موج نخست درمان رفتاری[1] که از چارچوب مفهومی رفتارگرایی ریشه گرفته، به طور رسمی در دهه 1950 با معرفی درمان حساسیت ردایی منظم، و راهبردهای شرطی سازی عاملی و جایگزین های رفتاری برای روان تحلیلی شروع شد. دو ویژگی رفتار درمانی که آن را از مداخلات بالینی موجود در آن زمان متمایز می ساخت، عبارت از کاربرد اصول تحلیل رفتار، در کار بالینی و تأکید بر روی ارزیابی تجربی مداخلات رفتار درمانی بود. اما درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش یک رویکرد موج سومی در نظر گرفته می شود.
زندگی سالم یک مفهوم وسیع است و بصورت پیچیده ای با سلامت جسمانی، وضعیت روانشناختی، میزان استقلال، روابط اجتماعی و باورهای شخصی فرد و همچنین ارتباط او با عوامل محیطی برجسته در آمیخته و مرتبط است ت. از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی ، مفهوم كیفیتسلامت زندگی یک مفهوم فراگیر است که از سلامت فیزیکی، رشد شخصی، حالات روان شناختی، سطح استقلال ، روابط اجتماعی و روابط با نهادهای برجسته محیط تاثیرمی پذیرد و برادراک فرد مبتنی است. در واقع کیفیت زندگی گستره ای است در برگیرنده ابعاد عینی و ذهنی که در تعامل با یکدیگر قرار دارند. کیفیت زندگی یکی از نمودهای احساسات مثبت است که شامل رضایت از زندگی، احساس خوشبختی وشادکامی می باشد که جنبه هایی از سلامتی آدمی به شمار می روند (سازمان بهداشت جهانی، 1379). اعتیاد یکی از مواردی است این سلامت را خدشه دار می کند .
با توجه به اهمیت مفهوم سلامت زندگی ، محققان در صدد شناسایی علل مهم مرتبط با آن هستند و در ای ن ن راستا به چند علت مرتبط با آن دست یافته اند. یکی از این متغیرها، احساس خودکارآمدی افراد است. خودکارآمدی بعنوان عاملی موثر بر کیفیت زندگی به درک فرد از مهارت ها و توانایی هایش در انجام موفقیت آمیز عملکردی شایسته تاکید دارد . احساس خودکار آمدی می تواند کلیه جنبه های زندگی را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین خودکارآمدی می تواند عاملی حیاتی در موفقیت و شکست در سراسر زندگی باشد (بندورا، 2000) . بخصوص در بین افرادی که به اعتیاد آلوده هستند همچنین بین خودکار آمدی و تیپ های شخصیتی رابطه قوی پیدا شده است. ادراک خودکارآمدی یک ساز و کار شناختی است که توانایی کنترل موارد ترسناک را در شخص ایجاد می کند و او را قادر می سازد تا با مشکلات روبرو شود. درک توانایی باعث می شود که شخص رفتارهایی را از خود دور کند. افرادی که دارای احساس خودکارآمدی واضح، هماهنگ و با ثبات هستند از سلامت روانشناختی بیشتری برخوردارند. این افراد به دیدگاهی روشن در مورد خود رسیده اند و کمتر تحت تأثیر وقایع روزانه و ارزیابی های این وقایع قرار می گیرند (بندورا، 1997).
2-1 بیان مسئله
مفهوم خود کارآمدی برای نخستین بار توسط باندورا روانشناس آمریکایی (Albert andura) تحت عنوان تئوری شناختی – اجتماعی در سال 1397مطرح شده است. براساس نظریه بندورا خودکارآمدی، اعتماد و اطمینان فرد به توانائی اش در انجام عملی خاص می باشد و پیش نیازمهم تغییر رفتار است. خودکارآمدی در پیش بینی حوادث و خلق ابزار مناسب جهت کنترل آنها نقش اساسی ایفا می کند. به عبارتی دیگر، خودکارآمدی عامل پیش بینی کننده مهم در انجام رفتارهای بهداشتی می باشد. خود کارآمدی به معنای توانایی فرد برای ایجاد یک اثر یا نتیجه مطلوب بوده و به صورت درک یا قضاوت فرد در مورد توانایی انجام یک عمل خاص به طور موفقیت آمیز با کنترل عوامل پیرامون خود تعریف می شود و توانمندسازی، راهکار عملی جهت ایجاد این توانایی در افراد محسوب می شود.
افراد دارای سطح بالای خود کار آمدی معمولاً وطایف سخت را به چالش هایی برای تسلط یافتن بر شرایط پیش آمده می شناسند و از آن اجتناب می کنند. عزت نفس به عنوان تجربه یک فرد از صلاحیت سازگار شدن با درگیری های زندگی و شایستگی دریافت شادی است. در بررسی رفتارهای نادرست دخیل در وضعیت سلامتی افراد به ویژه افراد وابسته به مواد اعلب با یک تاریخچه کاهش عزت نفس و خودکارامدی روبرو می شویم که می تواند عامل مهم و تاثیر گذار در گرایش انها به مصرف مواد مخدر باشد. اغلب این احساس در این افراد وجود داشته است که آنها نمی توانند کنترلی ر زندگیشان داشته باشند و نتمی توانند مسایل و مشکلات را مدیریت نمایند و بدین ترتیب گامی عملی مبتنی بر باور در ترک اعتیادشان ندارند. خود کار آمدی و عزت نفس به عنوان واسطه بین دانش و عمل به ان هستند و مهم ترین مولفه های توانمند سازی محسوب می شوند. این دو عنصر می توانند در صورت ارتقا در افراد وابسته به مواد منجر به افزایش
انگیزه ترک مواد در آنها گردد. یکی از روش هایی که می تواند منجر به افزایش خود کار آمدی و عزت نفس در افراد وابسته به مواد شود درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد می باشد.
درمان مبتنی بر پذیرش نوعی از تحلیل رفتار بالینی است که در رواندرمانی به کار میرود. این روش یک مداخله روانشناختی مبتنی بر شواهد است که راهبردهای پذیرش و توجه آگاهی [2] را به شیوه های مختلفی با راهبرد های تعهد و تغییر رفتار در میآمیزد. این امر با هدف افزایش انعطاف پذیری روانشناختی انجام میشود. این رویکرد در آغاز فاصلهگیری فراگیر نامیده میشد و در اواخر دهه 80 میلادی به وسیله استیون سی. هِیز، کلی جی. ویلسون و کرک استروساهل تدوین شد.
مبانی فلسفی آن ریشه در فلسفهای پراگماتیک دارد که بافتارگرایی کارکردی نامیده میشود. این رویکرد بر اساس نظریه چهارچوب رابطهای بنیاد نهاده شده است که نظریهای جامع در باب زبان و شناخت و البته شاخهای از تحلیل رفتاری است. ACT که مخفف رتار درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد است با رفتاردرمانی شناختی سنتی تفاوتهایی چند دارد، از جمله اینکه هدف رفتاردرمانی شناختی آن است که به افراد آموزش داده شود روی افکار، احساسات، حسهای بدنی، خاطرات و دیگر وقایع درونی کنترل بهتری داشته باشند. اما در ACT هدف این است که افراد بیاموزند وقایع درونیشان ، مخصوصاً آنهایی را که ناخواستهاند، قضاوت نکنند و بپذیرند. ACT فرد را یاری میکند تا با حسی متعالی از خود که “خود -به عنوان- بافتار” شناخته میشود کسب کند. معنی چنین حسی آن است که فرد همیشه مشاهده گر، تجربه کننده افکار، احساسات، حسهای بدنی و خاطرات خود و درعینحال از آنها متمایز است. هدف کاربرد ACT آن است که به مراجع کمک کند تا ارزشهای زندگیاش را مشخص کند و بر اساس آنها اقدام به عمل کند. هدف ACT آن است که در این فرآیند شادابی و معنای بیشتری به زندگی مراجع افزودهشده و انعطافپذیری {روانشناختی} او افزایش بیابد. این گروه از درمان ها بیشتر معطوف بر افزایش خود کار آمدی و عزت نفس خواهند بود.
3-1 اهمیت و ضرورت پژوهش
مفهوم خود کارآمدی برای نخستین بار توسط باندورا روانشناس آمریکایی (Albert andura) تحت عنوان تئوری شناختی – اجتماعی در سال 1397مطرح شده است. براساس نظریه بندورا خودکارآمدی، اعتماد و اطمینان فرد به توانائی اش در انجام عملی خاص می باشد و پیش نیازمهم تغییر رفتار است. خودکارآمدی در پیش بینی حوادث و خلق ابزار مناسب جهت کنترل آنها نقش اساسی ایفا می کند. به عبارتی دیگر، خودکارآمدی عامل پیش بینی کننده مهم در انجام رفتارهای بهداشتی می باشد. خود کارآمدی به معنای توانایی فرد برای ایجاد یک اثر یا نتیجه مطلوب بوده و به صورت درک یا قضاوت فرد در مورد توانایی انجام یک عمل خاص به طور موفقیت آمیز با کنترل عوامل پیرامون خود تعریف می شود و توانمندسازی، راهکار عملی جهت ایجاد این توانایی در افراد محسوب می شود.افراد دارای سطح بالای خود کار آمدی معمولاً وطایف سخت را به چالش هایی برای تسلط یافتن بر شرایط پیش آمده می شناسند و از آن اجتناب می کنند. عزت نفس به عنوان تجربه یک فرد از صلاحیت سازگار شدن با درگیری های زندگی و شایستگی دریافت شادی است. در بررسی رفتارهای نادرست دخیل در وضعیت سلامتی افراد به ویژه افراد وابسته به مواد اعلب با یک تاریخچه کاهش عزت نفس و خودکارامدی روبرو می شویم که می تواند عامل مهم و تاثیر گذار در گرایش انها به مصرف مواد مخدر باشد. اغلب این احساس در این افراد وجود داشته است که آنها نمی توانند کنترلی ر زندگیشان داشته باشند و نتمی توانند مسایل و مشکلات را مدیریت نمایند و بدین ترتیب گامی عملی مبتنی بر باور در ترک اعتیادشان ندارند. خود کار آمدی و عزت نفس به عنوان واسطه بین دانش و عمل به ان هستند و مهم ترین مولفه های توانمند سازی محسوب می شوند. این دو عنصر می توانند در صورت ارتقا در افراد وابسته به مواد منجر به افزایش انگیزه ترک مواد در آنها گردد. یکی از روش هایی که می تواند منجر به افزایش خود کار آمدی و عزت نفس در افراد وابسته به مواد شود درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد می باشد.
درمان مبتنی بر پذیرش نوعی از تحلیل رفتار بالینی است که در رواندرمانی به کار میرود. این روش یک مداخله روانشناختی مبتنی بر شواهد است که راهبردهای پذیرش و توجه آگاهی [3] را به شیوه های مختلفی با راهبرد های تعهد و تغییر رفتار در میآمیزد. این امر با هدف افزایش انعطاف پذیری روانشناختی انجام میشود. این رویکرد در آغاز فاصلهگیری فراگیر نامیده میشد و در اواخر دهه 80 میلادی به وسیله استیون سی. هِیز، کلی جی. ویلسون و کرک استروساهل تدوین شد.
مبانی فلسفی آن ریشه در فلسفهای پراگماتیک دارد که بافتارگرایی کارکردی نامیده میشود. این رویکرد بر اساس نظریه چهارچوب رابطهای بنیاد نهاده شده است که نظریهای جامع در باب زبان و شناخت و البته شاخهای از تحلیل رفتاری است. ACT که مخفف رتار درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد است با رفتاردرمانی شناختی سنتی تفاوتهایی چند دارد، از جمله اینکه هدف رفتاردرمانی شناختی آن است که به افراد آموزش داده شود روی افکار، احساسات، حسهای بدنی، خاطرات و دیگر وقایع درونی کنترل بهتری داشته باشند. اما در ACT هدف این است که افراد بیاموزند وقایع درونیشان ، مخصوصاً آنهایی را که ناخواستهاند، قضاوت نکنند و بپذیرند. ACT فرد را یاری میکند تا با حسی متعالی از خود که “خود -به عنوان- بافتار” شناخته میشود کسب کند. معنی چنین حسی آن است که فرد همیشه مشاهده گر، تجربه کننده افکار، احساسات، حسهای بدنی و خاطرات خود و درعینحال از آنها متمایز است. هدف کاربرد ACT آن است که به مراجع کمک کند تا ارزشهای زندگیاش را مشخص کند و بر اساس آنها اقدام به عمل کند. هدف ACT آن است که در این فرآیند شادابی و معنای بیشتری به زندگی مراجع افزودهشده و انعطافپذیری {روانشناختی} او افزایش بیابد. این گروه از درمان ها بیشتر معطوف بر افزایش خود کار آمدی و عزت نفس خواهند بود
4-1 اهداف تحقیق :
هدف کلی:
هدف تحقیق بررسی تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش خود کارمدی و عزت نفس افراد مبتلا به اعتیاد شیشه است تا به این نحو بتوانند با توانمند سازی آنها در جهت ترک این ماده اقدام نمود.
5-1 اهداف جزیی
بررسی ارتباط درمان مبتنی بر پذیرش بر خودکارآمدی افراد وابسته به مواد مخدر(شیشه)
بررسی ارتباط درمان مبتنی بر پذیرش بر عزت نفس افراد وابسته به مواد مخدر(شیشه)
6-1 فرضیات پژوهش
بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی افراد وابسته به مواد مخدر(شیشه) رابطه وجود دارد
بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهدر بر عزت نفس افراد وابسته به مواد مخدر(شیشه) رابطه وجود دارد
7-1 تعریف عملیاتی پژوهش
الف)تعاریف نظری:
پذیرش وتعهد :رویکرد درمانی است که از فرایندهای پذیرش ،تمرکز ذهنی /تعهد و فرایندهای تغییر رفتار به منظور ایجاد انعطاف پذیری استفاده می کند (هایس و همکاران ، 2006 ).
مدل پذیرش و تعهد درمانی بر پذیرش هر چه بیشتر ،آگاهی متمرکز بر لحظه حال و درگیری و مشارکت در فعالیت های که در راستای ارزش های شخصی است تاکید دارد . که پذیرش فرآیند کلیدی درگیر در دستاوردهای درمانی کاهش اثر تجربیات دردناک بر کارکردهای هیجانی ،همچنین پیش بین کارکردهای فرد در آینده می باشد (دال وهمکاران،2004 ).
خودکارامدی:اعتقاد یک نفر به قابلیتهای خود در سازماندهی و انجام یک رشته فعالیتهای مورد نیاز برای مـدیریـت شـرایط و وضــعیتهــای مخـتلف. به عبارت دیگر، خودکارآمدی، اعتقاد یک فرد به توانایی خود جهت موفق شدن در یک وضعیت خاص است. ( بندورا، 1977)
عزت نفس :ارزشیابی که شخصی نسبت به ارزشمندی خویش دارد در واقع عزت نفس قضاوت شخص به ارزشمندی وجود می باشد این خاصیت عمومی است و در همه انسان ها وجود دارد و نه یک حالت محدود گذرا بلکه ثابت و دائمی است( شاملو 1372).
ب)تعاریف عملیاتی:
خود کارآمدی: نمره بدست آمده در پرسشنامه خودکار آمدی عمومی شرر است. این مقیاس دارای ۱۷ سئوال است که هر سئوال بر اساس مقیاس لیکرت از دامنه کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم تنظیم میشود
عزت نفس: نمره بدست آمده در تست عزت نفس کوپر اسمیت. این پرسشنامه از 58 جمله تشکیل شده است که رواییی و اعتبار آن در جامعه علمی دنیا پذیر فته شده است.
|
|
|
Behavioral treatment.[1]
[2] MINDFULNESS
[3] MINDFULNESS
[4] Dahl