انواع سبک زندگی از دیدگاه آدلر
آدلر چند مشکل را که همگی با آنها مواجه می شویم، شرح داد و آنها را در سه طبقه گروه بندی کرد: مشکلاتی که شامل رفتار ما نسبت به دیگران می باشد، مشکلات شغل و مشکلات عشق و محبت. او چهار سبک زندگی اساسی که می توانیم برای پرداختن به این مشکلات اختیار کنیم، معرفی کرد که عبارتند از:
-
- تیپ سلطه گر؛ نگرشی سلطه گر یا حاکم را با آگاهی اجتماعی کم نشان می دهد. چنین شخصی بدون توجه به دیگران رفتار می کند.
- تیپ گیرنده؛ این افراد انتظار دارند دیگران اسباب رضایت آنها را فراهم آورند و از این رو به آنان وابسته می شوند. این تیپ به نظر آدلر از همه رایج تر است.
- تیپ اجتناب کننده؛ برای رو به رو شدن با مشکلات زندگی، تلاش نمی کند. این اشخاص با اجتناب کردن از مشکلات، از هر گونه احتمال شکست دوری می کنند.
این سه تیپ برای مواجه شدن با مشکلات روزمره ی زندگی آمادگی لازم را ندارند. آنها قادر به همکاری با دیگران نیستند و برخورد بین سبک زندگی آنها و دنیای واقعی موجب رفتار نابهنجار می شود که به صورت روان رنجوری و روان پریشی آشکار می شود. آنها فاقد آنچه آدلر علاقه ی اجتماعی خواند، هستند.
- تیپ سودمند اجتماعی؛ با دیگران همکاری می کند و طبق نیازهای آنها عمل می نماید. این گونه اشخاص در چارچوب علاقه ی اجتماعی کاملاً رشد یافته ای با مشکلات کنار می آیند. باید متذکر شوم که آدلر در مجموع با طبقه بندی یا تیپ بندی کردن انعطاف ناپذیر افراد به این شکل مخالف بود و اظهار داشت این چهار سبک زندگی را صرفآ برای آموزش معرفی کرده است (کریمی 1387، 76).
آلفرد آدلر ترتیب تولد را به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل مؤثر اجتماعی در دوران کودکی دانست که بر مبنای آن فرد سبک زندگی خود را پدید می آورد. حتی خواهران و برادران نیز هر چند والدین یکسانی دارند و در یک خانه زندگی می کنند، اما از محیط های اجتماعی یکسانی برخوردار نیستند. واقعیت بزرگتر یا کوچکتر بودن از خواهران و برادران خود و نیز این واقعیت که فرد در معرض نگرشی از والدین قرار گرفته که با ورود فرزندان دیگر تغیر یافته است، شرایط کودکی متفاوتی را پدید می آورند که اثری گسترده بر شخصیت فرد دارد. او بر چهار موقعیت متفاوت تاکید داشت: فرزند اول، فرزند دوم، فرزند آخر و تک فرزند.
- فرزند اول: موقعیت بی همتا، توجه تقسیم نشده والدین، شاد و امن تا زمان تولد فرزند دوم و ضربه تغییر جایگاه، حسرت گذشته و بدبین به آینده، پختگی عقلی بیشتر بدلیل نقش رهبر، علاقه به حفظ نظم و انضباط، وظیفه شناس، خودکامه و محافظه کار.
- فرزند دوم: عدم تجربه موضع قدرت، سرمشق گرفتن از فرزند اول، رشد زبانی و حرکتی بیشتر بدلیل رقابت، خوش بین و رقابت جو و جاه طلب.
- فرزند آخر: عزیز دردانه، سرعت رشد و موفقیت زیاد بدلیل تحریک برای جلو افتادن از خواهر- برادرها، یا مشکلات سازگاری بدلیل وابستگی و درماندگی.
- تک فرزند: کانون توجه، پختگی زود، عدم یادگیری رقابت و در نتیجه ناامیدی در جامعه (شولتز و شولتز 1386، 108).
به طور کلی از نظر آدلر ریشه های سبک زندگی عبارتند از: سلامتی و ظاهر، وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده، نگرشهای والدینی، منظومه خانواده و نقش جنسیتی. دومین بعد سبک زندگی نگرشها نسبت به تکالیف زندگی هستند، نگرشها نسبت به تکالیف زندگی در دوران نوجوانی تحول مییابند این نگرشها عبارتند از: نگرش نسبت به خود، نگرش به سوی مشکلات، نگرش به سوی دیگران، به سوی جنس مخالف و نگرش به زندگی. سومین بعد از سبک رندگی، تکالیف زندگی است. آدلر بر سه تکلیف اساسی در زندگی تأکید دارد که عبارت هستند از: دیگران، شغل و عشق و مسائل جنسی (استین[1] 2003، 166).
با توجه به چگونگی تشکیل منشأها، نگرشها و تکالیف، افراد در زندگی سبکهای متفاوتی را به کار میبرند. پروچاسکا و نور کراس[2] (1381)، شش سبک زندگی به شرح زیر معرفی می کنند:
سبک زندگی نازپرورانه، سبک زندگی تحت سلطه، سبک زندگی وسواسی، سبک زندگی پرخاشگرانه، سبک زندگی انزواجویانه و سبک زندگی مبتنی بر گرایش اجتماعی آنها معتقد هستند که سبک زندگی سالم، گرایش اجتماعی را منعکس می کند.
2-2-6 تورستین وبلن
یکی دیگر از اندیشمندانی که در زمینه سبک زندگی خصوصاً سبک زندگی طبقه مرفه کار کرده است وبلن[3] می باشد. وبلن تلاش می کرد که نشان دهد چگونه فرهنگ و روابط اجتماعی توسط تکنولوژی شکل می گیرد. به نظر وی تحول جامعه عبارت است از فرایند پذیرش ذهنی و اندیشه ای که تحت فشار اوضاع و احوال اجتماعی و تمدنی به بار می آید. انطباق و سازگاری دوباره، به آهستگی و با بیمیلی انجام میشود. سهولت فرایند پذیرش و انطباق، به درجه پذیرشی که افراد جامعه از خود نشان می دهند بستگی دارد (علیزاده و همکاران 1385، 295).
وبلن در سراسر آثارش، می خواهد نشان دهد که چگونه عادات فکری بر اثر عادت های زندگی پدید میآیند و پیوسته بر دلبستگی سبک های فکری با ساختارها و سازمان های اجتماعی تأکید داشت. وی اعتقاد داشت که بخش مهمی از طرح های اندیشه یا معرفت، بازتاب طرح های زندگی است. در همین راستا وبلن اعتقاد داشت که پایگاه فرد در عرصه تکنولوژی و اقتصاد، بینش و عادات فکری اش را تعیین می کند.