:
پیشگفتار
سرزمین ایران از دیرباز جایگاه ویژه ای در معماری و بخصوص خانه سازی داشته است. معماران این مرز و بوم در اقلیم خشک و نیمه بیابانی ایران و در دل کویر این سرزمین آنچنان خانه سازی میکردند که انسان در بدو ورود به خانه احساس می کرد که به اقلیم و منطقه دیگری وارد شده است. خانه ایرانی در گذشته فضای سبز و خرمی را در تضاد با اقلیم منطقه در خود جای می داد بطوریکه آب و هوای خشک بیابانی و آفتاب جانکاه کویری با عبور از درگاه خانه به کل فراموش می شد. در واقع خانه ها در گذشته با توجه تمام به اقلیم منطقه و غریزه طبیعت پسند ایرانی و بخصوص حضور آب طراحی می شدند.
خانه های درونگرا با حیاط مرکزی در پاسخ به این اقلیم شکل گرفتند که علی رغم تراکم بالا محرمیت را نیز پاسخ می گفتند. یعنی کاری که خانه های معمول برونگرا قادر به انجام آن نیستند. این خانه های درونگرا با حیاط مرکزی تهویه طبیعی هوا را سبب شده و محیط سردتری را به وجود می آوردند. نظم و آراستگی پیشرفته فضا ها و سرویس کافی این خانه ها خود نشانگر فرآیند طولانی طی سالها بوده است.
امروزه در ایران خانه سازی به شیوه کلملا تقلیدی و متاثر از نفوذ سبک بین الملل معماری مدرن و اکثرا با نماهای کلاسیک اروپا صورت می گیرد که منجر به ایجاد خانه هایی بدون در نظر گرفتن اقلیم و فرهنگ منطقه می شود.در حالیکه راهکارهای سنتی ما نظیر بادگیرهای خانه های کاشان امروزه در ساختمان های بلند مرتبه دنیا به عنوان عامل تهویه استفاده می شوند. مابه جای بهره گیری از این دستاورد عظیم و غنی معماری خود به تقلید کورکورانه و ناهماهنگ با فرهنگ و محیط رو آورده ایم و هر روز بیشتر زمینه نابودی هویت معماری خود را رغم میزنیم. در این پژوهش علاوه بر احیای شیوه های سنتی گذشته و تطبیق آن با نیازهای امروزی سعی بر آن است که بار دیگر معماری ایران زمین را دارای هویت مربوط به خود نموده و به جهانیان عرضه نمود.
بیان موضوع طراحی
(بیان مسله و ضرورت طراحی- بیان اهداف و فرضیات- بیان شیوه تحقیق- سوابق موجود در ارتباط با پژوهش پیش رو)
- بیان مسله و ضرورت انجام پژوهش
امروزه مسکن ظاهرا فقط محلی برای سکونت می باشد نه برای آرامش روحی و روانی افراد خانواده زیرا بسیاری از سودجویان و ماده پرستادن دنیای غرب خانه ای طراحی می کنند که تنها تامین کننده سودشان باشد دیگر روح و روان برای آنها بی معنا شده و تنها ظاهر پر تجمل و فریبنده آن در اولویت قرار دارد و این دقیقا نقطه مقابل معماری ایرانی- اسلامی است که دیروز معمار ایرانی بنایی- خانه ای و… را با مردم و برای مردم می ساخت که روح و جان و آرامش خانواده اولین هدف او بود و سکونت در درجه دوم اهمیت قرار می گرفت و با کمال تاسف دنیا گرایی و ظاهر بینی و سودمداری دنیای غرب امروزه در حال رسوخ به فرهنگ و نهاد معماری ماست و برخی از معماران تحصیل کرده دانشکده های غرب یا مهمتر از آن بساز بفروشهای سودجو که تنها به سود و منفعت مال خود می اندیشند به آن خوشآمد می گویند و آن تدابیر معماری غریبه با این مرز و بوم را با عنوان مدرنترین امکانات امروزی جهت رفاه حال کاربران به اجرا می گذارند.
معماری امروز ما خواسته یا ناخواسته در مسیری افتاده است که مارا از اصل خویش دور می کند و گویا برخی از مردم جامعه هم کورکورانه آن را پاسخی رضایت بخش به خواسته های خود می پندارند. لازم به تذکر و تاکید است که در همین بدو امر باید روشن سازیم که ما با توسعه معماری و استفاده از جدیدترین امکانات در ساختمان سازی مخالف نیستیم. ما تنها میکوشیم تا جلوی تضادش با فرهنگمان را سد نماییم و بجای تقلید محض از ظاهر و فرهنگ غربی آن را سازگار با موازین ملی- شرعی و فرهنگی مان کنیم و در تلاشیم تا معایبش را بکاهیم و مزایای بالقوه اش را تقویت نموده ودر این راستا هویت معماری خود را باز یابیم.
1-2 بیان اهداف
هدف اصلی این است که معماری ما بیش از این غربی نشود. زیرا اگر معماری ما غربی شود جای پای فرآورده های صنعتی غربی برای مصرف در کشور آنچنان محکم می شود که بازار ما در نهایت غربی شده و در نتیجه اتکا و هویت ملی را در تمامی عرضه ها از دست داده و کاملا وابسته به غرب می شویم. خانه که غربی ساخته شود مصالح آن هم غربی خواهد بود در ادامه آذین خانه نیز به جای گچبری و کاشیکاری و … غربی خواهد شد. پوشش و دکور غربی خانه به نوبه خود ظاهر صاحب خانه را نیز خواسته یا ناخواسته غربی خواهد کرد و دیری نخواهد پایید که باید فرهنگ و معماری اصیل و ارزشهای کهنمان را در موزه ها و کتب تاریخی جستجو کنیم.
وقتی “چرخش طبیعی باد از طریق بادگیرها” که خود یک نمونه تکامل یافته معماری سبز و پایدار می باشد جای خود را به “سیرکولاسیون فن کویل” می دهد دیگر حتی تامین نیاز سرمایش و گرمایش ما نیز منوط به کمک غرب است و غرب تنها وقتی به ما کمک می کند که ما غربی و تابع خواسته های غربیها باشیم و این یعنی گم کردن کامل هویت ایرانی اسلامی خودمان. لازم به ذکر است ما با تکنولوژی نیز مخالفتی نداریم بلکه باید اثرات منفی و پرهزینه آن را کم کرده و خود را وابسته به آن نکنیم و در عوض از انرژی های رایگان طبیعی که دارای صرفه اقتصادی نیز می باشند نهایت استفاده را ببریم.
- روش انجام مطالعات و زمینه پژوهش
استاد محمد کریم پیرنیا بر وجود پنج اصل در خانه سازی و معماری ایرانی تاکید کرده است که عبارتند از: « درونگرایی- مردم واری- پرهیز از بیهودگی- خودبسندگی و نیارش » این پنج اصل که به بیان ساده تر عبارت بودند از : ایجاد محرمیت- داشتن مقیاس انسانی- استفاده سودمند و پرهیز از ایجاد چیزی صرفا جهت زیبایی- استفاده از مصالح بوم آورد و ایستایی و فن ساختمان امروزه با رواج روز افزون معماری و فرهنگ بیگانه که کاملا ناهماهنگ و بی توجه به اقلیم و بافت منطقه می باشد کم کم به فراموشی سپرده می شوند. فضاهای شهری با آن ساختمان های بی هویت و نماهای غالبا سنگی آنهم به شیوه معماری کلاسیک اروپا روز به روز بیشتر در بافت شهری در حال گسترش بوده و به نظر می رسد که معماری در ایران هیچ پیشینه و گذشته قابل توجهی نداشته و ایرانیان در زمینه معماری کاری جز تقلید محض انجام نمیداده اند. این در حالی است که راهکارهای سنتی ما نظیر بادگیرهای خانه های کاشان در ساختمان های بلند مرتبه دنیا به عنوان عامل تهویه استفاده می شوند مابه جای بهره گیری از این دستاورد عظیم و غنی معماری خود به تقلید کورکورانه و ناهماهنگ با فرهنگ و محیط رو آورده ایم وهر روز بیشتر زمینه نابودی هویت معماری خود را رغم میزنیم.
اگر چه با بالا رفتن جمعیت و کمبود زمین ناچار به آپارتمان سازی شده ایم اما مجبور به ساخت و ساز به شیوه اروپایی نیستیم. هنوز هم در گوشه و کنار این مرز و بوم بخصوص در محله های اعیان نشین خانه هایی یک یا نهایتا دو طبقه و به اصطلاح « ویلایی » ساخته می شوند که متاسفانه اکثرشان هم به شیوه بیگانه شکل می گیرند.
این پژوهش سعی در شناخت و بررسی و در نهایت طراحی یک خانه دو طبقه ( ویلایی ) به سبک و شیوه اصیل و شکوهمند « ایرانی- اسلامی » و با توجه به نیازهای امروزی با راهکارهای اقلیمی گذشته دارد. امید است در این راستا بار دیگر شاهد باز یافتن هویت گمشده خود در معماری و جایگاه آن به عنوان یک شیوه خاص و مستقل در جهان باشیم.
- بیان فرضیات و طرح سوال تحقیق
- با توجه به گذشت سالیان سال و چه مواردی در معماری اصیل ایران در تمامی عرصه های آن بخصوص در خانه سازی مورد توجه معماران سراسر جهان و شهرت آن در دنیا شده است؟
- آیا با توجه به نیازهای امروزی امکان تداوم خانه سازی به شیوه گذشته در ایران وجود دارد؟
- چگونه میتوان با تلفیق نیازهای امروزی با شیوه های سنتی ایران اقدام به خانه سازی نمود؟
- امروزه معماری در ایران در چه روندی پیش می رود و آیا راهکارهایی در جهت بهبود وضیت کنونی آن وجود دارد؟
1-5 پیشینه تحقیق
- معماری همیشه و همه جا هنری وابسته به زندگی بوده و در ایران بیش از هر جای دیگر. چنانکه آرایش معماری نیز هماره بدست زندگی بوده و در هر زمان روش زندگی بوده که برنامه کار معمار را پی ریخته است.( پیرنیا- 1385)
- در معماری ایران تلاش می شده که کار بیهوده در ساختمان سازی نکنند و از اسراف پرهیز می کردند. این اصل هم پیش از اسلام هم پس از آن مراعات می شده است. در قرآن کریم آمده « مومنان آنان که از بیخودگی رویگردانند» . ( پیرنیا- 1385)
- اگر در کشورهای دیگر هنرهای وابسته به معماری مانند نگارگری ( نقاشی ) و سنگتراشی پیرایه ( آذین ) به شمار می آمده در کشور ما هرگز چنین نبوده است. گره سازی با گچ و کاشی و خشت و آجر و به گفته خود معماران آمود و اندود در واقع بیشتر بخشی از کار بنیادی ساختمان بوده است. وانگهی باید دانست که واژه « زیبا » به معنی « زیبنده بودن » و « تناسب داشتن » است و نه قشنگی و جمال. ( پیرنیا- 1385)
- معماران ایرانی تلاش می کردند ساختمایه مورد نیاز خود را از نزدیک ترین جاها بدست آورند و چنان ساختمان می کردند که نیازمند به ساختمایه جاهای دیگر نباشد و «خودبسنده » باشند. بدین گونه ساخت با شتاب بیشتری انجام می شده و ساختمان نیز با محیط پیرامون خود « سازوارتر » در می آمده و هنگام نوسازی آن نیز همیشه ساختمایه آن در دسترس بوده است. ( پیرنیا – 1385)
- بطوریکه از نوشته های مورخان یونانی بدست می آید نزدیک به 3000 سال پیش پیرامون خانه های بیشتر ایرانیان را باغ احاطه کرده بود. ( نعیما- 1388)
- در طراحی فضاهای مسکونی عموما بهترین قسمت خانه به نحوی ساخته می شد که منظری به باغ یا باغچه داشته باشد. در گذشته باغچه در همه خانه ها از اعیانی تا معمولی ساخته می شد. ( نعیما- 1388)