:
دوره مفرغ قدیم در مناطق مختلف ایران با توجه به فرهنگهای ناهمگونی که در این دوره وجود داشته است، شناخته میشود. این فرهنگها از لحاظ زمانی لزوماً با یکدیگر همخوانی ندارند و علاوه بر این مواد فرهنگی آنها نیز ناهمگون میباشد. در این میان دوره مفرغ قدیم شمالغرب ایران با توجه به سفال سیاه براق و معماری مدور بسیار شاخص میباشد. ظهور غریب این دادهها با توجه به اینکه در دوره مس و سنگ این منطقه شناخته نشده است و همچنین با توجه به اینکه ویژگی معماری شاخص این دوره در دوره دوم (خانههای مدور) و سفال با دسته نخجوانی گونههای اولیه آنها در منطقه قفقاز و شرق آناتولی شناخته شده است بنابراین در بررسی دوره مفرغ قدیم شمالغرب ایران باید آن را در یک چارچوب فرهنگی وسیعتری (کورا-ارس)مورد بررسی قرار داد.
واحد شمالغربی شامل مجموعه ناهمواریهایی است که در محدوده سیاسی آذربایجان، کردستان و زنجان تا مدار 35 درجه شمالی گسترده شدهاند. این ناهمواریها از سوی شمال، به وسیله فرورفتگی دره ارس از کوههای قفقاز و ارمنستان جدا شدهاند. مرز غربی را هم مرز سیاسی کشور با ترکیه تعیین میکند که در بیشتر مسیر، منطبق بر خطالرأس کوههای آذربایجانغربی است. در مشرق، ناهمواریهای شمالغرب توسط کوههای طالش محدود شدهاند. اما در جهت جنوبی، مرز مشخصی برای جداکردن آن از زمینهای مجاور نمیتوان یافت.
1-1- بیان مساله:
جوامع در دوره مس_سنگ(مس سنگی) جدید در منطقه شمالغرب ایران همزمان با حسنلویVIII مانند محوطه گوی تپه، دستخوش تغییراتی بنیادین درعناصر فرهنگی خود کردند. بعضی از این جوامع پس از یک وقفه کوتاه مدت مجدد مورد سکونت قرار گرفت و برخی
برای همیشه ترک گردید.
عصر مفرغ قدیم شمالغرب ایران را با توجه به فرهنگ های ناهمگون رایج در آن به سه دوره کوتاه تر قدیم،میانه،جدید تقسیم می شود.تنها محوطه ای که در شمالغرب ایران در بردارنده فاز یک کورا_ارس(یانیق) هستند گوی تپه لایه KI میباشد. از بارزترین مشخصات مادی این فرهنگ در مناطقی که یاد شد ودر حدود 1500 سال حضورپیوسته داشته اند ،می توان به خانه هایی ساخته شده از خشت و جگن و با پلان مدور،چهارگوش،اجاق هایی بشکل حیوان و انسان اشاره کرد، چارلز برنی برای این فرهنگ سه دوره تكاملی پیشنهاد كرده است: این سه دوره عبارت است از فرهنگ کورا-ارسI ، II و III. در دوره یانیقIIپلان خانهها مدور است و بر روی ظروف سفالی تزئینات كنده دیده میشود كه برنی به استناد نقشه دایرهای خانهها این مردمان را كوچرو میداند؛ در دوره کورا-ارس III پلان خانهها به صورت چهارگوش درآمده و تزئینات كنده بر روی ظروف سفالی از بین میرود.(رضالو 1386،3) تنها محوطهای كه درشمالغرب ایران دربرگیرنده قدیمیترین دوران یعنی یانیقI میباشد گویتپه لایه kI میباشد.( Burney, C.A., Lang 1972 )
سفال های دست ساز سیقلی در رنگ های سیاه وخاکستری،قرمز و قهوه ای دیده می شوند.ابزارهای استخوانی و فلزی با ترکیب ارسنیک،مجسمه گلی حیوانات شاخدار کوچک و ابزارهای سنگی ساخته شده از سنگ چخماق ابسیدین اشاره کرد
1-2- اهداف تحقیق:
هدف از تحقیق بازنگری در مطالعات انجام شده در منطقه شمالغرب در قالب برسی و کاوش های باستان شناسی وگردآوری اطلاعات ناشی از کاوش های تپه زرنق است که می تواند به تببن عامل تغییرات در ساختار معماری،مسیر حرکت جوامع عصر مفرغ قدیم وارتباطات های منطقه ای و فرا منطقه باشد.پی بردن به وضیعت تبادلات و ارتباطات فرهنگی مابین اقوام موجود در شمال غرب ایران با مطالعه و کاوش تپه زرنق.
1-3- اهمیت تحقیق:
این موضوع بعد از گوی تپه،برای اولین بار در شمالغرب ایران صورت میگیرد و انجام آن گامی مهم در شناخت نوع معماری است که این کار میتواند راهگشای تحقیقات بعدی باشد.
1-4- سوالات تحقیق :
1_سیر تحول معماری مفرغ قدیم و دامنه گسترش آن در منطقه و فرا منطقه چگونه بوده است؟
2_ مصالح ساختمانی بکار گرفته شده در معماری مفرغ قدیم را چگونه می توان تحلیل نمود؟
1-5- فرضیه های تحقیق:
با توجه به دوره گذر از دوره مس وسنگ به مفرغ قدیم نقشه معماری از راست گوشه به مدور تبدیل می شود.
1-6- چهارچوب نظری:
فرهنگ عصر مفرغ شمال غرب ایران بخشی از یک فرهنگ گسترده تر بود که بخشهای وسیعی چون آسیای صغیر،منطقه لوانت(فلسطین،سوریه،اردن)جنوب روسیه و منطقه جنوب قفقاز را شامل می شود این فرهنگ با نامهای مختلف از جمله ماوراء قفقاز قدیم،یانیق و کورا_ارس شناخته شده است.این نامگذاری بخاطر این بود که محوطه های استقراری بیشمار این فرهنگ برای نخستین بار در میان دو رود کورا و ارس شناسایی شده است.فرهنگ موسوم به یانیق که در حقیقت بازگو کننده بقایای گونه از سفالهای به رنگ خاکستری و سیاه است،برای نخستین بار توسط کوفتین،کاوشگر روسی منطقه قفقاز،در طی دهه 40میلادی مطرح گردید و وی این فرهنگ را تحت عنوان کورا ارس نامگذاری کرد. این گونه سفالی در اوایل هزاره سوم پیش از میلاد در منطقه فرهنگی ماوراءقفقاز_کوهپایه های جمهوری آذربایجان،گرجستان و ارمنستان و نیز شرق آناتولی حضور داشته و تا کنون آثاری از آن در اثر کاوشهای باستان شناختی شناسایی شده است.
همان طور که از نام آن پیداست ،تصور بر این است که خاستگاه این فرهنگ،منطقه ای میان رودخانه های کورا در شمال و ارس درجنوب باشد.اما باید در نظر داشت که طی کاوش های باستان شناختی انجام یافته آثار و نشانه های این فرهنگ در دشت قزوین در لایه های مربوط به هزاره چهارم قبل از میلاد نیز وجود دارد.تعدادی از باستان شناسان شرق نیز بخاطر قدیمی ترین استقراگاه های این فرهنگ در گرجستان منشاء فرهنگ را در گرجستان جستجو می کنند. به هر حال این فرهنگ در اواخر هزاره چهارم و اوایل هزاره سوم قبل از میلاد به داخل فلات ایران تا کرمانشاه و قزوین وتا دشت آموق در جنوب سوریه،لوانت،لبنان تا کوههای داغستان و چچن و اینگوش می رسد.براساس اعتقاد چالز برنی،مردمان فرهنگ کورا ارس دامداران نیمه کوچرو بودند.به اعتقاد وی این مردمان کوهپایه نشین بودند.هر چند که بر پایه پژوهشهای انجام یافته جغرافیای زیستی این مردمان دارای تنوع ویژه است.