شاهنامه شاهکاری ادبی است با موضوعاتی جامع و داستانهایی متنوع سراینده آن حکیم جامع الاطراف که جلوه هایی مختلف از ادبیات حماسی، غنایی و تعلیمی را به نمایش می گذارد. بررسی ابعاد مختلف «شاهنامه» موجب شناخت بیشتر عظمت و شکوه این اثر وهمچنین سراینده آن می شود.
پند و ا ندرزهای فردوسی است که از آبشخورهای فکری دینی و قومی وی سرچشمه گرفته است و از آنجا که عاطفه نهفته در آن انسانی است نه شخصی، جامعیت و شمول آن از زمان و مکان خاص فراتر است و همه آفاق را در بر می گیرد.
آرامش و آبادی آرزوی هر کس برای داشتن بهترین زندگی است. این آرامش پدید آمدنی نیست مگر
آن که با دانش نیک همزبانی به همدلی دگرگون شود. همانگونه که استاد عشق مولوی میسراید:
همزبانی خویشی و پیوندی است یار با نا محرمان چون بندی است
ای بسا هندو و ترک همزبان ای بسا دو ترک چون بیگا نگان
از زبان محرمی خود دیگر است همدلی از همزبانی بهتر است
برای رسیدن به همدلی و همزبانی باید یکدیگر را درست شناخت. فرهنگ را نیروی پیش برنده مردم و جامعه دانستهاند. در واژه نامه معین آن را ادب و هنر و ادب كردن مردم معنی كرده است. استاد برومند سعید(1384)، در پژوهشی ادیبانه آن را از دو بخش فر + هنگ میداند. «فر» پیشوندی به معنی پیش و جلو رفتن است و «هنگ» دگرگونهای از «سنگ» به معنی متانت و سنگینی است.
فرهنگ زمانی پدیدار میشود که آموختهها در منش مردم نهادینه گردند. بدینگونه مردم از آن آموختهها در زندگی خود و یا درون جامعه بهره میبرند، بدون آنکه نیازی به فشار بیرونی برای بکار بستن آن باشد. برای نمونه اگر بد شمردن اسراف در منش کسی نهادینه شود، او نه برای جریمه دولتی و نه برای خوش آمد دیگران از اسراف پرهیز نمیکند، بلکه چون این کار را بد میداند از آن میپرهیزد. چنین کسی در خلوت هم آن کار دیگر را نمیکند[1].
مهم آنست که چه آموختهای با چه آرمانی و از چه راهی در منش مردمان نهادینه میشود. آیا بهرهکشانی میخواهند از شیره جان مردمانی ثروت و قدرت بیندوزند یا آبادگرانی مردم دوست در پی افزایش خرسندی مردم هستند.
تاریخ ایران گواه آنست كه هرگاه رهبران و مدیران كلان كشور در این وظیفه كوتاهی كردند، كشوربه دست بیگانگان افتاد. اما نكته مهم آنست كه ایرانیان از دیدگاه فرهنگی نه تنها شكست نخوردهاند، بلكه فرهنگ خود را به مهاجمان دیكته هم كردند (محسنی نیا، 1382).
بنابراین گرگان مردم نما كه خود را صاحبان جهان میدانند، برای چیرگی بر این مرز و بوم راهی دیگر را برگزیدند. آنها با بریدن مردم از ریشههای فرهنگی ایشان و نمایاندن ویژگیهای ویران كننده به جای فرهنگ، میكوشند تا بر روح مردم چیره گردند. ایران گرامی اگر نه نخستین، ولی یكی از بنیانگزاران فرهنگ انسانی در جهان است. از آنجا که ایران فرهنگی شمار بزرگی از کشورها را در بر میگیرد، شناخت فرهنگ و ریشههای فرهنگ میتواند به همزبانی وهمدلی مردم این کشورها بیانجامد و آرامش و آبادی را در میان آنها نهادینه سازد.
مرگ سرنوشت هر کسی است که در هر فرهنگی به گونهای تعریف شده است. این تعریف ریشه باورها، فرهنگ و در پی آنها رفتارهای آن مردم است. در این نوشتار کوشش میشود با بررسی بیتهای شاهنامه که در آنها از بهشت و دوزخ یاد شده و همسنجی آن با آموزشهای گاتها (آموزشهای آسمانی زرتشتیان) ریشههای باور شاهنامه به جهان پس از مرگ جستجو شود. امروزه آموزشهای گاتها در میانه کتاب یسنا جای داده شدهاست. کتاب یسنا 72 هات (هائیتی=سرود =فصل =بخش) دارد که 17 هات از آن (از هات 28 تا 34، 43تا 51 و 53) گاتها است. هر هات چندین بند دارد که با شماره یاد میگردد.
با یاری آموزگار گاتاشناسی موبدیار مهران غیبی، برای بهتر فهمیدن گاتها چند برگردان فارسی (آذرگشسب، 1351؛ جعفری، 1359؛ دوانلو، 1387، رضی، 1363؛ شهزادی، 1381؛ شهمردان، 1364) را هم سنجی (مقایسه) و مفهوم آن در این نوشتار بکار برده شد. این نوشتار دستاورد همسنجی آموزشهای گاتها با سرودهای شاهنامه برای دریافتن نقش گاتها در رابطه با جهان پس از مرگ در شاهنامه است.
[1] – واعظان کین جلوه بر مهراب (محراب) و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند (حافظ)