هر کسی شخصیتی دارد وشخصیت 1شما به مشخص کردن میزان موفقیت،خشنودی ،رضایت خاطردرزندگی شماکمک می کند،بدون اغراق باید بگوییم که شخصیت شما یکی از مهمترین نعمت های شماست. شخصیت به شما کمک کرده است تا ندگی خود را شکل دهید ودر آینده نیز همین کار راخواهد کرد(شولتز2005؛ترجمه سیدمحمدی،1391).
شخصیت عاملی تأثیرگذار درسازگاری وسلامت عمومی ومجموعه ای سازمان یافته واحد ومتشکل ازخصوصیات نسبتا پایداروثابت است که موجب تمایز افراد از یکدیگر می شود،نظریه های شخصیت ارتباط میان ویژگی های شخصیتی ورفتارهای نابهنجاراجتماعی راتایید کرده اند براساس این نظریه ها تعامل محیط ،شرایط ،عوامل فردی وشخصیتی وایجاد رفتارهای مجرمانه ونابهنجار تأثیرگذارهستند(آیزنک1989؛ترجمه شریفی،1386).
ویژگی های شخصیتی نیز به عنوان سازمان یافته واحدی متشکل ازخصوصیات نسبتا پایدار وثابت درافراد که بر روی هم،یک فرد را از فرد یا افراد دیگر متمایز می سازد،نیزمی تواندبراضطراب2 تأثیربگذارد(علی اکبری ،1379).
هرچیزی که تا به حال به دست آورده اید،هرچیزیکه انتظار دارید درشغل خود به دست آورید،خواه همسر یا والد خوبی بشوید، وحتی وضعیت سلامت کلی شماتحت تأثیر شخصیت شما وکسانی که با آن ها درتعامل هستید قرار دارند(شولتز2005؛ترجه سید محمدی،1391).
باتوجه به مشکلات وآسیب های که آدمی درفرایند رشد وزندگی خود تجربه می کند،توانایی غلبه بر شرایط سخت وداشتن واکنش های مناسب ،باحفظ تعادل روانی از اهمیت زیادی برخوردار است. چگونگی واکنش نسبت به رویدادهای استرس زا اساسا به نحوه ی تفسیر وارزیابی افراد از آن رویدادها بستگی دارد،افراد در همه ی سنین با استرس مواجه شده و آن را تجربه می کنند؛اضطراب،حالتی است دردناک که تحمل آن برای مدت طولانی نا ممکن است؛بنابراین،چگونه با چنین حالتی کنار می آییم وچرا اغلب اوقات مضطرب نمی شویم؟پاسخ به این سوال این است که افراد از مکانیسم های دفاعی3 برعلیه اضطراب استفاده می کنند انسان به طورناهشیار روشهایی برای تحریف واقعیت پیداکرده ،احساسات خود را از حیطه هشیاری دور نگه می دارد تا مضطرب نشود.
1-personality
2-Anxiety
3-defense mechanisms
همان گونه که میکروب سبب ناراحتی می شود،احساس تقصیر گناه،ارضانشدن امیال ونیازها نیز فشار روانی به وجود می آوردوموجب کشش درونی رنج آور یا تنش می گردد که تا برقراری مجدد تعارض تسکین نمی یابد.این کیفیت وحالت روانی واکنشهای دفاعی شخصیت را بر می انگیزد ومکانیسم های دفاعی روان وارد کارزار می شوند، به گونه ای دیگر می توان گفت: من هسته ای اصلی شخصیت است وهرنوع تحقیر به ارزش وکفایت آن تهدیدی است به هسته مرکزی وجود شخص وبه این مناسبت مکانیسم های دفاعی گوناگونی به منظور حفظ من ازتحقیر واز هم پاشیدگی ترقی واستحکام آن تاحدامکان به وجودآمده است وزمانی که گزارش وتمامیت شخص مورد تهدید باشد به عرصه پیکار فراخوانده می شود تاسازهای بین انگیزه ها ومنازعات ضدونقیض برقرار کرده، کششها واضطراب های درونی راتشکیل دهد(احمدوند ،1382).
درنظریه روانکاوی 1، هدف غرایز رسیدن به ارضاء وکسب لذت وکاهش تنش فوری است،برخلاف حالت ترس که در آن منبع تنش شناخته شده است،درحالت اضطراب «شناور وآزاد»انسان نمی تواند حالت تنش خود را به شئی خارجی نسبت دهد. فروید دونظریه درمورد اضطراب دارد،درنظریه اوّل، اضطراب درنتیجه عدم تخلیه تکانه های جنسی به وجود می آید،یعنی وقتی نیروی زندگی سد می شود. درنظریه دوم اضطراب نشان دهنده هیجانی دردناک است که به صورت علامتی از خطرقریب الوقوع برای «خود2» عمل می کند.ددراینجا،اضطراب به صورت کنش «خود» خطر رابه «خود» گوشزد می کند تابتواند دست به عمل بزند.تفسیر نظریه روان کاوی این است که بعضی اوقات ارگانیسم، رویدادی راتجربه می کند که آسیب زاست وزیان باز است.
منبع اضطراب ممکن است درنهاد،فراخود یادرواقعیت نهفته باشد. وقتی نهادمنبع اضطراب است، فرد احساس گناه وخود-محکومی می کند.این احساس مثل این است که «نهاد3»بگویید«من آن را می خواهم» فراخود بگوید«چه وحشتناک» و«خود» بگوید«من نگرانم». به طور کلی اضطراب از تضاد بین فشار غرایز در نهاد وتهدید به تنبیه فراخود4 به وجود می آید که این موجب می شود افراد به طور ناهشیار ازمکانیسم های دفاعی برعلیه اضطراب استفاده کنند(پروین5،ترجمه سید محمدی ،1330).