طی سالهای متمادی که از عمر بشر و جامعه انسانی میگذرد دین تنها گزینهای است که تقریباً تمام انسانها را در اختیار خود داشته است. جدا از ماهیتهای متنوع و مختلفی که دین در جهان داشته، تمامی مردم در ارتباط خود با جهان طبیعت و نیروهای موجود در آن، اندیشهای را برگزیدهاند. دین در عرصهی اجتماع، سالهای متمادی حضوری چشمگیر داشته است و آموزش و پرورش، اقتصاد، سیاست، تولید علم و اخلاق، همگی در اختیار دین و شارعان آن بوده است.
در جوامع اسلامی، دین معمولاً نقش اساسی در زندگی اجتماعی مسلمانان دارد و نمادها و شعائر دینی غالباً با فرهنگ مادی و هنری جامعه از جمله ادبیات درآمیخته است. با نگاهی گذرا به آثار بزرگان ادبیات و شعر جوامع اسلامی، درمییابیم که بسیاری از اشارهها، عبارتها، تعبیرها و استدلالهای آنان، با اقتباس و الهام از آموزههای دینی میباشد، بهطوریکه از مقولههای فردی مانند پرستش، عبادت و خداباوری گرفته تا مؤلفههایی اجتماعی همچون عدالتمحوری، ظلمستیزی، برابری، وحدت، احسان و نیکوکاری و. . . همواره موردنظر این ادیبان بوده است.
دین و ادبیات بیشک کهنترین انگارههای فرهنگی یک ملت بهشمار میآیند. دین، راه و روش و آیین زندگی کردن در راه حق را نشان میدهد، راهی که سعادت را تضمین میکند. در این میان هنر و ادبیات بهویژه شعر، مهمترین ابزاری است که دینداران و عرفا با آن به ترویج اندیشههای دینی پرداختهاند. آنگونه که دکتر علی شریعتی، هنر را جزئی از دین میداند و میگوید: «هنر یک مقولهی دینی و یک حقیقت متعالی و مقدس است که نجاتبخش بشریت است و یک رسالت مافوق مادی و متعالی و صد در صد انسانی دارد» (شریعتی، 1362: 8).
دین در شعر فارسی و در قرون متمادی، از سیطرهی محکم و آشکاری برخوردار بوده است، تا آنجا كه بیشتر سرودههای پیش از اسلام، متضمن تعالیم اخلاقی و مضامین دینی بوده است. ادبیات فارسی از همان آغاز پیدایش و توسعهی خود (نیمه قرن سوم هجری) برخلاف ادبیات عربی كه یک دورهی جاهلی را پشت سر گذرانده، صبغهی فرهنگی داشته است، لذا تأثیر تعالیم اسلام در آن، نه بر اثر برخوردهای تنشآمیز و فیزیكی بلكه برخواسته از تعامل فرهنگی و ادبی بوده است (صادقی، 1376: 157).
از همان قرون نخستین ورود اسلام به ایران، واژههایی از قبیل آیت، اذان، ایمان، ثواب، جهاد، حلال، حرام، صوم، عقاب، غیبت، قضا و قدر، کافر، مسجد، مسلم، حاکم، بیتالمال، جزیه، محتسب، والی و. . . بهجای واژگان فارسی یا همراه با آن در زبان و ادبیات فارسی رواج یافته و با تداوم این داد و ستد ادبی و فرهنگی، جایگاهی محکم برای خود پیدا کرده است.
شاعران پارسیگویِ دینباور، با این اعتقاد که شعرشان با بهره گرفتن از مضامین دینی و قرآنی از ژرفا و عمق بیشتر و اصالتی والا برخوردار
خواهد شد، به دین توجه و گرایش نشان دادهاند. هیچ دیوان شعر پارسی را نمیتوان یافت که با توحید و ستایش ذات باریتعالی و نعت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و نیایش و سوز و گدازهای عارفانه شروع نشده باشد و به این ترتیب است که اشعار توحیدی، نیایشی، عرفانی، حکمی و اخلاقی، همه تحت تأثیر دین و آموزههای اعتقادی سروده شدهاند (ممتحن و محمدی، 1392).
استاد شهریار نیر که یکی از شاعران پارسگوی معاصر میباشد با استفاده ماهرانه شهریار از جلوههای متعدد و متنوع فرهنگ عامه، گنجینهای ارزشمند از لغات، اصطلاحات و باورهای عامیانه، کنایهها و. . . فراهم آورده است که بررسی آنها نتایج مهم اجتماعی، فرهنگی، دینی و ادبی درپی دارد. قصیدهها و مثنویهای استاد منعکس کنندهی دیدگاه دینی، اجتماعی، فرهنگی و گاه سیاسی او میباشد (چلبیانی، 1386).
شهریار در ارائه اندیشهها و عواطف خود، با روحیهها و ذوق و سلیقههای مختلف چنان سازگارانه روبهرو شده و تا آنجا همزیستی مسالمتآمیز با موافق و مخالف را مهم شمرده است که رفتار اجتماعی و سوگیریاش در مجموع، مفهوم شعر زیر را در ذهنها تداعی میکند (علیزاده، 1374: 325).
چنان با نیک و بد سر کن که بعد از مردنت |
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسسوزاند |
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی و تحلیل دیوان اشعار فارسی استاد شهریار از حیث توجه به ابعاد اجتماعی دین و با هدف روشن شدن هرچه بیشتر دیدگاههای دینی ـ اجتماعی ایشان تحریر شده و اشعار فارسی استاد در بابهای انسجام و همبستگی، ظلمستیزی و توجه به فضائل و ارزشهای اخلاقی که منعکس کنندهی اندیشههای دینی و اجتماعی این شاعر متعهد میباشد مورد مطالعه قرار گرفته و تبیین شده است تا محققان آثار ایشان را اندک فایده آید.
1ـ2ـ طرح مسأله
دین یکی از قدیمیترین و در عین حال پویاترین نهادهای جامعه است. از نقطهنظر جامعهشناسی، دین یک واقعیت تاریخی ـ اجتماعی و نهادی اولیه است (نویدنیا و عابدینی، 1390).
در سرتاسر تاریخ و در کهنترین فرهنگهای بشری، دین بهعنوان یکی از برجستهترین و فراگیرترین ویژگی زندگی انسانی، همواره به اشکال گوناگون وجود داشته و مورد توجه قرار گرفته است.
دین اصل وحدتبخش بوده و به انسان اجازه میدهد تا بر تمایلات خودخواهانهی خود فائق آمده و به همنوعان خود عشق ورزد. دین سنگ بنای سامان اجتماعی و منبعی برای ارزشهای اجتماعی است و بر گزینشهای فردی و بسیاری از زمینههای زندگی روزمره تأثیر میگذارد و بهعنوان تجلّی روح جمعی و عامل همبستگی و یکپارچگی جامعه محسوب میشود (حیدری و همکاران، 1390).
«جامعهشناسی دین از جهت روششناختی، شاخهای از جامعهشناسی است و از جهت موضوع، شاخهای از دینشناسی بهشمار میرود» (عباسی، 1381: 22).
در جامعهشناسی دین، با رویکردی جامعهشناسانه به تحلیل دین پرداخته میشود. به واقع جامعهشناسی دین علمی است که درخصوص نقش دین در اجتماع و همچنین تأثیر آن بر حالت شخص با ایمان تمرکز میکند (اسکات و هال، 1382: 14).
البته باید توجه داشت که جامعهشناسی دین نگاهش صرفاً معطوف به تأثیر دین در اجتماع نیست، بلکه تأثیر متقابل اجتماع در دین را نیز بررسی مینماید (حیدری و همکاران، 1390).
آثار ادبی نیز تحت تأثیر شرایط اجتماعی موجود خلق میشود و رابطهی تنگاتنگی بین ادبیات و جامعه وجود دارد، و بههمین علت است که، گاه شعر دینی بر مردم و رفتار اجتماعیشان اثر گذاشته، و گاه مردم بر شعر دینی، كه حاصل آن پدید آمدن انواع شعر با سبکهای گوناگون است.
شعر از نظر معنی و محتوا به چهار دستهی حماسی، غنایی، تعلیمی و وصفی تقسیم میشود. در طول تاریخ، در هریک از این شکلها و قالبها و محتواها، شعرهایی با مضامین دینی سروده شده است؛ مثل شعر مذهبی، مرثیه، مدیحه، شعر پایداری، شعر اخلاقی.
شعر و شاعر با رویدادهای اجتماعی بیگانه نیستند و همراه با هر تغییر در جامعه، تغییری محسوس، ماندگار و تأثیرگذار در آنها دیده میشود. از اینرو است که دکتر پرویز ناتل خانلری در مورد ارتباط هنرمند و اجتماع مینویسد:
هنرمند، پیش از آنکه هنری بنماید، عضو اجتماع است و ناچار از سود و زیان جامعه سهمی میبرد، پس نمیتواند ادعا کند که با امور و حوادث اجتماعی ارتباط ندارد و این ارتباط، خواه ناخواه در آثار او به وجهی ظاهر میشود (سوری، 1388).
حال باید دید شعر دینی چگونه شعری است. بهنظر میرسد در تصور عامه مردم و حتی برخی خواص، شعری دینی خوانده میشود که موضوعی دینی داشته باشد، یعنی دربارهی انسان، مکان، زمان یا عملی مقدس و دینی سروده شود. شاهد این مطلب تعریف دکتر حسین رزمجو از شعر دینی است:
اشعار دینی شامل سرودههایی است که محتوای آنها را موضوعات دینی نظیر توحید باریتعالی یا سرگذشت پیشوایان دینی و مناقب و مصائب آنها که بهصورت مدایح یا مراثی به رشته نظم کشیده شده است، تشکیل میدهد.
شاعر شعر دینی باید با توجه به آموزههای والای اسلام شعر بسراید و شاهکار بیافریند؛ مثل آنچه در شعر سعدی، حافظ، سنایی، عطار، مولوی و دیگر شاعران موفق میبینیم. بنابراین، شعر شاعرانی که با پشتوانه اسلام شعر میسرایند سرشار از حکمت و دانش است.
بهقول شاعر معاصر محمد کاظم کاظمی، در شعر با موضوع دین، شرط اصلی این نیست که یک اثر ادبی درباره یکی از فرایض یا مراسم یا شخصیتهای دینی ایجاد شده و احیاناً مملو از اصطلاحات و نمادهای دینی باشد، بلکه مهم این است که آن اثر، از روح و جوهر دینی برخوردار بوده و منتقل کننده این مفاهیم باشد. با این تعبیر، مثنوی معنوی تقریباً در همه شش دفتر خویش، اثری دینی است. همچنین بسیاری از قصاید سنایی و بسیاری از غزلیات حافظ و بوستان سعدی و حتی بخشهای بسیاری از شاهنامه فردوسی، درونمایه دینی قوی دارند.
با این تفاصیل شعر دینی را میتوان به سه شکل تعریف کرد:
ـ شعری که درباره دین یا با پشتوانه دینی سروده میشود.
ـ شعری که بهطور مستقیم یا غیر مستقیم به دین میپردازد.
ـ شعری که موضوع یا موضعی دینی دارد.
این نوع تعاریف شعر دینی، تمامی انواع گوناگون شعری را که بهگونهای با دین سروکار دارد و امروزه نامهای مختلفی به آن میدهند، دربر میگیرد (سوری، 1388).
شعر دینی، شعری ناسازگار با ستم و ستمگری و فعال است، نه منفعل. دکتر شریعتی در این مورد میگوید: «تشیع که هزار سال یک نهضت انقلابی بود، در پیرامون خویش، فرهنگ و شعر و ادب انقلابی نیز داشت. دعبلها و. . . شاعرانی بودند که در خدمت انقلاب بودند در مبارزه با ستم زمان، به تعبیر خودشان، تمام عمر، دارِ خویش را بر پشت خود حمل میکردند و اینچنین میزیستند» (شریعتی، 1377: 182).
شعر دینی افزون بر تعهد، هدفمندی و جنبشآفرینی که پایههای اصلیاش بهشمار میآید، با ویژگیهایی شناخته میشود که این ویژگیها بهشرح ذیل هستند:
الف) پیوند با قرآن و حدیث
ب) مبارزه با تفرقه
ج) مبارزه با ظلم و ستم
د) توصیه به همبستگی و اتحاد
ه) حماسه و شهادتطلبی
و) كمالگرایی و آرمانخواهی
ز) مبارزه با رفاهطلبی و نمایندگی طبقه محروم (سوری، 1388).
با توجه به این تفاسیر، این تحقیق درپی آن است تا روشن نماید که استاد شهریار در اشعار خود تا چه حد به ابعاد اجتماعی دین توجه داشته است؟