صادرات معمول ترین راه پیش روی شرکت ها برای شروع فعالیت های بازاریابی در خارج کشور است. یکی از مهمترین دلایل این امر این است که صادرات در مقایسه با سایر روش های بین المللی شدن به منابع کمتری نیاز دارد. کشورهای مختلف شرکت های خود را به صادرات تشویق می کنند زیرا این فعالیت مهم, اشتغال را در داخل کشور آن ها افزایش, وضعیت رقابتی را توسعه و درآمدهای ارزی را بهبود میبخشد.
از این منظر، هر دو اندازه و رشد سریع صادرات جهانی جهت یک تعهد موثر در مورد منابع و طراحی استراتژی های موفق بازاریابی بین المللی که اجازه می دهند تا شرکت ها عرضه در بازار را ایجاد ، ارائه و حمل و مبادله کند که دارای یک ارزش برتر برای مشتریان، بازاریابان، و غیره می باشد (مورگان[1] و همکاران 2004). به این ترتیب، مزیت های رقابتی در بازارهای خارجی ممکن است با تاثیر مثبت بر عملکرد صادراتی فعلی و آینده به دست آید، (مورگان و همکاران 2006). با این حال، در زمینه بازاریابی بین المللی، دانش گسترده در مورد فاکتورهای مهم در تعیین مزایای رقابتی شرکت ها در بازارهای خارجی و تاثیر آنها روی عملکرد صادرات بسیار کمیاب است.
امروزه بسیاری از سازمان ها و تأمین کنندگان خدمات در سطح بازارهای جهانی و در سطح داخل مرزهای سازمان با شرایط رقابتی تنگاتنگی رو به رو هستند . مشتریان امروزی تقاضای بیشتر و جزئی تر داشته و به دنبال محصولات و خدمات ارزان تر ، با کیفیت بالاتر و زمان تحویل سریع ترهستند (مامه[2] 2002).
اکثر مطالعات در مورد عملکرد صادرات به یک مجموعه ای از متغیرهای بسیار متنوع متمرکز شده اند( آبا[3] و اسلاتر، 1989؛ کاووسکی[4] و زو،؛ کاتسیکا[5]، لینیدو[6]، و مورگان، 2000؛ سوزا، مارتینز[7]- حقیقت، و کوئلیو، 2008). یکی از اهداف اصلی این مطالعه، غلبه بر این شکاف های از طریق توسعه یک مدل مفهومی برای تجزیه و تحلیل تاثیر مزیت های رقابتی بدست آمده در بازارهای خارجی بر عملکرد صادرات می باشد. علاوه بر این، تصمیم گیری های استراتژیک در جهت تطبیق تاکتیک های بازاریابی مورد نیاز با کشور و بازارهای مختلف بردستیابی به این مزیت های رقابتی تاثیر گذاشته است. (گریفیث، جیکوبز، و ریکی[8]، 2006؛ شوهام[9]، 1999، 2002).
[1] Morgan
[2] Momme
[3] Aaby
[4] Cavusgil
[5] Katsikeas
[6] Leonidou
[7] Martı’nez
[8] Richy
[9] Shoham