ساختار گرایی به اندیشه فرانسوی دهه ی شصت اطلاق می شود. ساختار گرایی با نام متفکرانی چون کلود لوی استروس(1)، رولان بارت(2)، میشل فوکو(3)، ژرار ژنت(4)، لویی آلتوسر(5)، ژاک لاکان(6) درآمیخته است. ساختار گرایی به منزله ی مرحله ای فراسوی انسانگرایی و پدیدار شناسی، به بررسی روابط درونی ای پدیده ها می پردازد که زبان و نیز تمامی نظام های نمادین یا گفتمانی را برمی سازد. روایت شناسی مجموعه ای از احکام کلی درباره ژانر های روایی، نظام های حاکم بر روایت (داستان گویی) و ساختار پی رنگ است. تاریخ روایت شناسی را می توان به سه دوره تقسیم کرد: دوره پیش ساختار گرا (تا1960)، دوره ساختار گرا(1960 تا 1980)، دوره ی پسا ساختارگرا. (که نه تنها تحولات بعدی ساختار گرایی از جمله واسازی را در بر می گیرد، بلکه تحولات اخیر روایت شناسی به سوی یک فعالیت میان رشته ای را نیز شامل می شود).
جاناتان کالر(7) در بوطیقای ساختارگرا (1975) می کوشد تا با طرح و بسط بوطیقایی که شرایط تفسیر را تعیین می کند، نقد را از نقش تفسیری ای که در چهار چوب نقد نو دارد «برهاند».
کالر با استفاده از مدل زبان شناسی ساختاری، ادبیات را نظام نشانه ای «ثانوی» می انگارد که از زبان بهره می گیرد تا معنای ادبی را خلق کند و ناظر بر آن باشد. بنا براین نویسندگان، متون و خوانندگان، همگی در چهارچوب یک نظام دلالتی ادبی جای می گیرند.
میرزا فتحعلی آخوندزاده (8) از آغازگران نمایش نامه نویسی در ایران به شمار می آید و آثار او به دلیل پرداختن به مساله آدم ایرانی مبدع نوع جدید از ادبیات در ایران محسوب می شود. نمایشنامه های او که مضامینی انتقادی – اجتماعی دارد از طنزی دلچسب و همه پسند برخوردار است. غالبا متضمن نتایج تربیتی و مواعظ اخلاقی است. در این نمایشنامه ها حیات اجتماعی مردم ایران به تصویر کشیده شده
است.
(1) Claude Levi – Strauss (27 Feb 1829 – 26 Sep 1902)
(2) Roland Barthes (12 Nov 1915 – 26 Mar 1980)
(3) Michel Foucault ( 15 Oct 1926 – 25 Jun 1984)
(4) Gerard Genette (1930 – )
(5) Louis Althusser (16 Oct 1918 – 22 Oct 1990)
(6)Jacques Lacan (13 Apr 1901 – 9 Sep 1981)
(7) Jonathan Culler (1944 – )
Mirza Fatali Akhundov (1812 – 1878) (8)
اولین جرقه برای تمرکز بر روی آثار آخوندزاده توسط استاد عزیز جناب آقای دکتر فرهاد مهندس پور زده شد، ایشان با بیان این که کار بر روی آثار آخوندزاده کمتر صورت گرفته، بنده را تشویق به بررسی در این زمینه کردند. در پی راهنمایی های استاد گرانقدر جناب آقای دکتر سعید اسدی تمایل به کار روی آثار آخوندزاده بیشتر شد و پس از صحبت های نهایی با جناب آقای دکتر فارِس باقری، نهایتا موضوع فوق انتخاب شد. لازم به ذکر است که مطالبی که در متن در داخل قلاب آورده شده، نظرات نگارنده است که در ارجاعات متنی لحاظ شده است.
در به اتمام رسانیدن این پژوهش استاد راهنمای عزیز جناب آقای دکتر فارِس باقری بیش از یک استاد راهنما یار و یاور من بودند و هیچ وقت سعه ی صدر و بزرگ منشی ایشان را از یاد نخواهم برد. مطالبی که از ایشان آموختم من را نسبت به کم دانشی خودم آگاه تر نمود.
در پایان لازم می دانم از جناب آقای فرزاد معافی که در راه انجام این پژوهش، بزرگوارانه از هیچ کمکی دریغ نکردند تشکر ویژه ای داشته باشم.
تصور پشت سر گذاشتن این راه پر نشیب و فراز بدون همراهی خانواده ام و علی الخصوص همسرم، محال بود.
1-2 بیان مساله
میرزا فتحعلی آخوندزاده به عنوان اولین نمایشنامه نویس ایرانی(که البته نمایشنامه هایش به ترکی نگاشته شده است) به عنوان یکی از آغازگران تجدد و نوخواهی در ایران مطرح می شود که البته با وجود اینکه وفات وی بیست و هشت سال قبل از پیروزی انقلاب مشروطه اتفاق می افتد، برای وی نقش بی بدیلی را در تاریخ تف-جحکر معاصر ایرانی در نظر گرفت.
با ظهور آخوندزاده شکل بسیار جدیدی از ادبیات – یعنی نمایشنامه نویسی- وارد زبان و ادب فارسی شد. این شکل از ادبیات با توجه به وجه کاربردی اش به سرعت مشتاقان زیادی را به دور خود جمع کرد. مشتاقانی که پس از مدتی به منابع دست اولی از این نوع دست پیدا کردند. با ترجمه نمایشنامه های مولیر(1)، پوشکین(2)، گوگول(3) و … این قبیل آثار به مثابه مراجع قابل استنادی در دسترس نمایشنامه نویسان قرار گرفت و از این به بعد بود که ادبیات نمایشی در شکل جدید خود، رشد و نمو پیدا کرد.
بررسی روایت در آثار نمایشی آخوندزاده از چند حیث اهمیت پیدا می کند. اول به دلیل اینکه او اولین کسی است که بر طبق متد نمایشنامه نویسی غربی دست به این کار می زند. در واقع پیشگام بودن وی به عنوان کسی که جرات پیدا می کند تا گونه ای از ادبیات را – هر چند نه چندان پخته و کامل – را اشاعه و ترویج کند اهمیت بیش از پیش پیدا می کند.
دلیل دوم این است که او انسان ایرانی را برای اولین بار در قالب همین گونه ی جدید معرفی می کند و رابطه ای که انسان ایرانی با همنوع خودش و در سطحی کلان با جامعه اش دارد را به شکلی بازنمایی می کند و ارائه می دهد.
سومین نکته این است که آخوندزاده با توجه به دوری خودخواسته ای که از ایران دارد باز هم دلمشغولی هایی درباره ی انسان ایرانی دارد.
(1) Jean Baptiste Poquelin(15 Jan 1622 – 17 Feb 1673)
(2) Alexander Pushkin (6 Jun 1799 – 10 Feb 1837)
(3) Nikolai Gogol (13 Mar 1809 – 4 Mar 1852)
1-3 ضرورت و اهداف پژوهش
این پژوهش امیدوار است بتواند با آشکار کردن تمهیدات روایی آثار آخوندزاده جهان درونی و بیرونی آثار او را مورد واکاوی قرار داده است تا بتواند انسان ایرانی را و شیوه بیانی او را در باره مسائل خود بر زبان نشان دهد. مساله مهم انتخاب تمهید روایی است که می تواند به یکی از جهانهای ممکن تئاتر اشاره داشته باشد. این جهان ممکن صورت بندی اولیه ای از رویکرد روایی نمایشنامه نویی ایران محسوب می شود که می توان با پیگیری آن زیبایی شنای روایی نویسندگان بعد از او را پیکربندی کرد.
1-4 فرضیه و سئوالات کلیدی
در ابتدای پژوهش با پرسش های زیر مواجه شدیم:
- آیا آخوندزاده در آثار خود از تمهیدات روایی یکسانی بهره می برد؟
- آیا با بهره گیر از شیوه نظری جاناتان کالر می توان به الگویی در بوطیقای روایی فتحعلی آخوندزاده دست یافت؟
- آیا میان تمهیدات روایی آثار او و جهان ممکن تئاتری که او برپا می کند نسبتی وجود دارد؟
- آیا ساختار روایی آثار او با بنیان صورت بندی اندیشه نویسنده با یکدیگر ارتباط دارند؟
- میان ساختار روایی و تمهیدات روایی آخوندزاده و نوع ادبی مورد انتخاب او نسبتی وجود دارد؟
- آیا در هر اثر تمهیدات روایی در ترکیب بندی ساختار اثر یک انسجام درونی و بیرونی به وجود آورده است؟
- تمیهدات روایی نویسنده چه نسبتی با زیبایی شناسی ادبی او دارد؟
در شروع کار با مفروض دانستن دلایل ذیل پژوهش آغاز شد:
- آخوندزاده در کلیت روایی خود از تمهیدات واحدی بهره می برد که با تئاتر آن روزگار در جهان همخوانی دارد.
- ساختار روایی آثار با جهان مورد نظر او شباهت بسیار دارد.
- با شناخت تمهیدات روایی او می توان گونه مورد نظر آخوندزاده را با توجه به انتخاب نوع ادبی اش مورد بررسی قرار داد.
- به نظر می آید میان صورت بندی اندیشه میرزا فتحعلی آخوندزاده و ساختار روایی جاناتان کالر نسبتی معنادار وجود دارد.