در دهکده نوین جهانی، زبان انگلیسی بیشک رایجترین زبانی است که بهطور گسترده برای اهداف گوناگون از جمله تجارت، جهانگردی، مراودات علمی، سیاسی و فرهنگی بهکار میرود.
درخصوص ضرورت یادگیری و تسلط بر زبان انگلیسی، همین بس که علویمقدم و خیرآبادی(1391) میگویند :
” کریستال[1](2003) معتقد است که زبان انگلیسی، زبان اول چهار میلیون گویشور و زبان دوم تقریباً همین تعداد گویشور در هفتاد وپنج کشور جهان است و تعداد فراگیران این زبان را بیش از یک میلیارد نفر برآورد میکند. حضور چشمگیر و نافذ زبان در عرصههای مختلف، ازجمله سیاست، اقتصاد، پزشکی، ورزش، رسانه و اینترنت در سده اخیر فزونی شتابندهای گرفتهاست. ” همچنین این زبان مهمترین و پرکاربردترین زبان در سطح اینترنت است و از همین روست که امروزه، بنابر گفته یونسکو، ندانستن زبان انگلیسی و کامپیوتر از نشانههای بیسوادی است.
با توجه به این واقعیت، برای برقراری ارتباط سازنده و آگاهانه با سایر جوامع و دستاوردهای بشری و تعامل مؤثر با جهان، توجه به آموزش مؤثر، اهمیتی روزافزون مییابد. آموزشی که در آن، توجه به بُعد ارتباطی زبان تقویت شود تا افرادی با مهارتهای ارتباطی و زبانی بالاتر برای زندگی در دهکده نوین جهانی پرورش یابند. لذا نظام آموزشی ما، نیازمند چنین نگاهی به آموزش زبان انگلیسی است.
نکته قابل توجه دیگر این است که، با توجه به شرایط کنونی کشورمان که دستاوردهای فراوانی برای تعامل در عرصههای مختلف بینالمللی در اختیار دارد، زبانهای خارجی بهعنوان رسانه و ابزار تعامل و تفاهم بینالمللی از اهمیت ویژهای برخوردار هستند، با در نظر گرفتن این مهم، نقش نظام رسمی تعلیم و تربیت کشور در آموزش تواناییهای کاربردی زبانهای خارجی به نسل آیندهساز ایران اسلامی برجسته مینماید. در همین راستا، توجه به چند نکته ضروری است و آن اینکه تعامل مؤثر با جهان، بدون توجه به آموزش مؤثر میسر نمیباشد؛ و آموزش مؤثر ارتباط مستقیمی با کتب درسی دارد و کتب درسی ارتباط فشردهای با ارزیابی دارند. به بیانی روشنتر، این پژوهش بر آن است تا با ارزیابی کتاب درسی زبان انگلیسی پایه هفتم، از سویی، تصویری شفافتر از ویژگیهای آن هویدا گردد، و از سویی دیگر، ضرورت و اهمیت آن در آموزش مؤثر، مشخص گردد. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که نگارش چنین کتابی، که در سطح ملی مورد استفاده قرار گیرد آن هم بعد از بیست و هفت سال، کار آسانی نیست و قابل تقدیر است؛ اما این واقعیت نمیبایست مانع از نقد و بازبینی کتاب حاضر گردد؛ چرا که برای رسیدن به بهرهوری مطلوب در تألیف کتابهای درسی و افزایش کارآیی و اثربخشی آنها، لازم است کتابهای
درسی مورد نقد و بررسی قرار گیرند، تا نقاط قوت تقویت و نقاط منفی برطرف گردد(رضی، 1388).و از آنجایی که اهداف اصلی هر کتابدرسی از طریق مفاهیم نهفته در محتوای آن تأمین میشود و مهمترین بخش نقد هر کتاب، ارزیابی محتوای آن است(همانجا)، نگارنده ارزیابی محتوا را از طریق نظرسنجی از دبیران انجام داده است. بیتردید نظرات دبیران، بهعنوان مجریان آموزشی که بهطور عینی و عملی با مسائل آموزش زبان درگیرند، بسیار ارزشمند خواهد بود؛ بههمین منظور و برای پیبردن به میزان موفقیت کتاب درسی جدید و میزان رضایتمندی دبیران زبان از کتاب مذکور، در پژوهش حاضر، نظرات دبیران از طریق پرسشنامهای مبتنی بر الگوی تاملینسون[2](2003)جمعآوری و برای ارزیابی کتاب استفادهشدهاست. امید است نتایج و یافتههای این تحقیق برای مجریان آموزشی، طراحان برنامه درسی، برنامهریزان و مؤلفان محتوای آموزشی مفید واقع شود.
1-2. بیان مسئله
همانطورکه پیشتر بدان اشاره شد، درطی چند دهه اخیر، گسترش زبان انگلیسی در عرصه بینالمللی رشد شتابندهای بهخود گرفتهاست. آنگونه که، در قرن حاضر، یادگیری و تسلط بر زبان انگلیسی آنهم بهصورت کاربردی، ضرورتی انکارناپذیر برای همه و بهویژه دانشآموزان و دانشجویان است تا بتوانند نیازها و رویاهای شخصی، تحصیلی و شغلی خود را محقق سازند. اما سؤالی که در اینجا مجال طرح مییابد این است که برای نیل به این مقصود چه باید کرد؟
ارزیابی کتب درسی در ادوار مختلف، به روشهای متنوع و دلایل گوناگون مورد توجه پژوهشگران بوده وبه آن پرداخته شدهاست. تأمل در این آثار و پژوهشها نمایانگر آن است که کتابها مهمترین جزء اکثر برنامهها وکلاسهای یادگیری زبان انگلیسی بهعنوان زبان دوم[3] یا زبان بیگانه[4] هستند و در تحقق اهداف آموزشی و اطلاعرسانی نقش اساسی دارند. بنابه گفته،هاچینسون و تورز[5] 1994(به استناد حسینینسب وهمکاران 1388 ؛ ریاضی ومصلانژاد2010؛ بیرجندی و علیزاده 2012؛ لیتز[6]، 2005)کتاب درسی، یک ماده جهانی است و بدون کتاب درسی مرتبط با موضوع تدریس، هیچ محیط یاددهی ـ یادگیری کامل نیست. نظریهپرداز دیگری به نام شلدون[7](1998) کتابهای درسی را قلب هر برنامه آموزش زبان انگلیسی میداند. و بسیاری از کارشناسان دیگر نیز همچون هیکرافت[8] 1995و اونیل[9] 1982(بهاستناد بیرجندی و علیزاده ،2012) براین باورند که کتابهای درسی در پویایی کلاس درس، نقشی حیاتی دارند. پس میتوان گفت، یکی از الزامات بسیار مهم برای دستیابی به اهداف موردنظر، تهیهوتدوین کتابهای مناسب است که به هیچ عنوان نباید از آنها غفلت نمود .
از سوی دیگر، اهمیت ارزیابی کتابهای درسی موضوعی انکارناپذیر است که بهاندازه تهیه وتدوین مطالب درسی از جایگاه ویژهای برخورداراست و در بازسازی و بهبود محتوای کتب درسی نقش بهسزایی دارد. و در خصوص اهمیت آن نظرات مختلفی وجود دارد. به نظر شلدون1998 وکانینگزورث[10]1995(به استناد حسینینسب، 1388 ؛ ریاضی و مصلانژاد، 2010 ؛ داوری و همکاران، 2012) دلایل متعددی برای ارزیابی کتابهای درسی وجود دارد یکی از دلایل این میباشد که تحلیل محتوای کتابهای درسی به معلمان کمک میکند تا نقاط ضعف و قوت کتابهای مورد استفاده خود را تشخیص دهند و دلیل دیگر این است که این کار باعث بهبود وپیشرفتحرفه معلمی میشود. از همین روست، که بررسی کتاب پایه هفتم نیز از این قاعدهمستثنی نیست و به علت تازه تألیف بودن، از جمله موضوعاتی است که کمتر به آن پرداخته شده است. لازم به ذکر است که مؤلفان کتاب حاضر، اظهار کردند که تغیرات اساسی در نحوه آموزش و محتوای این درس صورت گرفته، که نه تنها بر اساس روشهای سنتی گذشته نیست، بلکه رویکردهای آموزشی وارتباطی آن همسو با کشورهای همسایه و کشورهای دنیا تدوین شدهاست و تحولات صورت گرفته در کتاب زبان انگلیسی هفتم، هر چهار مهارت گوشدادن، صحبتکردن، خواندن و نوشتن را مد نظر قرار دادهاست تا دانشآموز با کمک آن بتواند ارتباطی سازنده و فعال توأم با خودباوری با جهان اطراف خود برقرارکند، و تجزیه و تحلیل کتاب حاضر میتواند این ادعای مؤلفان را بررسی کند.
به بیان روشنتر، در روند این بررسی، تلاش بر آن است، تا ابتدا اطلاعاتی در خصوص اهمیت کتب درسی و تهیه وتدوین آن مطرح شود و سپس به چرایی و چگونگی ارزیابی کتب درسی اشاره شود. ذکر این نکته نیز در خور اهمیت است که برای ارزیابی کتب درسی الگوهای مختلفی وجود دارد که نگارنده از الگوی تاملینسون استفاده کرده است. که از چهرههای شاخص در زمینه تهیه و تدوین مطالب درسی است و فعالیتهای زیادی در این زمینه انجام داده است. الگوی بهکار رفته، شامل سه مرحله ارزیابی است.
در این خصوص به استناد داوری و همکاران(2012)و العمری[11] (2008) میخوانیم که : تاملینسون برای ارزیابی مواد آموزشی سه نوع طبقهبندی تعریف کردهاست که در هدف ، فرم و زمان متفاوت هستند 1)ارزیابی قبل از استفاده
2)ارزیابی حین استفاده 3)ارزیابی بعد از استفاده .
1)ارزیابی قبل از استفاده : یک نوع پیشبینی درباره نتیجه بالقوه مطالب آموزشی، برای کاربران آن است. که میتواند مستقل از متن باشد. این نوع ارزیابی معمولاً براساس تصور و گمان است و یک نوع برداشت است. بهعبارت دیگر، شامل قضاوت سریع معلم درباره مواد آموزشی است که ممکن است اشتباه هم باشد.
2)ارزیابی در حین استفاده : شامل ارزیابی مواد آموزشی، در حین استفاده از آنها میباشد . این نوع ارزیابی در مقایسه با ارزیابی نوع اول عینیتر و واقعیتر میباشد، یعنی به جای پیشبینی، اندازهگیری میکند و میتواند آنچه را که در حافظه کوتاهمدت زبانآموزان رخ میدهد، را اندازهگیری کند.
3) ارزیابی بعد از استفاده : این نوع ارزیابی در مقایسه با دو مورد قبل، باارزشتر ومعتبرتر است، یعنی میتواند هم تأثیر کوتاهمدت و هم تأثیر بلندمدت مواد آموزشی را، باتوجه به کاربرد و یادگیریماندگارآن، بر روی کاربران اندازهگیری کند.
مورد سوم را پژوهشگرانی همچون الیس[12](1997 و1998)و تاملینسون و ماساهارا[13] (2004)(به استنادلارنس[14]، 2011) نیز مورد توجه قرارداده و بر اهمیت این نوع ارزیابی تأکید کردهاند. شایان ذکر است، تاملینسون(1999به استناد داوری و همکاران 2012)بر این باور است که اهداف و نوع ابزاری که برای ارزیابی استفاده میشود دلیل ارزیابی را مشخص میکند، بهعنوان مثال اگر ارزیابی با هدف بهبود مواد درسی باشد، بنابراین محقق باید مشکلات زبانآموزان را از طریق مشاهده درکلاس درس بررسی کند.
از این روست که، نگارنده سعی دارد تا بر مبنای ارزیابی نوع دوم و سوم، به نقد و بازبینی کتاب حاضر بپردازد. همانگونه که اشاره شد، در فرایند یاددهی ـ یادگیری، کتب درسی از اهمیت ویژهای برخوردارهستند، بنابراین ارزیابی وبهبود کتابهای درسی امری اجتنابناپذیر در هر نظام آموزشی میباشد. و بیشک تهیه و تدوین مطالب درسی و ارزیابی آنها، ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند، از اینرو، پژوهش حاضر بر آن است تا بر مبنای الگوی تاملینسون(2003) به تحلیل و ارزیابی کتاب درسی پایه هفتم با عنوان(prospect 1)که از مهر ماه سال تحصیلی 93-1392 وارد نظام آموزشی کشور شدهاست، بپردازد.