یكی از اساسی ترین مفاهیم و و اژه های مطرح در چگونگیبرقراری روابط میانکشورها، «امنیت ملی[1]» می باشد. تعاریف مختلف و متنوعی از این واژه ارائه شده است، اندیشمندان تلاش زیادی برای ارائه تعاریف جامع و مانع از امنیت ملی و خارج ساختن آن از ابعاد نظامی و تعمیم آن به سایر ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی، مصروف داشته اند كه نتیجه آن، رویكردهای نوین به مفهوم «امنیت ملی» است.
«زبیگنوبرژینسكی[2]» در مورد امنیت ملی گفته است : منظور من از امنیت ملی یعنی جنبه ی محدود آن، امنیت نظامی صرف نیست. گرچه قدرت نظامی یكی از ابعاد مهم …….، در عوض معتقدم كه امنیت ملی ملاحظات بیشتری را در بر می گیرد. از جمله زمامداری سیاسی، قدرت اقتصادی، نوآوری فناوری، حیات ایدئولوژیكی[3] و غیره، تلاش برای نیل به امنیت ملی، بدون عنایت به چنین ملاحظاتی چندان موثر نخواهدبود و احتمالاً به شكست می انجامد(خلیلی،1369:ص3).
در مفهوم كلاسیك، «امنیت ملی» به معنای صیانت از مردم و سرزمین یك كشور در مواجهه با تهاجمات نظامی بیگانگان بوده است لیكن،
رویكرد نوین به این واژه، حفاظت و صیانت از منافع و مصالح حیاتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و فقدان تهدید ارزشهای بنیادین و حیاتی نسبت به یك واحد سیاسی و ملت متبوع آن، «امنیت ملی» آن كشور تلقی می گردد.
جنگ جهانی دوم یک جنگ فراگیر بین سپتامبر ۱۹۳۹ تا اوت ۱۹۴۵ بود. این جنگ بسیاری از کشورهای جهان را درگیر کرد تا جایی که دو دسته از کشورهای مختلف به نامهای متّحدین و متّفقین به وجود آمد.
ایالات متحده آمریکا در فاصله بین دو جنگ جهانی یعنی ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۹ در یک بحران فزاینده اقتصادی به سر میبرد، اما دولت آمریکا و صاحبان صنایع این کشور چرخ صنایع خود را در مسیر تولید صنایع نظامی به حرکت درآوردند، به طوری که درطول جنگ دوم جهانی در اروپا، مصرف سلاحهای آمریکایی مانند هواپیما، کشتی جنگی و تجارتی، توپ و تانک درجنگ باعث رونق صنایع و اقتصاد آمریکا شد.
با پایان جنگ جهانی دوم و معرفی ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت برتر در سطح جهانی و تضعیف بریتانیا که موجب از دست دادن مناطق تحت نفوذ در سطح جهان و خروج از خلیج فارس به دلیل پر هزینه بودن یک نوع خلاء قدرت در منطقه ایجاد شد، ایالات متحده آمریکا به یمن شکوفایی اقتصادیش در صدد برطرف نمودن این خلاء بر آمده و حد نهایت سعی می کند به نوعی با رژیم های منطقه مناسبات متقابلی برقرار نماید. یکی از کشورهایی که تحت نفوذ ایالات متحده آمریکا قرار گرفته بود ایران بود که تحت حکومت رژیم پهلوی به حافظ منافع و حیات خلوت ایالات متحده آمریکا تبدیل شده بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای و باشعار صدور انقلاب اسلامی نوعی تهدید نسبت به منافع ایالات متحده آمریکا در جهان عموما ودر سطح خاورمیانه خصوصا تبدیل گردید و جهان شاهد به قدرت رسیدن قدرت نو ظهوری بود که متاثر از دیدگاه های اسلامی و اتخاذ سیاست نه شرقی، نه غربی منافع قدرتهای سلطه گر را تهدید می نماید و تا حدود بسیار زیادی دست این ایلات متحده آمریکا را از منابع بسیار غنی نفت و گاز منطقه کوتاه نموده و بازار بسیار مهم محصولات صادراتی آن را در منطقه با مخاطره روبرو نموده است.
به زعم ایالات متحده آمریکا، جمهوری اسلامی ایران به دلایل زیر منشاء و خاستگاه اسلام انقلابی یا به تعبیر آنان بنیادگرایی و افراط گرایی اسلامی است. و به نوعی، به تقابل ایدئولوژیک با ایالات متحده برخاسته، و هژمونی جدیدی را در منطقه رقم زده است.
- دفاع از حقوق مردم فلسطین
- حمایت از گروهها و جنبش هایی نظیر حزب الله لبنان، حماس و… (از نظر وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا در لیست گروههای تروریستی قرار دارند)
- تلاش در جهت زیر سئوال بردن موجودیت اسرائیل که تثبیت آن جزء یکی از مهمترین اهداف استراتژیک سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در جهان و به خصوص خاورمیانه به شمار می رود.
- تلاش در جهت دستیابی به سلاح های کشتار جمعی (هسته ای)
به طور کلی ایالات متحده آمریکا به منظور تثبیت و تحکیم هژمونی خود در نظام بین الملل به مبارزه و تخاصم با دولت هایی که از هنجارها و ارزش های آمریکایی پیروی نکنند، دست می زند. و تقابل ژئوپلیتیکجمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در همین راستا و به دلیل تعریفی است که توسط سیاستمداران و دولتمردان آمریکایی از ماهیت جمهوری اسلامی ایران ارائه می شود شکل می گیرد.به همین دلیل با اقداماتی نظیر تحمیل جنگ هشت ساله (دفاع مقدس) و وضع تحریمهای یکجانبه و بین المللی و اجرای طرحهای مختلفی از جمله خاورمیانه بزرگ، صلح خاورمیانه و ادعاهایی نظیر نقض حقوق بشر، نبرد با تروریسم و ریشه های آن یعنی رادیکالیسم اسلامی، مبارزه با گسترش سلاح های کشتار جمعی و….. به تقابل ژئوپلیتیک با جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.
لذا به منظور مهار جمهوری اسلامی ایران و جلوگیری از هژمونی منطقه ای چالشگر با ایالات متحده آمریکا از طریق ایجاد چالش و آسیب های داخلی و خارجی به طور مستقیم و غیر مستقیم امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را با مخاطراتی روبرو می نمایدکه در صورت عدم چاره جویی ضریب امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران کاهش می یابد. و از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران با نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در حیات خلوت ایالات متحده آمریکا و ارتباط دیپلماتیک با قدرتهای بزرگی نظیر چین و روسیه در سطح بین المللی می تواند فرصتهای مناسبی برای خود فراهم نموده و پایه های امنیت ملی کشور را ارتقاء بخشیده و ضریب امنیت ملی خود را افزایش دهد.
National Security
Zbigniew Brzezinski
Ideology