“
«شیوه تقلید و همانندی میتواند مورد سوءاستفاده بسیاری از برنامهسازان و فیلمسازان و سوداگران جهانی قرار گیرد و به صورت نامطلوب و شومی از این شیوه استفاده مینمایند. «انسان در اثر تماشای مکرر و مداوم برخی برنامه ها مخصوصاً فیلمها، تحت تأثیر قرارمیگیرد و به تقلید از آنچه که مشاهده کرده میپردازد و یا اگر اثر قویتر باشد از قالب اصلی خود بیرون میآید و خود را کاملاً در قالب قهرمان عرضه شده در مییابد تا حدی که میخواهد همان کارها و اعمال و رفتاری را که مشاهده کرده کاملاً مشابه و یکنواخت عمل کند.»[۶۳]
«نمایش فیلمهای جنایی تلویزیون در امر یادگیری و ازدیاد جرایم تأثیر نامطلوبی دارند چون بسیاری از مجرمین جوان سعی کردهاند خود را به جای هنرپیشههای فیلم جنایی بگذارند و به عبارتی سادهتر اعمال آن را تقلید نمایند.»[۶۴]
روزنامه اطلاعات زیر عنوان دماغ شکست و عهد کرد مسابقات کلی را تماشا نکند» مینویسد «یک راننده وانتبار که با ضربه مشت بینی عابری را درهم شکسته بود پس از آنکه با قرار بازپرس زندانی شد، تصمیم گرفت دیگر بعد از این تحت هیچ شرایطی مسابقات بوکس را تماشا نکند. خلاصه اینکه راننده ضارب در اعترافاتش اعلام کرد تحت تأثیر تماشای مسابقات بوکس محمدعلی کلی با حریفانش در خود احساس قدرت برتری نسبت به دیگران میکرده و در نهایت از اتومبیلش پیاده شد و با یک ضربه مشت صرفاً به خاطر اعتراض عابر پیاده به وی بینی وی را شکست و صورتش را غرق خون کرد.[۶۵]
خطر تقلید زمانی فاجعهآمیز خواهد بود که فرد از قالب اصلی تن خود بیرون آمده و خود را در قالب قهرمان عرضه شده در فیلم میپندارد بنابرین دیگر برایش مهم نیست که چه کاری انجام میدهد بیشتر این موضوع برایش جالب است که خودش را قهرمان مورد علاقهاش میپندارد و آن عملی را که وی در عالم غیرواقعی فیلم انجام داده او در عالم واقع انجام میدهد چه بسا که باعث سلب حیات فردی شود.
البته ذکر این نکته ضروری است که حتی زمانی که شخص کمتر تلویزیون تماشا میکند ولی در عمل مطابق برنامه تلویزیونی با دیگران گفتوگو میکند و مطابق مدی که از شبکه های مختلف تلویزیونی پخش شده لباس میخرد و تحت تأثیر سیاستهای حکومتی که از سوی رسانه ها از جمله تلویزیون تأثیر میپذیرد زندگی میکند یعنی به صورت غیرمستقیم برنامه های تلویزیون هم میتواند اثرگذار باشد به روی اشخاص.
«مثلاً فرض بفرمایید که با توجه به گسترش شبکه های تلویزیونی ماهواره و اینترنت… خواه ناخواه مد لباس و الگوهای فرهنگی کشورهای غربی روی اقشار جامعه جهان سوم از جمله کشور ما تأثیرگذار بوده در این گونه موارد حتی فردی که از ماهواره یا اینترنت استفاده هم نکند ولی اشخاص دیگری هستند که به نوعی تحت تأثیر فرهنگ غربی قرار گرفتهاند و فرد مذبور با این ها رابطه کاری یا روابط اجتماعی دارد لیکن احتمال اینکه تحت تأثیر افکار و روش زندگی غربی قرار گیرد کم نیست بنابرین میتوان گفت تلویزیون چه به صورت مستقیم چه به صورت غیرمستقیم میتواند به شیوه تقلید روی اقشار مختلف جامعه تأثیرگذار باشد.
۳ـ۲ـ۱ـ۲ـ نقش تلویزیون در تلقین به ارتکاب جرم
یکی از شیوه های مؤثر که تلویزیون دارا میباشد قدرت تلقین آن میباشد و مسائل گوناگون را در محیط خانوادگی و اجتماعی به وجود آورده است و در تحریک تماشاگر به ارتکاب جرم نقش زیادی دارد.
«گروهی از دانشمندان معتقدند بسیاری از فیلمهای تلویزیونی، آشکارا محرک افراد تلقینپذیر به ارتکاب بزه هستند.»[۶۶]
«یکی از اثرات عمیق تلویزیون قدرت تلقین آن است. به این صورت که با نمایش در آوردن داستانها و وقایع مختلف، در فکر و اندیشه تماشاگر نفوذ میکند و با تلقینات گوناگون به تحریک او میپردازد.»[۶۷]
در مورد تلقین برنامه های تلویزیونی بر روی تماشاگر این نکته را باید مدنظر قرار داد که افراد جامعه هریک از روحیات و وضع و کار متفاوتی برخوردارند، برخی اشخاص از اوضاع زندگی و کارخود احساس ناراحتی دارند در واقع راضی نیستند از وضع موجود خویش، حال فرضاً یک فیلمی از تلویزیون پخش میشود که با وضع زندگی و روحیات فرد موردنظر تا حدی تطابق داشته باشد بنابرین این فیلم به منزله یک سم و یک آفت خانمانسوز است چرا که این اشخاص به نوعی از این فیلم یا برنامه الهام گرفته و به همان طریقی که در فیلم اتفاق افتاده عمل مینمایند، در واقع این اشخاص دنبال یک مثال یا یک اندیشهای هستند به عنوان پدیده محرک تا خودشان را در واقع تبرئه نموده و از انجام کاری که کردهاند احساس پشیمانی و ندامت نکنند و در واقع خودشان را معلول تلقی میکنند و اینطور وانمود میکنند که در ارتکاب جرم هیچ نقشی نداشتهاند.
ذکر مثالی در این زمینه کارگشا میباشد:
روزنامه اطلاعات زیر عنوان «سنگتراش کرمانشاهی زن جوانش را کشت» مینویسد: «یک سنگتراش کرمانشاهی همسر جوانش را با سی و هفت ضربه پتک و چاقو کشت و دو ساعت بعد خود را به مأموران کلانتری پنج کرمانشاه معرفی کرد.
خلاصه اظهاراتش به این شرح است که چند وقتی بود که به خاطر مسائل اخلاقی به همسرم ظنین شده بودم تا جایی که یک روز او را کتک زدم و بعد به اتاق خود رفتم و پای تلویزیون نشستم.
تماشای یک صحنهای از فیلم تلویزیونی مرا آنچنان تحت تأثیر قرار داد که تصمیم به کشتن همسرم گرفتم.[۶۸]
بنابرین با توجه به اینکه مخاطبان تلویزیون عده کثیری از افراد اجتماع هستند پرواضح است که در جامعه امروزی به دلیل شبکه های گسترده تلویزیونی این موضوع یعنی تلقین فیلمها و برنامه های محرک جرم و انحرافات اجتماعی بسیار خطرناک خواهد بود چرا که احتمال اینکه افرادی از جامعه به دلایل ناآگاهی از غیرواقعی بودن برنامه های تلویزیونی این موضوع را با عالم واقع یکی پنداشته و مرتکب جرایم مشابه فیلمهای تلویزیونی گردند. البته در این زمینه چهبسا اشخاصی آگاه به غیرواقعی بودن خشونت و قتل اتفاق افتاده در برنامه تلویزیون در زمان بخصوض که تحت تأثیر محرکهای اجتماعی دیگر مثل باروتی که آماده انفجار میباشد مرتکب جرایم میگردند هرچند بلافاصله اظهار ندامت میکنند ولی دیگر کار از کار گذشته است.
۳ـ۲ـ۱ـ۳ـ نقش تلویزیون در ترویج روحیه خشونت
“