امروزه، رهبری به انواع مختلفی از مهارت ها و شیوههای انعطاف پذیر، به منظور، مواجهه با چالشهای تغییر و تقاضاهای جدید نیازمند است.رهبری امنیت مدار یك رابطة مثبت، مبتنی بر نظریه رهبری است. رهبرامنیت مدار با ایجاد امنیت از طریق ارزشگذاری، مقبولیت و قدردانی و فراهم آوردن زمینة كاوش از طریق تأكید بر رشد، توسعه و پتانسیل و نیز رسیدگی به وظایف وموقعیت ها از طریق یك رویكرد مثبت، زمینة رشد ، یادگیری و نوآوری را در سازمان فراهم می آورد و سازمان را در جهت تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده، سوق می دهد.
رهبران خدمت گزار با ایجاد ویژگیهایی چون اعتماد، تعهد و گسترش فضای دوستی و مهرورزی میزان ارتباطات میان اعضای سازمان را گسترش داده و روابط اجتمایی سازمان را تقویت میکنند. علاوه بر این ویژگی ها که منجر به ارتقاءرضایت شغلی در سازمان است رهبران خدمت گزار با توسعه و آموزش پیروان همچنین تلاش جهت توانمندسازی آنها و توجه به مسئله یادگیری و یاددهنگی باعث تسهیل گامهای سازمان به سوی سازمان دانشی می شود.
رهبری امنیت مدار، رویكردی را در پیش می گیرد كه به واسطه ی آن، سازمان ها قادر خواهند بود پویایی بین بهره برداری از منابع موجود
كه قابل پیش بینیتر و شناخته شده تربه نظر میرسند با نوآوری وتغییرریسك پیوند خورده است را مدیریت نمایند.بنابراین، وجود یك رهبرامنیت مدار به عنوان پایگاه امن برای كمك به اعضای سازمانی در مدیریت پویا بین امنیت و دلبستگی بهره برداری و نوآوری، ریسك و یادگیری كاوش ضروری است.
رهبری كه به عنوان یك پایگاه امن محسوب می شود، به كاركنان زیردستش در توسعه حس اعتماد به نفس، خودمختاری، شایستگی، تأثیربخشی برخویشتن و احترام به خویشتن، كمك خواهد كرد.
بیان مساله
رهبری امنیت مدارسبکی از رهبری است که می تواند بعنوان یک پایگاه امن سازمان خود را تحت پوشش قرارد داده و نماینده ی رهبر اثر بخش در سازمان باشد(شمس و همکار،1391،ص10).چراکه امکان فعالیت و همکاری موثردر محیط سازمان را همواره از طریق روابط انسانی توام با اعتماد فراهم
می نماید.امروزه سازمان ها با چالش های بسیاری در زمینه تغییرات فناوری،محدودیت منابع مالی،محدودیت انرژی و غیره مواجه هستند.در چنین اوضاعی سازمان ها در صدد دستیابی به عواملی هستند که به عنوان مزیت رقابتی زمینه ی بقا و ارتقای آنها را فراهم آورند.در جستجوی ایمن مزایای رقابتی آنها دریافته اند که عامل مهمی که می تواند منشاء ایجاد مزیت توسعه سازمان باشد، زمینه ی رشد سازمان را در مقایسه با سازمانهای دیگر را فراهم خواهد نمود.بهرمندی از نیروی انسانی متخصص،متعهد و دارای امنیت رفتاری کافی نوعی هدایت شرایط رفتاری مناسب رهبری بر کارمندان است چرا که رفتار کارمندان تحت تاثیر محیط سازمانی و برخورد مدیریت با عوامل می باشد و می تواند این رفتار مدیر بر عملکرد کارکنان تاثیرمثبت بگذارد(خوشبخت وهمکاران،1391،ص19).
مدیران مسئولند انگیزش لازم را در کارکنان به وجود آورند تا آنها مشاغل خود را به خوبی انجام دهند.درحالی که ممکن است مهارتهای مدیریتی برای فعالیتهای مرتبط با وظیفه افراد کافی باشد، انگیزش کارکنان و خلاقیتهای سازمانی نیاز به رهبری دارد رهبری موضوعی است که از دیرباز نظر محققان وعموم مردم را به خود جلب کرده است. موضوعی که اخیراً توجه اکثر محققان را به خود جلب کرده این است که چه نوع رفتار رهبری در فرآیند سازمانی مفید خواهد بود.نوع سبک رهبری و ایجاد انگیزش در افراد توسط رهبر نسبت به سایر موارد مؤثر در به موفقیت رسیدن تیم یا سازمان از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. چنانچه سایر عوامل مؤثر در موفقیت تیم مطلوب باشد، ولی سبک رهبری در پیروان انگیزش لازم را ایجاد نکند، نمیتوان انتظار داشت که آن تیم یا سازمان به اهداف خود نائل آید(خسروی نژاد،1392، ص13). بهترین مدیر کسی است که به حرف کارکنان گوش داده و موجبات انگیزش آنها را فراهم می آورد. مولفه های تاثیر رهبری امنیت مدار بر رفتار کارکنان در این پژوهش از دیدگاه شمس و خلیجیان از دانشگاه الزهرا می باشد که مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس پژوهشگر نسبت به بررسی وضعیت مولفه های رهبری امنیت مدار بر رفتار کارکنان شبکه بهداشت ودرمان شهرستان بهشهر اقدام نموده است.
اهمیت و ضرروت پژوهش
سازما نها و نهادهای امروزی ملزم هستند سلامت و کمال واقعی را جست و جو کنند وزمینه های بقا، انتظام و بالندگی را برای خود به ارمغان آورند. از اینرو، در عصر حاضر، از مدیران انتظار میرود راهبردها را طراحی، تدوین و اجرا کرده و از سرمایه معنوی سازمان به عنوان دارائی های نامشهود که شامل قابلیتها و شایستگی های منابع انسانی است پاسداری و حمایت کنند. از مدیران و رهبران سازمانها انتظار می رود که از توانمندیهای لازم برای مهار بینظمیها وتناقضات برخوردار باشند. آنان باید صادقانه بپذیرند که مسئول تبدیل تهدیدها به فرصتها هستند.رمز موفقیت آنان در این فرایند دشوار این است که در رویه ها و روشهای خود انعطا ف پذیرتر، درانجام کارها باهو ش تر، برای تصمیم گیری در شرایط پیچیده سریعتر، در جلب رضایت مشتری وارباب رجوع موفقتر و در اجرای تغییرات بنیادی و گسترده ثابت قدم و مطمئنتر باشند(خوشبخت و همکاران،1391،ص32) .با این اوصاف سازمانهای سده بیست و یكم شكلی متفاوت از سازمانهای سنتی پیدا كرده اند. در این سازمانها علاوه بر انرژی، نیروی فكر و خلاقیت كاركنان نیز مدیریت میگردد. تحت این شرایط نه تنها روشهای سلسه مراتب دستوری كنترلی مناسب نخواهد بود بلكه كاركنان باید خودشان ابتكار عمل نشان دهند و برای حل مشكلات خود سریعاَ اقدام و در تیمهایی كه كاملاَ خود گردان هستند ایفای نقش نمایند(عابسی، كرد، 1388،ص2).
اما در سال های اخیر در بازگشتی آگاهانه نسبت به ایده ها و رویكردهای شخصیتی رهبری ودر قالبی نو و تحت عنوان نظریه های اسناد رهبری،رهبری فره مند،رهبری خدمتگزار و رهبری تحول آفرین، نقش خود را در توانمندسازی كاركنان دو چندان نموده است. چراكه رهبری كارآفرین بخشی از پارادایم جدید رهبری است و بیانگر فرایندی است كه افراد را متحول كرده و با ارزش ها، خصیصه های اخلاقی و اهداف بلند مدت در ارتباط است. همانطوركه بای هام و ویلسون معتقدند مدیران نقش مهمی در شكل گیری ادراكات زیر دستان از محیط های كاری خود ایفا می كنند و توانمندسازی نقش مدیران را در سازمان ها كاهش و كم رنگ نمی سازد بلكه نقش مدیران و رهبران را در ایجاد محیط توانمندساز بسیار حائز اهمیت می سازد (حسن پور و همكاران،1390، ص16).