و معرفی
1-1- پیشگفتار
با توجه به اهمیت انرژیهای فسیلی در دنیای امروز و نقشآفرینی این نوع انرژی در تمام مناسبات جهان، مساله استخراج آن یكی از موضوعات مهم تكنولوژی روز دنیا می باشد.همچنین پایان پذیری منابع فسیلی و محدود بودن ذخایر آن، باعث توجه به ذخایری شده است كه تاكنون بهره برداری از آنها صرفه اقتصادی نداشته است. یكی از مهمترین این ذخایر، ذخایر انرژی مدفون در كف دریاهاست. لذا دانشمندان در طول قرن گذشته روشهایی را جهت استخراج از كف دریاها ارائه دادهاند. حركت علمی كه در این راستا در غرب آغاز شده است اكنون دارای تاریخچهای بیش از یک قرن است و با توجه به موقعیت حساس كشور ما در این برهه زمانی و برخورداری از منابع غنی انرژی های فسیلی در دریاهای شمال و جنوب كشور، كسب این تكنولوژی به یكی از رئوس برنامه علمی كشور تبدیل شده است. نكته قابل توجه در این باره، لزوم استفاده از روشهای اقتصادی و سیستم های بهینه استخراج می باشد كه در دنیای رقابتی امروز امری اجتناب ناپذیر مینماید.
جهت استخراج نفت و گاز از كف دریاها، كاربردی ترین روش شناخته شده، استفاده از سكو است. این نوع سازه طی عمر هفت دههای خود تحولات بسیاری را در سیستم سازهای و قابلیت بهره برداری از سر گذرانده است.در ابتدا این نوع سازه در آبهای كم عمق و به صورت خرپایی ساده مورد استفاده قرار گرفت و طی زمان، تكامل سازه در راستای استفاده در آبهای عمیق و كاهش هزینههای ساخت مورد توجه قرار گرفت. به علت افزایش بسیار زیاد هزینه احداث سكوهای ثابت با افزایش عمق، نوع جدیدی از سكوهای دریایی با نام سكوی نیمه شناور مطرح شد كه دارای مزایای اقتصادی و كاربردی قابل توجهای می باشد. سیر تكامل كلی سكوها و به خصوص نوع خاصی از آنها را (سكوی نیمه شناور خرپایی) به صورت كامل در فصل یك شرح خواهیم داد.
سکوی نیمه شناور خرپایی نوع خاصی از سکوهای نیمه شناور است که دارای شش درجه آزادی میباشد: حرکت افقی طولی (surge)،
حرکت افقی عرضی (sway)، حرکت قائم (heave)، که به ترتیب جابجایی در امتداد محورهای x و y و z بوده و چرخش طول این محورها به ترتیب، غلتش عرضی (roll)، غلتش طولی(pitch) و چرخش در صفحه افقی (yaw) نامیده می شود.
با توجه به مقدمات بالا، در این پروژه سعی شده است اصول آنالیز یك سكوی نیمه شناور خرپایی مورد بررسی قرار گیرد و با شناسایی و مقایسه تئوری های موجود جهت محاسبه ی بارهای وارد بر سازه، برداشت جامعی از چگونگی آنالیز یك سكوی نیمه شناور خرپایی ارائه شود. در این راستا از تئوری های موریسون و دیفركشن خطی جهت محاسبهی نیروی موج و از تئوری موج ایری برای توضیح طبیعت دریا استفاده شده است كه در فصل های ابتدایی توضیح كلی آنها خواهد آمد. نتایج محاسباتی پروژه با یك مدل تست نیز معتبر سازی شده است و در پایان شاهد بحث در نتایج و مقایسه آنها خواهیم بود.
1-2- روش تحقیق
در این تحقیق ابتدا نیروهای وارد بر سكوی نیمه شناور خرپایی ناشی از موج، توسط تئوری های موریسون و دیفركشن خطی برای درجات آزادی غیر وابستهی surge ، heave و pitch به دست میآید. سپس با استفاده از حل معادله حركت دینامیكی سكوی نیمه شناور خرپایی در درجات آزادی heave و pitch ، پاسخ سازه به موج با دامنه واحد[1](RAO) به نیروها در این درجات به دست میآید.این نتایج با نتایج به دست آمده از مدل تست و با یكدیگر مقایسه خواهند شد. همچنین طیف پاسخ سازه مورد نظر با استفاده از طیف های انرژی P-M و JONSWAP در درجات آزادی ذكر شده به دست میآید و مقایسه میشود.
1-3- پیشینه تحقیق
افراد زیادی رفتار هیدرودینامیكی یك سیلندر شناور عمودی را مطالعه كردهاند. هاوس (1990) یك سیلندر را در بازه kc كوچكتر از 0.01 بررسی كرد. بررسی های او نشان میداد كه نیروی درگ به صورت خطی با سرعت نسبت دارد و ضریب درگ نیز فوقالعاده كوچك بود. چاكرابارتی و هانا (1990) در بررسیهایی كه بر روی سیلندری با KC كمی بیستر از 0.01 انجام دادند، به نتایج مشابهی رسیدند. در آزمایشات آنها حركت نوسانی آزاد سیلندر در جهت عمودی در خلال یك آزمایش (Decay test) مورد بررسی قرار گرفت.
هاوس و یوتس (1994) یك سیلندر عمودی را درون یك جریان قرار دادند و نشان دادند كه جریان میرایی سیلندر را در kc های مشابه افزایش میدهد.
درگ هیدرودینامیك یك سیلندر از دو مولفه تشكیل شده است: درگ ناشی از اصطكاك و درگ ناشی از شكل. (تیاگاراجان و تروش 1994)
درگ ناشی از اصطكاك به علت نیروی ویسكوزیته سیال روی سیلندر می باشد در حالیكه درگ ناشی از شكل بر اثر جدا شدن جریان در لبه پایینی سیلندر بر اثر حركت heave ایجاد میشود. در kc های بسیار پایین، درگ در وحله اول از نوع اصطكاكی است كه به صورت خطی با سرعت تغییر میكند. همچنین درگ ناشی از شكل یك نسبت درجه دوم با سرعت دارد. آزمایشات هاوس و چاكرابارتی و هانا نشان داد كه درگ اصطكاكی قسمت كوچكی از درگ هیدرودینامیك بر روی سیلندر را تشكیل میدهد.
تیاگاراجان و راج آزمایشهایی با رنج kc بزرگتر از 1 انجام دادند كه در آنها درگ ناچیز و همینطور غیر خطی بود.در تمام این حالات دمپینگ ناشی از درگ كه در اثر حركت سیلندر ایجاد میشد بسیار كوچك می باشد.
توا و تیاگاراجان (2003) یك دیسك با kc بالای 0.75 را تست كردند و دمپینگ درگ بیشتری را یافتند.
هی(2003) نتایج عددی و آزمایشگاهی ارائه داده است كه به بررسی حركت heave صفحههای نازك استوانهای پرداخته و مقادیر دمپینگ را نشان داده است. این مطالعات به حركتهای كوچك اصلی محدود شدهاند و برای سكوی پایه كششی به صورت موردی انجام شده است.
اطلاعات جرم اضافی بر اثر نوسان صفحات افقی در راستای عمود بر صفحه در این متون در دسترس نیست.آزمایشهایی روی سكوی نیمه شناور خرپایی با صفحات افقی انجام شده و بعضی گزارشها تهیه شدهاند كه در مورد كارآیی صفحات افقی در سكوی نیمه شناور خرپایی بحث میكنند.(مگی و همكاران 2003)
سكوی نیمه شناور خرپایی (TPS) یك سازه جدید شناور است كه از ادغام مزایای سكوهای نیمه شناور پانتونی و خرپا و پرهیز از بعضی اشكالات سكوهای پانتونی ایجاد شده است. سكوی پانتونی نیمه شناور از چهار ستون شناور تشكیل شده است كه در قسمت پایین خود به پانتون های كف كه پایداری سازه را كنترل میكنند متصل میشوند. عرشه نیز در بالای ستونها قرار میگیرد. این سازه در مكانهای دور از ساحل جهت حفاری و تولید به كار میرود. مزایای آن شامل فضای عرشه زیاد و همینطور بار قابل تحمل بالا میباشد. در یك طراحی روتین، ستونها عمیق و پانتونها نیز دارای حجم زیاد میباشند. مركز جرم اعضا پایین تر از مركز شناوری آنها قرار میگیرد (حدود 4 تا 12 فوت). این طراحی باعث كنترل دوره تناوب حركات roll و pitch سازه میشود.
برای یك سكوی نیمه شناور پانتونی، تغییر مكان كلی بزرگ است و دور كردن پریود طبیعی سازه از پریود موج غالب كار مشكلی میباشد. در واقع چون دمپینگ كوچك است و به صورت شدیدی تناوبی، بنابراین برای سكوی نیمه شناور پانتونی نوسان در جهت heave زیاد است و توسط میرایی نیز كنترل نمیشود. به عبارت دیگر، میرایی ناشی از جریان منتشر شونده، به صورت موثری در طراحی سكوی نمیه شناور پانتونی برای حركت heave استفاده نشده است.
TPS (سرینیواسان 2004) جرم اضافی ناشی از صفحات افقی كه در پایین ستونهای خرپایی استفاده شدهاند را به كار میگیرد و بنا بر این از جریان منتشر شونده حول این صفحات استفاده میكند.
1-4- خلاصه کار انجام شده
هنگام طراحی یك سازه دور از ساحل، یكی از اولین و مهمترین مراحل، انتخاب روش محاسبه نیروهای موثر بر سازه میباشد.یكی از روشهای محاسبه نیرو استفاده از تئوری دیفركشن موج است. استفاده از فرمول تجربی موریسون (موریسون و همكاران 1950) اغلب یك روش معمول برای به دست آوردن نیروهای وارد بر سازههای دور از ساحل است.فرمول موریسون اثرات ناشی از برگشت امواج از سطح مغروق سازه را در نظر نمیگیرد و ضرائب نیرو برای اعمال این آثار به كار میروند. نیروی موریسون میتواند یك روش بسیار موثر برای آنالیز سازههای كوچك باشد.زیرا اثرات ناشی از برگشت موج ناچیز است، اما تئوری دیفركشن برای سازههای بزرگ قابل استفاده تر است. یك جدول كمی برای تشخیص سازه های كوچك و بزرگ توسط چاكرابارتی ارائه شده است(1987).
در این تحقیق از هر دو این روشها برای محاسبهی نیروها استفاده شده است.تصویر كلی سازه TPS در شكل نمایش داده شده است.حركات این سازه در جهات Heave و Pitch به دو روش موج خطی و موج تصادفی آنالیز شده است(با استفاده از فرمول موریسون و تئوری دیفركشن خطی). سپس این نتایج با نتایج به دست آمده از مدل تست مقایسه شدهاند. مدل تست طی مقالهای توسط آقای سرینیواسان در سال 2005 تشریح شده است.
سازه حاضر برای امواج خطی در بازه تناوب 7-22 ثانیه آنالیز شده است.در مرحله محاسباتی پاسخ یكه سازه (RAO) برای نیروهای surge ، heave و pitch به دست آمده است و هم چنین پاسخ یكه حركت سازهها در جهات heave و pitch نیز به دست آمده است. طیف JONSWAP برای موجهای تصادفی نیز برای تحلیل سازه تحت اثر امواج تصادفی استفاده شده است.
Response Amplitude Operation-[1]