزرگ نیمه ی دوم سده ی بیستم بود که باعث ایجاد تحولات فراوانی در ساختار قدرت جهانی و منطقه ای شد. وقوع چنین انقلاب بزرگی بی شک درون مرزهای داخلی را درنوردیده و دل های مشتاقان بسیاری را ربود. دیدگاه فرامرزی انقلاب ایران و درونمایه اعتقادی شیعی آن منجر به توجه شیعیان به این انقلاب شد. این تأثیرگذاری در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیت های مؤثر دینی مشهود است. انقلاب اسلامی از سویی منجر به توجه جهانیان به مذهب تشیع و از سوی دیگر ایجاد خودباوری و رشد سیاسی شیعیان در کشورهای مختلف اسلامی گردید به گونه ای که شاهد تلاش های آنان در جهت حضور در عرصه ی سیاست و کسب قدرت سیاسی شد.
این انقلاب از هویت سیاسی شیعه که قبلا شکل گرفته بود، حمایت کرده و کانونی برای تمرکز پیرامون آن به وجود آورد شیعیان از حالت افراد یا گروه های منزوی و در حاشیه خارج شدند؛ به تعبیر دیگر به شیعیان جرات داد هویتشان را بیان کنند و ابزاری در اختیار آنان گذاشت تا حضور خود را برای دیگران محسوس نمایند.. یک رابطه دو سویه میان انقلاب اسلامی ایران و مذهب تشیع وجود دارد که هر کدام در جهت تقویت دیگری عمل می کنند(کاظمی دینان، 1388: 89).
بدین ترتیب با توجه به مسائل گفته شده مسأله اصلی که این پژوهش به آن خواهد پرداخت بررسی و تبیین میزان نقش و اثر گذاری فرهنگ سیاسی شیعه در پیدایش انقلاب اسلامی ایران و همچنین میزان تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک شیعیان خاورمیانه است. این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این سوال است که اولا انقلاب اسلامی ایران چه تاثیری بر ژئوپلیتیک تشیع داشته است؟ و ثانیا مذهب تشیع چه تأثیری بر پیروزی انقلاب اسلامی ایران داشت؟