خانه به عنوان مامن آسایش و امنیت، اولین و مهم ترین مکان رشد و شکل گیری هویت آدمی است. مکانی استوار و قابل اتکا که علاوه بر قابل سکونت بودن و تامین آرامش و آسایش جسمی باید قادر باشد نیازهای روانی و معنوی اشخاص را نیز تامین کند. فضایی با قواره های انسانی، جایی برای تعمق و تامل و پناه روح انسان.
پژوهش در مورد موضوع ” خانه معاصر و طراحی داخلی فضاهای آن”از آن جهت برای نگارنده اهمیت یافت که علیرغم نقش مهم خانه در تامین آرامش و ایجاد زیر ساخت حضور خلاق آدمی در فعالیت های گوناگونش، معماری و طراحی معاصر سرزمینمان کمتر قادر به ارئه پاسخ فضایی مناسب به این نیاز مهم و مبرم است. لازم به ذکر است مخاطبان این پژوهش، مسکن حداقلی و طراحی و بهره بردن از فضاهای مختصر برای قشر کم در آمد جامعه نمی باشد و مخاطب و منظور اصلی، خانه هایی هستند که علیرغم صرف هزینه های زیاد مصالح و مواد و یا حتی تخصیص وسعت تقریبا زیاد برای آنها، فاقد ارزش ها و نیروهای شکل دهنده غنی در طراحی شان هستند و به این دلیل از تامین نیازهای معنوی و روحی و گاه حتی جسمی و فیزیکی ساکنان عاجزند. خانه هایی که از تنوع فضایی و عملکردی برخوردار نیستند، قابلیت بسط و ترکیب فضاها را در خود ندارند، درخود بسته اند و از چشم انداز و دید مناسب محرومند، خانه هایی که ارتباط با طبیعت و آسمان و نور و درخت در آنها به رویایی دور تبدیل گشته است و مملو از اشیا و مبلمان و وسایلی شده که گاه حتی نقش برقراری حریم و عرصه های فضاهای درهم این خانه ها را نیز به عهده گرفته اند!
دراین میان ساکنان و کاربران و حتی گاه طراحان به منظور پرکردن خلاء چنین ویژگی هایی، دست به تزئین ظاهری فضاهای داخلی به مدد رنگ و لعاب ها و پوشش های کاذب و بدون مفهوم زده اند و نام معماری داخلی بر این پاسخ نادرست خود برای فضا گذاشته اند! در طراحی بیشتر خانه های معاصر نه تنها تنوع و زیبایی بصری و غنای فضایی از طریق الهام و بهره جستن از نقش و نگاروهندسه وتناسبات ایرانی( که همه با بر پایه مفاهیم اصیلی چون ارتباط با طبیعت، فرهنگ، اقلیم، آیین و… طراحی شده اند) حاصل نگشته بلکه گاه سراسر پوشیده می شوند از عناصر و فرم های بیگانه، عناصری مانند سرستون ها، نقش ها و فرم ها و نقش برجسته های تمدن ها و فرهنگ های کشورهای دیگر!! فرم ها و عناصری که در جای خود و در زمان خود معنا و مفهوم عمیق و صحیحی داشته اند لیکن در طراحی خانه معاصر ایران استفاده از آنها نامربوط به نظر می رسد.
اگر بپذیریم که خانه ظرف زندگی است، لازم است که این ظرف با مظروف خود هماهنگی داشته باشد. اگر ما ایرانیانی با تاریخ و تمدن و هویت و اقلیم و طبیعت و فرهنگ ایرانی هستیم، شیوه زندگی ما از این مفاهیم ملهم می شود، گرچه تغییرات و تحولاتی داشته است، گرچه تکنولوژی و فناوری های روز بر این شیوه زندگی تاثیر گذاشته است، اما با تمام این تحولات مظروف این ظرف هنوز ایرانی است، پس چرا این ظرف به بهانه مجلل شدن، شیک شدن، امروزی شدن و… مربوط به ناکجا آباد باشد و نه تنها برای زندگی مناسب نباشد و از آنجا که تبدیل به ملغمه ای از عناصر و فرم ها و نقش های اینجایی و آنجایی شده است، حتی برای نمایش هم جذاب نباشد!
مواردی که عنوان شد و بسیار موارد ریزتر و جزئی تر دیگر مربوط به خانه و طراحی داخلی معاصر آن و سلیقه و شیوه زندگی انسان معاصر، پژوهنده را بر آن داشت که سعی در یافتن راههایی برای بهبود این وضعیت، البته به سهم خود داشته باشد. از سویی دیگر مشاهده خانه های تاریخی این سرزمین ( در این پژوهش به طور اخص شهر اصفهان) با تمام ویژگی های والا و عظیمشان همواره این سوال را در ذهن نگارنده متبادر می کرد که چرا از معلمان ماهر و توانای گذشته خود نمی آموزیم؟!
مراد از شناخت گذشته بازگشت به گذشته نیست و آنچه از تزئینات و ظاهر معماری تاریخی می بینیم همۀ روح و اصالت نهفته در آنها نیست. آموختن از دانش بومی و طبیعت گرا و فرهنگ گرای سرزمینمان به منظور آموختن از ارزش ها و نیروهای شکل دهنده فضاها و معیارهای اصلی آنهاست.
این پژوهش تلاشی برای نزدیک شدن به پاسخ این پرسش هاست:
- مفهوم سکونت و خانه و ارتباط شیوه زندگی با سازمان فضایی خانه چیست؟ فصل یک
- ارزش ها، معیارها، شیوه ها و عوامل موثر در طراحی فضاهای غنی، متنوع، چندعملکردی، متناسب با شیوه زندگی عصر خود، در خانه های تاریخی اصفهان چیست؟ فصل دو
- طراحان و معماران معاصر چگونه با شناخت معماری تاریخی، موفق به طراحی مناسب خانه معاصر شده اند؟ فصل سه
چگونه می شود با شناخت تعریف شده ها، تعریف دوباره آنها بر اساس شیوه زندگی و
فناوری های معاصر و افزودن بر غنای آنها و بهره جستن از خلاقیت در معماری، می توان از معیارهای طراحی و معماری داخلی خانه های تاریخی اصفهان برای طراحی خانه معاصر در این شهر بهره برد؟ فصل چهار