برای درک دقیق ویژگیهای هنر امروز و چگونگی عبور از سنّت و روی آوردن به هنر مدرن، ناگزیر بررسی موشکافانۀ آثار و اندیشۀ هنرمندان برجسته و اثرگذار را میطلبد، و هر پژوهشی در این عرصه بدون شناخت دقیق آثار مهم هنری و درک اندیشههای فراپشت آن، از تحلیل جامع فضای هنری و سیر تکاملی آن و نیز تبیین ساختارهای نظری هنر به صورتی بسنده و کارآمد بازمیماند. از این رو پژوهشهایی از این دست که هنر و اندیشۀ تکچهرههای شاخص فرهنگی را موضوع بررسی دقیق و تحلیلی جامع قرار میدهند، اهمیتی انکارناپذیر دارند. آغداشلو درباره این نسل تنومند هنر ایران نوشته است: «بسیاری از اینان را دیگر کسی نمیشناسد و به یاد نمی آورد خیلیهایشان از غوغای خاک درگذشته اند و به خاک پیوسته اند، تعدادی کوچ کرده اند و رفته اند تا از یاد اینجا بروند و در یاد جای دیگری بمانند، عده ای هم با گردن فرازی مانده اند و عهد کرده اند تا نگهبان حیثیت کار کردن و مفید بودن باشند، بی اعتنا به اینکه در یاد کسی یا جایی بمانند یا نمانند و الباقی به آخرین حد سه کنج روحشان و اطاق کوچک و انباشته شان گزیده اند به امید کشف شدنی دوباره تا بازخواسته و فراخوانده شوند … چه باک از اینکه … بارهایشان به جای مناسبی یا به پایان راه نرسیده اند. راه پیمودن را که معنا داده اند …..»
گفتن و نوشتن از آثار بهمن محصص جز در حوزههای متفاوت نقد، آن هم نقدی دقیق و ماهرانه، بیفایده است. چه، اگر چیزی خارج از این حوزه گفتنی باشد آثار محصص، خود گویاتر و بارزتر از هرکس و هر چیز، تلخی و انزوای بیانتهایشان را فریاد میکنند، با زبانی صریح که نمیتوان نشنید. فرقی نمیکند گیلانی باشیم یا اهل فلورانس، چندساله باشیم و چهکاره، هر که باشیم و از هر کجا، محصص یقهمان را میگیرد و مینشاندمان تا ببینیم آن چه در اطرافمان ساختهایم و جمع کردهایم. آدمهای محصص فشردهاند و تحقیرشده، با عضلاتی منقبض که انگار آنی است از هم بدرند و بریزند. با استخوانهایی بیرون زده از وحشت و چشمهایی که چشم نیستند. آدمهای محصص،
در زمان و مکانی بیرون از حالا و دور، در تاریخی بعد و بسیار بعدتر از حالا، بی گذشته و بینشان، حسرتخوار روزگاران ازدست رفتهای هستند که خود به عمد و از روی ضرورتی انگار از دستش دادهاند و حالا بیحال و بی گذشته روی پسزمینهای که هست و نیست تاب میخورند. محصص، آدمهایش را – ما را- در آیندهای محتوم، انگار پس از پایان گرفتن هر عصر و هر جنبش و هر دورانی به تصویر میکشد. تنها و تنها و تنها. تنهای تنها. تنهایی که دیگر چندان هم تن نیستند. آدمها و مینوتورهایی بی دست، بی پا و حتی گاه چندین پیکر درهمریخته و ویران که تشخیص تنی واحد از میان آنها چندان کار سادهای نیست. مینوتورهایی حاصل خشم و خیانت، حاصل عشقهای کج و کور، روابط بیسرانجام و بیاثر، حسادت، روابط جنسی آزاردهنده، جنگ و ویرانی، تراژدیهایی مدام و هرروزه و سرانجام، حاصلِ جراحتِ عمیقِ تیغها، این تیغها که ما، آدمهای محصص، هر روز با هر حرف و نگاه بر تن و بازوی حریف میکشیم. جراحت محزون این تیغهای زنگزده.
مینوتورهای محصص که در فضایی بیزمان و بی جغرافیا، در وضعیتهایی متفاوت اما همگی بیثبات و انگار معلق دیده میشوند، حکایت از تعلیق زمان دارند. از نقطهی صفری که در آن، زمان و تاریخ تعاریفشان را از دست دادهاند و همه چیز برای همیشه معلق و ثابت مانده است، مگر ذهن. ذهنی سیال که در تضاد با سکون تنی که متعلق به آن است راه به هیچ آیندهای ندارد. زمان و جنبشی در کار نیست پس آیندهای هم وجود نخواهد داشت. ذهن، میان خاموشی و گذشته در رفتوآمد است و تلخی و تاریکی، دیوارهای گذشته را تَرک میدهند و حاصلِ آوار، خاموشی غلیظ غمباری است که مینوتورها و آدمهای محصص را در خود فرو برده است. اساطیری بیزمان، بی تاریخ، بی داستان.
فصل اول
کلیات طرح
1-1) بیان مسئله تحقیق
ایران نیز به مانند سایر کشورهایی که از سنّت و میثاقی منحصربهفرد و دیرپا در هنر خود برخوردارند، در دهههای اخیر از موج سبکها و اندیشههای نوین برکنار نمانده است. نخستین بارقههای این نوجویی هنری را در اواخر دهۀ 1320 با تأسیس پایگاههای هنر نو (همچون «انحمن خروس جنگی»)، میتوان پیگیری کرد. بهمن محصص (1309-1389)، با آنکه بیشتر عمر خود را در خارج از ایران و در رم به سر برد، از زمرۀ هنرمندانی است که شکلگیری جنبش مدرن هنری در ایران وامدار تلاشهای فرهنگی و هنری آنان است. او در بدو تشکیل «انجمن خروس جنگی» به آن پیوست و مدّتی سردبیر هفتهنامۀ ادبی و هنری «پنجه خروس» بود. هر پژوهشی که به مسئلۀ ورود و تکامل جنبش مدرن در قلمرو هنر اخیر ایران بپردازد، ناچار بخشی از مطالعۀ خود را باید به جایگاه بهمن محصص در گسترۀ هنرهای ایران اختصاص دهد و این امر تحلیل آثار هنری این هنرمند ارزشمند ایرانی و تدقیق در آنها را میطلبد، به ویژه آنکه آثار متنوع هنری و فعالیتهای فرهنگی وی طیف وسیعی از هنرهای مختلفی چون نقاشی، مجسمهسازی، ترجمه و کارگردانی تئاتر را به خود اختصاص میدهد. این پژوهش با نام «بررسی زندگی و آثار بهمن محصص، هنرمند معاصر ایرانی» در پی روشن ساختن نقش بهمن محصص در عرصۀ هنر نو در ایران است و برای این منظور زندگی و آثار هنری وی را مورد بررسی موشکافانه قرار میدهد. مطالعات و بررسیها در این تحقیق درصدد یافتن پاسخ برای این پرسش محوری است که: «چگونه میتوان با تحلیل هنر و اندیشۀ بهمن محصص و نگاه خاص وی به زندگی و انسان از دریچهای مدرن، جایگاه این هنرمند نوگرا را در گسترۀ هنر معاصر ایران تعیین و تبیین کرد؟»
1-2) هدفهای تحقیق:
نظر به اینکه این پژوهش زندگی و آثار بهمن محصص را از زاویۀ تحلیل و بررسی نحوۀ رشد و تکامل هنر نوگرا در ایران بررسی میکند، میتوان اهداف کلی و اختصاصی ذیل را برای آن قائل شد:
تشریح ورود زبان هنری نوین و تأثیر آن بر فضای فرهنگی جامعه.
اشاره به نخستین پایگاهها و محافل فرهنگی و هنری و توضیح تمایل هنرمندان نوگرا به تشکیل این نهادهای مستقل و عضویت و فعالیت در آنها.
گذری بر نخستین سبکهای مدرن هنری و گرایش هنرمندان جوان در گزینش بیانی متفاوت با ضوابط سنّتی یا آکادمیک پیشین.
بررسی نقش و جایگاه بهمن محصص در گردونۀ هنر نوگرای ایران و تأثیر وی در هنر معاصر ایران.
مروری بر زندگینامه و خاندان بهمن محصص و بررسی کارنامۀ هنری و فرهنگی وی.
تجزیه و تحلیل آثار نقاشی و مجسمهسازی بهمن محصص و تفحص در زبان هنری خاص وی.
1-3) اهمیت موضوع تحقیق و دلایل انتخاب آن:
هنر هر سرزمینی در روند رشد و بالندگیاش، نیازمند بستری نظری است تا به مدد آن نظام
زیباییشناسی و گفتمان حاکم بر هنر دوران را صورتبندی کند. در این راستا بررسی موشکافانۀ هنر و اندیشۀ هنرمندان برجسته و اثرگذار، یکی از مهمترین ضرورتهاست، چرا که هر پژوهشی بدون شناخت دقیق آثار مهم هنری یک سرزمین و درک اندیشهی فرا پشت آنها، از تحلیل جامع فضای هنری و سیر تکاملی آن و نیز تبیین ساختارهای نظری هنر به صورتی بسنده و کارآمد بازمیماند. از این رو پژوهشهایی از این دست که هنر و اندیشهی تک چهرههای شاخص فرهنگی را موضوع بررسی دقیق و تحلیلی قرار
میدهد، اهمیت انکارناپذیر دارد. بهمن محصص نیز در جایگاه هنرمند تأثیرگذاری که بخشی از سابقۀ هنری دوران اخیر بر گردهی اوست، از این قاعده مستثنی نیست. به ویژه آنکه وی برخلاف بسیاری از
همنسلانش، از رجوع مستقیم به سنّتهای هنری گذشته میپرهیزد و زبان هنری خاص خود را در خلق آفرینشهای بدیعش پی میگیرد و به این ترتیب سبک هنری منحصربهفردی را شکل میبخشد که شایستۀ تجزیه و تحلیل و بررسیهای افزونتر است.
1-4) سؤالات یا فرضیههای تحقیق (بیان روابط بین متغیرهای مورد مطالعه):
این پژوهش با عطف بررسی جریان هنر نوگرا در ایران و بازیابی جایگاه بهمن محصص و آثار وی در عرصۀ نقاشی و مجسمهسازی مدرن، درصدد یافتن پاسخ برای این پرسشهاست:
- هنر مدرن و مؤلفهها و سبکهای آن در چه فضایی و چگونه به ایران راه یافت و واکنش هنرمندان به آن چگونه بود؟
- نخستین بارقههای نوگرایی در هنر ایران را در آثار کدام هنرمندان باید جستجو کرد؟
- هنرمندان نوگرای ایرانی در راستای تحقق مفهوم مدرن هنر که برای این حوزه هویتی مستقل و غیر وابسته قائل میشود، به چه تلاشهایی دست زدند و نخستین نهادها و پایگاههای مرتبط با این گرایش چگونه و توسط چه کسانی پایهگذاری شد؟
- بهمن محصص، نقاش، مجسمهساز، مترجم و کارگردان تئاتر، در روند شکلگیری فضا و هویت جدید هنری چه نقشی ایفا کرد و به این جریان نوین چه واکنشی نشان داد؟
- در آثار نقاشی و مجسمهسازی بهمن محصص، چه نوع گرایشهای منحصربهفرد و بدیعی را میتوان جستجو کرد؟
- بررسی و تحلیل آثار و اندیشۀ هنرمندان برجستۀ معاصر به طور کلی و آثار و اندیشۀ خاص بهمن محصص به طور اخص، در تدوین و تشریح زبان هنری حاکم بر دوران چه جایگاهی میتواند داشته باشد؟