علی بن احمد الاسدیالطوسی الشاعر: تاریخ تولد وی دقیقاً معلوم نیست، اما آنچه تذکرهنویسان و سایر پژوهندگان دربارهی او نوشتهاند این است که از شاعران بزرگ حماسه سرای ایران درقرن پنجم است که در اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم ولادت یافته است. سال وفاتش را بیشتر 465 هجری دانستهاند بی شک مولد و موطن اصلی اسدی شهر طوس می باشد چنانچه خود در سبب گفتن قصه در آغاز گرشاسب نامه چنین می گوید :
زهر گونه رأیی فکندند بن | پس آنگه گشادند بند سخن |
که فردوسی طوسی پاک مغز | بدادست داد سخن های نغز |
به شهنامه گیتی بیاراستست | بدان نامه نام نکو خواستست |
تو همشهری او را و همپیشهای | هم اندر سخن چابک اندیشهای(اسدی،1389: 39) |
اما از آنجا که طوس و خراسان پر از آشوب و غوغای ترکان شده بود درحدود نیمهی قرن پنجم به نخجوان سفر می کند و در آنجا از مهر و محبت شاه ارّانی ملک بودلف بهرهها مییابد بهطوریکه گرشاسب نامه را به نام او میسراید :
مجوی اندرین کار جز کام اوی | منه مهر بر وی بجز نام اوی |
که تا جایگه یافتی نخجوان | بدین شاه شد بخت پیرت جوان ( همان،40 ) |
« دولتشاه سمرقندی در تذکرۀ الشعرا گفته است که او استاد فردوسی طوسی بود و به دنبال این ادعا افسانهی کودکانهای نقل کرده است. در اینکه اسدی در روزگار سلطان محمود استاد فرقهی شعرای خراسان بود و او را بکرات تکلیف نظم شاهنامه کردند، نپذیرفت و فردوسی را که شاگرد او بود شایستهی این کار دانست و به نظم شاهنامه تشویق کرد و بعد از آنکه فردوسی از غزنین گریخت و به مازندران رفت و پس از چندی به طوس بازگشت. در مرض موت باستاد خود (یعنی اسدی !) گفت که قسمتی از نظم شاهنامه باقی مانده است، اسدی گفت:ای فرزند غمگین مباش و از پیش فردوسی برفت و تا نماز دیگر چهارهزار بیت! باقی شاهنامه را به نظم آورد و هنوز فردوسی درحال حیات بود که سواد آن ابیات مطالعه نمود ! … ) (صفا،1383، 255 )
گروهی دیگر از پژوهندگان نیز به وجود دو اسدی قائل شده اند. نخستین « ابوالنصر احمدبنمنصور و اسدی دوم پسر او «علی» بوده است. که اسدی پدر یعنی ابونصراحمدبنمنصور گویندهی مناظرات و استاد فردوسی تصور شده و اسدی پسر علیبناحمد شاعر گرشاسبنامه و نویسندهی لغت فرس تصویر شده است .
به هر صورت این اقوال چون به مدرک و دلایل کافی استوار وابسته نیستند درخور و شایستهی توجه نمیباشند. و باید گفت که علی بن احمد اسدیطوسی استاد فردوسی نبوده و اینان که قائل به دو اسدی پدر و پسری می باشند نیز راهی خطا را رفته اند.
1-1-1-ممدوحین اسدی و طوسی
1-امیر ابودلف پادشاه نخجوان که اسدی گرشاسب نامه را به نام او سروده است. اطلاع خاصی دربارهی ابودلف وجود ندارد. تنها اسدی در آغاز گرشاسب نامه در وصف اوچنین می گوید:
شه ارمن و پشت ایرانیان | مه تازیان، تاج شیبانیان |
ملک بودلف شهریار زمین | جهاندار ارّانی پاک دین |
بزرگی که با آسمان همبر است | زتخم براهیم پیغمبر است (اسدی،1389: 40) |
که دارای برادری است به اسم ابراهیم :
برادرش چون ماه آن پاکزاد | براهیم بن صفر با فر وداد (همان،43 ) |
و نام پسرش محمود است :
جهان خرم از فرو آورند اوی | هم از میرمحمود فرزند اوی ( همان، 43) |
امیر بودلف با توجه به گفتههای اسدی درگرشاسبنامه : پادشاهی ارّانی از نسل حضرت ابراهیم است که از خاندان شیبانی است و برسرزمین ارمنستان حکمرانی میکند .از آنجا که فردی مسلمان و معتقد است غزوههای زیادی با کفار دارد بودلف پادشاهی شجاع، عادل، بخشنده ومردمدار است.
2- امیر اجل شجاعالدوله:ابوالشجاع منوچهربن شاور از پادشاهان شدّادی که گویا ازسال 456 تا 503 یا 504 هجری در آنی از بلاد ارمنستان حکومت میکرده است اسدی مناظرهی قوس و رمح را در مدح این پادشاه سروده است:
نامور میراجل والا منوچهر اصل ملک | تاج شاهان و شجاع دولت و فخر و تبار |
3-ابوالوفا : که اطلاع دقیق دربارهی او نیست فقط میدانیم اسدی مناظرهی آسمان و زمین را درمدح او سروده است.
4- ابونصر خلیلبناحمد:از او نیز اطلاعی دردست نیست،اما اسدیطوسی دو مناظرهی مغ و مسلمان وهمینطور مناظرهی شب و روز را مدح ایشان سروده است.
1-1-2-آثار اسدی طوسی
1-لغت فرس : قدیمیترین لغتنامه فارسی است و چون اشعار زیادی از شاعران قرن چهارم و اوایل قرن پنجم در این لغتنامه آمده است ضمن اینکه شعرای ناشناختهای از این طریق نامشان به آیندگان رسیده است،در باب تحقیق در تاریخ شعر فارسی نیز کتاب مفیدی است.
لغت فرس از نمونههای بلیغ وشیوای نثر فارسی است.
2- مناظرات :که اسدی طوسی درهریک، مناظرهای را بین دو طرف تخیل کرده و دلایل هریک را بر ترجیح خود نسبت به دیگری بیان کرده است و در آخر یکی را مجیب و دیگری را مجاب ساخته و آنگاه به مدح ممدوح خود تخلص کرده است. اسدی دراین مناظرات خیلی موفق نبوده است و شعری ساده و معمولی را ارائه داده است. آنچه باعث باقی ماندن این مناظرات شده است تازگی کار اسدی دراین زمینه می باشد.از مناظرههای ذکر شدهی اسدی میتوان : مناظرهی آسمان و زمین، در مدح ابوالفا، مناظرهی مغ و مسلمان و مناظرهی شب و روز درمدح ابونصر خلیلبناحمد، مناظرهی نیزه و کمان در ستایش امیر منوچهر، مناظرهی شب و روز ، مناظرهی عرب و پارسی را نام برد.
3-کتابت نسخهای از کتاب « الابنیه عن حقایق الادویه » تألیف ابومنصور موفق الدین علیهروی. که در شوال سال 447 هجری قمری از استنساخ آن فارغ شده است.
4-گرشاسبنامه:داستان منظومی است که نسخهای متفاوت آن بین7تا11 هزار بیت دارند. این اثرحماسی بر وزن فعولن، فعولن، فعولن، فعل و در بحر متقارب مثمن محذوف یا گاهی مقصور سروده شده است. چنانچه اسدی خود در پایان کتاب ذکر کرده است:
شد این داستان بزرگ اسپری | به پیروزی و روز نیک اختری |
زهجرت بر او بر سپهری که گشت شده چارهصد سال و پنجاه و هشت (همان،414).
تاریخ پایان کتاب سال 458 هجری قمری است.
این اثر حماسی سرگذشت گرشاسب پهلوان بزرگ سیستان را بیان میکند.به طوریکه چون جمشید ازضحاک شکست میخورد به سیستان فرار میکند و در آنجا با دختر کورنگ، شاه آن سرزمین ازدواج میکند از آنان شیدسپ و از شیدسپ، طورگ و از طورگ، شم، و از شم، اثرط و از اثرط ، گرشاسپ متولد می شود.
گرشاسب بعد از اینکه در حضور ضحاک هنرنمایی میکند درجنگی اژدهایی هولناک را نابود میکند و سپس ببر ژیان را از پای در میآورد.در نبردی بهو حاکم سرندیب را شکست میدهد سپس درسیر و سیاحتی طولانی از مناطق عجیب و غریب هند از جمله:جزایرهرنج، رامنی، هردزور، اسکونه،کرگدن، هدکیر، دیومردمان،استرنگ،موران،مردم سربینی بریده،درخت واق واق، قالون،بند آب، رونده،تاملی ، درخت هفت میوه دیدن میکند و در همین سفر دخمهی سیامک را مییابد، سگسار را شکست میدهد، اژدهایی دیگر را می کشد، بتخانههای عجیب و غریبی را مشاهده میکند و سپس به ایران بر میگردد. چندی نمیگذرد که به کشور روم میرود با دخترشاه آن سرزمین ازدواج میکند.در مسیر بازگشت در بیابانی زنگی را شکست میدهد و شهر زرنج را بنیان مینهد .
چون اثرط از شاه کابل شکست میخورد، گرشاسب به کمک اثرط میآید، شاه کابل را شکست میدهد به بتخانهی سو بهار میآید سپس بر تخت سرزمین کابل به شاهی می نشیند . چندی نمیگذرد شهر سیستان را بنیان مینهد.
تا اینکه ضحاک به دیدارش میآید و گرشاسب دوباره نبردهای خود را در منطقهی جغرافیایی آفریقا از سر میگیرد . ابتدا شاه لاقطه را شکست میدهد سپس منهراس
دیو را از پای درمیآورد، آنگاه شاه قیروان را شکست میدهد، به قرطبه میرسد، برهمن رومی از دنیای جان برای او سخن میگوید و شاه روم به استقبالش میرود تا اینکه درنهایت به ایران برمیگردد. اثرط دار فانی را وداع میگوید، فریدون با شکست ضحاک بر تخت پادشاهی مینشیند و گرشاسب را به همراه نریمان به جنگ تورانیان و چینیان میفرستد.چون تورانیان و چینیان را شکست میدهند به ایران بر میگردند .
چندی نمیگذردگرشاسب گنجی که به نزد شاه طنجه به امانت نهاده بود را درخواست میکند. چون شاه طنجه گنج را باز پس نمیدهد گرشاسب با شکست دادنش و آوردن چند شاهد گنج را باز پس میگیرد و با دیدن عجایبی دیگر به ایران بر میگردد و سپس دارفانی را وداع میگوید.
1-1-3- مأخذ گرشاسب نامه :
با توجه به آنچه اسدی طوسی خودبیان کرده است منبع اصلی گرشاسب نامه کتابی بوده باقی مانده از روزگاران کهن :
زکردار گرشاسب اندر جهان | یکی نامه بد یادگار از مهان |
پر از دانش و پند آموزگار | هم از راز چرخ و هم از روزگار |
زفرهنگ ونیرنگ وداد و ستم | زخوبی و زشتی و شادی و غم |
زنخجیر و گردن فرازی و رزم | زمهر دل و کین و شادی و بزم |
که چون خوانی از هردری اندکی | بسی دانش افزاید از هر یکی ( همان:44 ) |
و معلوم است که این کتاب مشحون بوده است از علوم و فنون مختلف، اخلاق و رفتار، آئین و آداب رزم و بزم، شکار ، خوب و بد روزگار و همین طور سرگذشت گرشاسب پهلوان سیستانی. که البته استاد ذبیح الله صفا بیان می دارد این کتاب همان گرشاسب نامه ی منثور ابوالمؤید بلخی است که اسدی درنظم خود از آن بهره برده است .
غیراز کتابی که از روزگاران کهن باقی مانده بوده منبع دیگر اسدی روایت موبدان و دهقانیان اصیل زاده بوده است:
سراینده دهقان موبد نژاد | زگفت دگر موبدان کردیاد ( همان: 45 ) |
یا در جایی دیگر می فرماید :
مغ ازهیربد مؤبدان کهن | زضحاک راندند زینسان سخن |
که بی جادویی روز نگذاشتی | زبابل بسی جادوان داشتی ( همان: 75 ) |
شاید اسدی در سرودن گرشاسب نامه ازمنابع دیگری مثل سنگ نبشته ها یا آوازها و ترانه های باقی مانده از ایام باستان نیز استفاده کرده است؛چرا که بعد از کشته شدن اژدهای مهیب به دست گرشاسب چنین می گوید:
مرین داستان راسرانجام کار | نبشتند هرکس در آن روزگار |
به رود وره جام برداشتند | به ایوان ها نیز بنگاشتند (همان:80 ) |
1-2- بیان مسئله
گرشاسبنامهی اسدی طوسی اثری است اسطورهای- حماسی که درآن از سرگذشت جهان پهلوان ایران زمین گرشاسب از زمان تولد تا هنگام مرگ سخن به میان آمده است. در این پژوهش به بررسی محتوایی و بلاغی گرشاسبنامه میپردازیم. محتوا به هر چه درون چیزی قرار گرفته باشد گفته میشود. در این جا مراد از محتوا مضمون سخن در گرشاسبنامه است. بلاغت آوردن کلام مطابق حال و مقام مخاطب است به گونهای که دارای شیوایی و زیبایی دلپسندی برای مخاطب باشد. محتوای داستان علاوه بر بیان سرگذشت و چگونگی جنگهای گرشاسب و تعلیم تکنیکها و تاکتیکهای نظامی درخلال داستانها در برگیرندهی مسائل: فلسفی، مذهبی، تاریخی، و جغرافیایی است. اسدی طوسی با بیان موضوعاتی همچون: در شناخت یزدان، در شناخت خرد، در شناخت آفرینش، ستایش دین، شناخت جان و روان، چگونگی سفر، بی اعتباری دنیا، اهمیت نام نیک و همچنین آوردن پند و اندرزهای بهجا در جایجای کتاب خود موضوعات و مطالب متنوع و گستردهای در اختیار خواننده قرار میدهد. قهرمانان داستان مردانی هستندکه به جز خود گرشاسب خیلی به آنها پرداخته نمیشود. زنان جایگاه چندانی در داستان ندارند و فقط دختر شاه زابل است که در زاده شدن شیدسب از جمشید و شروع تسلسل خاندان گرشاسب نقش دارد. بیان شگفتیهای هندوستان گرشاسبنامه را وارد فضای افسانهای میکند.
عناصر و شخصیتهایی از قومها، فرهنگها و ادیان مختلف به گرشاسبنامه راه پیدا کردهاند بهطوری که از عناصر سامی حضور حضرت هود در ازدواج جمشید با دختر شاه زابل را میبینیم. یا داستان طوفان حضرت نوح یا فرود آدم از بهشت بر کوهی در هند؛ از عناصر زرتشتی نیز میتوان از پل چینود یا فرشتهای به اسم سروش را نام برد .
بلاغت در گرشاسبنامه در حد مطلوبی است. اسدی طوسی مانند سایر معاصران خود توجهی خاص به تشبیه دارد. تشبیه محسوس به محسوس حجم عظیم و قابل ملاحظهای را به خود اختصاص داده است. تشبیه ساده از نظر ساختمان در مقام اول قرار دارد. کنایه از نوع فعل یا مصدر بیشتر از سایر کنایات است و استعارهها تقریباً به یک اندازه کاربرد دارند. انواع مجاز نیز به خوبی و با ظرافت تمام در جای جای گرشاسبنامه خودنمایی میکند. صنعتهای بدیعی هم هر کدام به کثرت و به وضوح جلوهگری مینمایند به طوری که کمتر بیتی از این اثر را میتوان دید که درآن صنعتهای بدیعی نباشد. قابل ذکر است که در گرشاسبنامه گرایش به صنایع لفظی بیش از صنایع معنوی است.و جناس جایگاه ویژهای در بین صنایع لفظی در این اثر دارد.