سیر تحولات و تغییرات مختلف و پیجیده فرهنگی ،سیاسی و اقتصادی که در جند دهه ی اخیر و به تبع پیشرفت روز افزون فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی رخ نمودند ،افراد و ملل مختلف را از سراسر جهان به هم پیوند داده و شکل جدیدی از زندگی با همه ی ابعاد و شئونات اش را پدید آورده است. واژه جهانی شدن در سال های اخیر یکی از پر کاربرد ترین واژ ه های عرصه ی سیاست گذاری اقتصادی ،فرهنگی و سیاسی داخلی و بین المللی کشورها و نیز موضوع بحث های آکا دمیک و ژورنالیستی بوده است. و رغم کاربرد گسترده ای که واژه ی جهانی شدن (Globalization ) در بیش از یک دهه ی گذشته پیدا کرده ، هنوز معنا و مفهوم آن همچنان مناقشه آمیز است و بسته به اینکه از چه زاویه و با چه نگرشی به آن نگریسته شود معنا و مفهوم متفاوت پیدا خواهد کرد آن چه که مسلم است این است که این فرایند دارای ابعاد گوناگون (فرهنگی ،سیاسی، اجتماعی ،اقتصادی ،ارتباطی…) است که در عرصه های مختلف زندگی تحول جدی ایجاد کرده است. گروهی از افراد و جوامع با نگاه کاملا مثبت به پدیده جهانی شدن می نگرند و آن را یک فرآیند می دانند که در بردارنده فرصت های زیادی برای جوامع است گروهی دیگر از افراد و جوامع این پدیده را یک امر منفی تلقی میکنند وان را پروژه ای می دانند که ار سوی صاحبان قدرت در جهان در جهت منافشان طراحی شده است که طرفداران این دیدگاه در مقابله با جهانی شدن از جنبش مخالفان جهانی شدن که طیف متنوعی از افراد و گروهها را در خود دارد حمایت می کنند البته در بین این دو دیدگاه یک دیدگاه بینابینی هم بر این باور است که جهانی شدن همچون هر پدیده دیگر در ذات خود فرصت و چالش هایی دارد و کشورها و جوامع باید با شناخت دقیق آن از فرصت ها به نفع خویش سود جویند و از چالشهای احتمالی آن بدور مانند. ما در این پژوهش در پی بررسی نگرش و دیدگاه دانشجویان نسبت به این پدیده و ابعاد آن می پردازیم. 2-1- بیان مساله جهانی شدن فرایندی گریز ناپذیر است که پیامدهای گسترده آن ابعاد مختلف سیاسی، اقتصاد ،اجتماعی و فرهنگی جوامع ازجمله ایران را تحت تاثیر قرار می دهد. روند بی وقفه جهانی شدن تقریبا همه عناصر خرد و کلان جامعه بشری را در سطوح گوناگون در معرض تغییر قرار داده است ما در پیرامون خود با چندین صورت اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی از جامعه روبرو هستیم که از یک طرف در موقعیت خاصی که نام آن فرهنگ ایرانی است حسر و نشر می کنیم و از سوی دیگر ، شرایط پیرامون زندگی ما حکایت از حضور نظام فرهنگی ،اجتماعی ،اقتصادی و سیاسی جهانی است هر واقعیت بستر سازنده زندگی و حیات اجتماعی و فرهنگی ماست (آزادارمکی1386) امروزه دانشجویان در استانه ورود به خانواده بزرگ جهانی و درحال خروج از فرد گرایی و انزوا با انبوهی از اطلاعات ،دنیایی متغیر ،ارزشها و هنجارهای گروهی ،تعارض بین نسلی و…. روبرو شده اند ، باید برای دگرگونی آماده شویم و این امر نیازمند آگاهی از ابعاد و حوزه های مختلف جهانی شدن در تعامل با آن شناخت نکات مثبت و منفی و ضعف و قوت این فرایند تا نکات مثبت آن را جذب و با نکات منفی آن برخورد صحیح شود. حال با توجه به نقش سازنده دانشجویان در آینده ی کشور و تصمیمات برنامه ریزان تبین نگرش دانشجویان نسبت به جهانی شدن (Globalzation) از اهمیت و ضرورت ویژه ای برخوردار بوده و به عنوان مساله مورد نظر این پژوهش ،مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
نورالدّین عبدالرّحمن جامی ( شاعر و عارف بزرگ قرن نهم هجری ) از سرامدان زبان و ادب فارسی است. وی درزمینۀ زبان و ادب فارسی و عربی دارای تألیفاتی به نظم و نثر است. در زمان جامی مباحث و مسائل کلامی در بین اندیشمندان رواج داشت و به سبب اهمیّت این علم در شناخت دین و دفاع از آراء و عقاید دینی هرکدام از آنان که دارای تألیفاتی بودند به طرق مختلف به بیان این اندیشهها میپرداختند تا باعث رواج و تحکیم عقاید خود در بین مردم شوند. جامی نیز بنا به دلایل مختلف در آثار خود به بیان اندیشههای کلامی پرداخته است. در این تحقیق آرای کلامی جامی با تکیه بر دیوان وی موردبررسی قرارگرفته است. به دلیل اینکه این اثر وی سه دورۀ زندگی این شاعر یعنی دوران جوانی، میانسالی و پیری شاعر را در برمیگیرد بهتر میتوان عقاید این شاعر را در باب مسائل کلامی روشن ساخت. طبق بررسیهای صورت گرفته باید گفت که جامی در دیوان خود بیشتر به مباحث توحید و انواع آن، و مباحثی چون جبر و اختیار، قضا و قدر، توکّل، شفاعت، توبه، ذات خدا، جوهر و عرض، نبوّت، امامت و مسائل مربوط به آخرت پرداخته است. جامی در بیشتر اعتقادات خود بر مسلک اشاعره و ماتریدیه است چه این دو مسلک ازنظر اعتقادی بسیار به هم نزدیکاند. وی در مسائلی چون شفاعت و وعد و وعید دیدگاهی مانند امامیّه و اشاعره دارد. در مسألۀ لطف و عینیّت ذات و صفات دیدگاه جامی چون امامیّه و عرفا است ولی در این مورد نمیتوان بهطور حتم گفت که جامی نظر امامیّه را پذیرفته است زیرا جامی شاعری است عارف و شاید دیدگاه عرفانی وی در این زمینه غالب بوده است.
کلمات کلیدی: شعر فارسی، قرن نهم هجری، عبدالرّحمن جامی، دیوان جامی، علم کلام.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
پیشگفتار ز
فصل اول: مبادی تحقیق
1-1-تعریف موضوع. 2
1-2- پیشینۀ تحقیق.. 3
1-3- سؤالات پژوهشی.. 6
1-4- روش تحقیق.. 6
فصل دوم: بررسی زندگی و احوال جامی
2-1- زندگانی جامی.. 8
2-2- تحصیلات جامی.. 9
2-3- ویژگیهای اخلاقی جامی.. 10
2-4- سفرهای جامی.. 12
2-5- ازدواج جامی.. 13
2-6- فرزندان جامی.. 13
2-7- محیط جامی.. 14
2-8- اوضاع سیاسی زمان جامی.. 15
2-9- مذهب در دوران جامی.. 17
2-10- مذهب و تصوّف جامی.. 18
2-11- معرفی آثار جامی.. 20
2-12- سبکشناسی جامی.. 30
2-13- جایگاه ادبی جامی.. 31
فصل سوم:بررسی علم کلام و معرفی فرقه های کلامی
3-1- علم کلام. 34
3-1-1- تعریف علم کلام. 37
3-1-2- موضوع علم کلام. 39
3-1-3- تاریخچۀ علم کلام. 41
3-1-4- فواید و اهداف علم کلام. 43
3-1-5- کلام و فلسفه. 44
3-2- مکتبهای کلامی.. 46
3-2-1- قَدَریِه. 47
3-2-2- جَهْمیَه. 48
3-2-3- مُرْجِئَه. 49
3-2-4- جَبْریَه. 51
3-2-5-خَوارِج. 52
3-2-6- مُعْتَزَلَه. 53
3-2-7- اَشاعَرَه 55
3-2-8- ماتُریدیَه. 57
3-2-9- شیعه. 58
3-2-9-1- وجهتسمیه و تاریخ پیدایش… 59
3-2-9-2- فرقه های شیعه. 59
3-2-9-2-1- زیدیّه. 60
3-2-9-2-2- اسماعیلیّه. 60
3-2-9-2-3- امامیّه اثنا عشری.. 61
فصل چهارم: بررسی اندیشههای کلامی در دیوان جامی
4-1- توحید. 64
4-1-1- مراحل توحید. 66
4-1-2- توحید در علم کلام. 69
4-1-3- توحید در نگاه عرفا 69
4-1-4- توحید در دیوان جامی.. 70
4-1-4-1- جامی و توحید در ذات.. 71
4-1-4-2- جامی و توحید عملی.. 74
4-1-4-3- جامی و توحید افعالی.. 76
4-2- جبر و اختیار 79
4-2-1- دیدگاه متکلّمان در باب جبر و اختیار 81
4-2-2- دیدگاه جامی در باب جبر و اختیار 82
4-3- صفات خداوند. 88
4-3-1- تعریف صفت.. 88
4-3-2- تقسیمبندی صفات.. 89
4-3-3- صفات الهی از دیدگاه متکلّمان. 89
4-3-3-1- دیدگاه معتزله. 90
4-3-3-2- دیدگاه اشاعره 90
4-3-3-3- دیدگاه ماتریدیان. 90
4-3-3-4- دیدگاه شیعه امامیه. 91
4-3-3-5- دیدگاه عرفا 91
4-3-4- جامی و صفات باریتعالی.. 92
4-3-4-1- صفات ثبوتیه. 94
4-4- حادث و قدیم. 95
4-4-1- حادث و قدیم در لغت و اصطلاح. 96
4-4-2- جامی و مسألۀ حادث و قدیم. 97
4-5- صفات سلبیه. 102
4-5-1- رؤیت.. 103
4-5-1-1- رؤیت در لغت (کلام) 103
4-5-1-2- رؤیت در قرآن. 104
4-5-1-3- اشاعره 105
4-5-1-4- معتزله. 106
4-5-1-5- ماتریدیه. 106
4-5-1-6- مرجئه. 106
4-5-1-7- شیعه. 107
4-5-1-8- رؤیت در دیدگاه عرفا 107
4-5-1-9- رؤیت از دیدگاه جامی.. 107
4-6- جوهر و عرض… 111
4-6-1- جوهر و عرض در لغت.. 111
4-6-2- جوهر و عرض از دیدگاه فلاسفه. 111
4-6-3- جوهر و عرض از دیدگاه متکلّمان. 112
4-6-4- جوهر و عرض در نگاه عرفا 113
4-6-5- دیدگاه جامی در باب جوهر و عرض بودن خداوند. 114
4-7- لطف الهی.. 116
4-8- اسم. 119
4-8-1- دیدگاه متکلّمان در باب توقیفیت اسماء الهی.. 120
4-8-2- دیدگاه جامی در باب اسماء الهی.. 121
4-9- شناخت ذات خدا 123
4-9-1- راههای شناخت خداوند. 124
4-9-2- شناخت خدا از دیدگاه متکلّمان. 125
4-9-3- جامی و شناخت خداوند. 125
4-10- شفاعت.. 129
4-10-1- شفاعت در قرآن. 129
4-10-2- شفاعت از دیدگاه فرق کلامی.. 130
4-10-3- دیدگاه جامی در باب شفاعت.. 131
4-11- توکّل. 135
4-11-1- توکّل در قرآن. 135
4-11-2- فرق کلامی و مسألۀ توکّل. 136
4-11-3- نگرش جامی در باب توکّل. 137
4-12- قضا و قدر 141
4-12-1- قضا و قدر در قرآن. 141
4-12-2- قضا و قدر در دیدگاه فرق کلامی.. 142
4-12-3- دیدگاه جامی در باب قضا و قدر 143
4-13- توبه. 148
4-13-1- توبه در دیوان جامی.. 150
4-14- وعد و وعید. 154
4-14-1- وعد و وعید در قرآن. 155
4-14-2- وعد و وعید از دیدگاه فرق کلامی.. 155
4-14-3- دیدگاه جامی در باب وعد و وعید. 157
4-15- نبوّت.. 161
4-15-1- دیدگاه متکلّمان در باب نبوّت.. 163
4-15-2- جامی و مسألۀ نبوّت.. 164
4-16- امامت.. 175
4-17- معاد. 178
4-17-1- جامی و مسألۀ معاد. 180
فصل پنجم: نتیجه گیری
پیوست.. 200
منابع و مآخذ. 222
پیشگفتار
سپاس خدایی را که اوّل و آخِر وجود است، بی آنکه اوّلی بر او پیشی بگیرد یا آخری پس از او باشد؛ خدایی که دست هر چشمی از دامن دیدارش کوتاه است و فهم هر کبوتر توصیفگری از پرواز در آسمان وصفش عاجز؛ خدایی که ید قدرت بیمنتهایش دریای آفرینش را جاری کرد و به اراده ازلیاش همۀ خلق را صورت بخشید؛ هر کس را در سایه ارادهاش به راهی راهرو گردانید و آتش عشق خود را در وجودشان برانگیخت. بر هر زندهای، جامی معلوم از قسمت و بهرهای معین از روزی است. نه آنکه را روزی وافر دارد، توان کاستن است و نه آن که را روزی اندک دارد توان افزودن. بر زندگی هر زندهای، انجامی معلوم و پایانی معین مقرر فرمود، تا پا به پای ایام به سوی آن قدم بردارد و هر سال که میگذرد به آن نزدیکتر شود؛ و چون پایانیترین گام بر زمین نقش بندد و جام زندگی با حسابی معلوم پر گردد، جان او را به سوی آنچه بدان فراخوانده ـ از نعمت ثواب یا نقمت عذاب ـ بازمیستاند، تا بدکاران را به دلیل بدکاریشان به وادی قهر و نکوکاران را به علت نکوکاریشان به وادی رحمت درآورد، و بدینسان آینه عدلش را مینمایاند و نشان عدالت بر خلقت میزند.
نورالدّین عبدالرّحمن جامی شاعر و عارف بزرگ قرن نهم هجری است. داشتن آثار فراوان وی در زمینهی ادب فارسی و عربی به این شاعر وجههای برونمرزی داده است و جایگاه بالایی در سراسر ممالک اسلامی به خود اختصاص داده است. ازآنجاییکه این شاعر فرهیخته از عارفان و مردان بزرگ زمان خود بود، ازاینجهت بررسی آثار و اندیشهها وی درخور اهمیّت است و با بررسی آثار وی میتوان به شناخت اعتقادات وی و همچنین اندیشههای حاکم بر آن زمان آگاهی یافت.
در نخستین گامها که به دنبال یافتن موضوع برای پایاننامه بودم و از ابتدا قصد داشتم موضوعی را برای پایاننامه برگزینم که مرا به شناخت خداوند رهنمون شود باشد ماحصل آموختنم به هدف آفرینش بینجامد با مراجعه به آقای دکتر خدادادی و راهنماییهای ایشان سرانجام موضوع بررسی اندیشههای کلامی در دیوان جامی برای بنده در گروه ادبیات فارسی به تصویب رسید.
این پایاننامه شامل پنج فصل است:
فصل اول شامل مبادی تحقیق، پیشینهی تحقیق، سؤالات پژوهشی و روش تحقیق است.
فصل دوم به بررسی زندگی و احوال جامی پرداختهشده است. در این فصل اطلاعاتی چون سالروز تولّد، وفات، تحصیلات جامی، ویژگیهای اخلاقی، سفرهای جامی، ازدواج، فرزندان، محیط جامی، اوضاع سیاسی و بررسی مذهب در این دوران و مذهب جامی، آثار جامی در سه زمینه ادبیّات، علوم عقلی و علوم نقلی و جایگاه ادبی شاعر بیان شده است.
فصل سوم شامل توضیحاتی در باب علم کلام و معرفی فرقههای کلامی است. در این فصل علم کلام در لغت و اصطلاح موردبررسی قرارگرفته است. دیدگاههای مختلف در باب موضوع این علم، همچنین بیان تاریخچه، فواید و اهداف این علم از دیگر موارد مطرحشده است. درنهایت به بررسی فرقهها و چگونگی پیدایش و بیان آراء و عقاید آنان بهطور مختصر پرداخته شده است.
در فصل چهارم اشعار جامی در دیوانش از نظرگاه علم کلام موردبررسی قرار گرفته است. در این فصل مباحثی چون توحید ذات، توحید افعالی، توقیفیّت اسمایالهی، صفات خداوند، حدوث و قدم، جوهر و عرض، رؤیت حقتعالی، جبر و اختیار، لطف الهی، شفاعت، قضا و قدر، توکّل، توبه، وعد و وعید، نبوّت، امامت و معاد مورد بررسی قرار گرفته است. مباحث مطرح شده با دیدگاههای نحلههای کلامی مورد سنجش و در نهایت با توجّه به این دیدگاهها گرایش کلامی جامی با توجّه به اشعاری که در دیوان سروده است مشخّص شده است. فصل پنجم نتیجهگیری مباحث را در بر میگیرد.
این پژوهش از نوع بنیادی و به روش کتابخانهای و با استفاده از شیوهی تحلیلی توصیفی انجام شده است. پس از انتخاب موضوع به منظور آشنایی با علم کلام به مطالعۀ کتب کلامی پرداختم. ناگهان خود را با دریایی ژرف و پهناور رویاروی یافتم و بهخوبی دریافتم که ورود به آن سخت و خروج از آن سخت تراست و اگر راهنماییهای ارزنده آقای دکتر محمّد خدادادی و صبر و حوصله و سعۀ صدر آن بزرگوار و همچنین مشاورههای ارزشمند آقای دکتر مهدی ملک ثابت که دلسوزانه راه گشای بنده در طی این مسیر بودند، نبود پیمودن این راه برایم دشوار چهبسا غیرممکن بود. گاه این مباحث آنقدر پیچیده و مشکل مینمودند که برای ادامهی کار دچار تردید میشدم ولی همیشه با مراجعه به آقای دکتر خدادادی و استفاده از راهنماییهای ارزنده ایشان و بیان ساده و روان این مطالب از زبان ایشان باز به ادامه کار راغب میشدم. در راستای انجام مراحل پایان نامه نه تنها ایشان از نظر علمی راهگشای بنده بودند بلکه به لحاظ اخلاقی در محضر ایشان درسها آموختم. گشادهرویی، صبر و سعهی صدر، تواضع، بزرگ منشی که همگی اینها اندکی است از بسیار. در این مدّت سستیها و خطاهایی مرتکب شدم و ایشان در کمال ناباوری من بزرگوارانه از خطایم گذشتند. امیدوارم به سبب این الطاف که در حق بنده کردند مورد لطف الهی قرار گیرند.
بعد از اتمام پایاننامه و آشنایی با دیدگاههای نحلهها در باب خداوند، نتیجهای زیباتر از کلام مولا علی (ع) نیافتم. ایشان در خطبهی 49 نهج البلاغه میفرمایند: «ستایش مخصوص خداوندى است كه از اسرار پنهانی ها آگاه است و نشانه هاى واضح و روشن، بر هستى او دلالت مى كنند، هرگز در برابر چشم بینایان آشكار نمىشود، ولى نه چشم كسى كه وى را ندیده انكارش تواند كرد و نه قلب كسى كه او را نشناخته مشاهده اش تواند نمود. در علو رتبه بر همه پیشى گرفته، پس، از او برتر چیزى نتواند بود و آن چنان نزدیك است كه چیزى از او نزدیكتر نیست. مرتبه بلندش او را از مخلوقاتش دور نكرده و نزدیكیش با خلق او را با آنها مساوى قرار نداده است. عقول را بر كنه صفات خویش آگاه نساخته اما آنها را از معرفت و شناسائى خود بازنداشته است، هم اوست كه گواهى نشانههاى هستى، دلهاى منكران را بر اقرار به وجودش وا داشته و بسیار برتر است از گفتار آنان كه وى را به مخلوقات تشبیه كنند و یا انكارش نمایند».
درنهایت از زحمات بیدریغ پدر و مادر عزیزم که گامبهگام در زندگی یار و مددکارم بودهاند و از خواهر و برادرانم که وجودشان مایه آرامش و شادیبخش وجودم بودهاند نهایت قدردانی و سپاسگزاری را دارم.
در اینجا بر خود لازم میدانم از استاد فرزانه جناب آقای دکتر محمّدرضا نجاریان مدیر محترم گروه زبان و ادبیات فارسی و سایر استادان بزرگوار و فرهیختۀ گروه زبان و ادبیات فارسی، جناب آقای دکتر الهامبخش، آقای دکتر پهلوان حسینی، آقای دکتر دهقانی، آقای دکتر پویان، خانم دکتر نصری که از محضر پر فیض تدریسشان ، بهرهها بردهام نهایت سپاس و قدردانی را به عملآورم؛ و نیز از همۀ دوستان به ویژه خانمها ناهید عابدینی، سارا کاظمی طباطبایی، فیروزه نصیری، حمیده سادات آرسته، معصومه وطن پرست، فرزانه مردانی و کلیهی کسانی که در طول این مدّت یار و پشتیبانم بودهاند سپاسگزارم.
-1-تعریف موضوع
نورالدّین عبدالرّحمن جامی (817-898) از شاعران و نویسندگان بزرگ قرن نهم هجری است. عبدالرّحمن جامی در زبان و ادب فارسی و عربی دارای تألیفات بسیاری به نظم و نثر است و به سبب بهرهمندی از علم و دانش فراوان در زمینههای مختلف در زمان خود، شهرت زیادی داشته است. بنا بر مطالبی که در مورد جامی ذکر کردهاند وی را در شمار صوفیان و عارفان زمان خود آوردهاند. جامی پیرو سلسلۀ نقشبندیه و از شاگردان امام ابیحنیفه نعمان بن ثابت فارسی و شارح مکتب فکری ابن عربی است. از عبدالرّحمن جامی آثار بسیاری به نظم و نثر برجا مانده است که مهمترین آنها عبارتاند از: اعتقادنامه، شواهدالنبوة، لوایح، لوامع فی الشرح الخمریه، اشعةاللمعات، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، نفحات الانس من حضرات القدس، بهارستان، منشآت، مثنوی هفتاورنگ و دیوان اشعار که شامل قصاید، غزلیات و رباعیات اوست.
علم کلام علمی است که دربارة اعتقادات دینی به شیوه استدلال، بحث و گفتوگو میکند و بهطور کلّی، کلام علمی است در باب اصول دین و رفع شبهات دینی. ازآنجاکه عرفان و کلام از موضوعات مهم علوم اسلامی هستند و به دلیل نزدیکی علم کلام و عرفان، عرفای بزرگ که صاحب آثاری به نظم و نثر هستند نیز در آثار خود، علاوه بر عرفان به علم کلام هم توجّه داشتهاند و مباحث کلامی را در آثار خود بیان نمودهاند. عبدالرّحمن جامی نیز از این امر مستثنی نبود و در آثار خود ازجمله در دیوان اشعار، اشاراتی در باب علم کلام آورده است.
در این پژوهش، کوشش میشود، ابتدا مباحث علم کلام موردمطالعه قرارگیرد، سپس دیوان اشعار جامی بررسی میشود و ابیاتی که با مباحث علم کلام مانند ذات خدا، صفات خدا، جبر و اختیار، قضا و قدر، رؤیت، نبوّت، خلافت و امامت، معاد و مسائل دیگر کلامی منطبق است، استخراج میگردد. آنگاه، این ابیات را بر اساس موضوع طبقهبندی کرده و درنهایت، به تحلیل و بررسی این مفاهیم پرداخته میشود.
هدف این پژوهش آن است که ابتدا زندگی، آثار و اندیشههای عبدالرّحمن جامی را موردبررسی قرار دهد. هدف دیگر این پژوهش آن است که موضوعات کلامی را که جامی در دیوان خود بهصورت پراکنده بیان کرده، احصا و موردبررسی قرار دهد. به همین منظور، امّهات اندیشههای کلامی جامی که در دیوان او وجود دارند، نقد و بررسی خواهد شد. تعیین مشرب کلامی جامی در دیوانش، واپسین هدف انجام این پژوهش است.
با انجام این پژوهش، محقّقان و پژوهشگران ادب فارسی برای دانستن آراء و اندیشههای کلامی جامی، ضمن مراجعه به این اثر بهراحتی میتوانند به اندیشههای کلامی جامی دسترسی پیدا کنند و علاوه بر آن، با شرح و تحلیل این عقاید نیز آشنا خواهند شد. با مراجعه به این پژوهش، پژوهشگران عرفان و علمای علم کلام بهراحتی میتوانند به اندیشههای طبقهبندیشده کلامی جامی در دیوان او دست یابند. علاوه بر این، این پژوهش کمک شایان توجهی به شناخت بهتر اندیشههای جامی و بررسی علمی اندیشههای او مینماید.
:
هدف اصلی این پژوهش بررسی زمینههای تاریخی، اجتماعی و فرهنگی جنگ و رابطه آن با سینما در سه دهه بعد از انقلاب است. نگارنده در این رساله، سه دورهی اصلی در بازنمایی فیلم جنگ را درطول سه دهه از یکدیگر متمایز کردهاست. هر یک از این سه دوره ویژگیها و شرایط اجتماعی خاص خود را داراست که میتوان این ویژگیها را در ابژههای بازنمایی شده در فیلمها شناسایی کرد. محور اصلی در این پایان نامه توجه به دالهای مرکزی جنگ و بازنمایی آن در سینمای جنگ در طول سه دهه گذشته است. این رساله از نظر روش تحقیق و مبانی نظری مبتنی بر مطالعات فرهنگی و تحلیلگفتمان-دیدگاه لاکلائو وموفه-میباشد. بواقع رویکرد مطالعات فرهنگی نقشی شناختی برای هنر قائل است و از توجه صرف به مقوله زیبا شناختی فراتر میرود و آن را در ارتباط با فهم ما از جهان هستی قرار میدهد. در این پایاننامه تنها یک گفتمان جنگ شناسایی میشود که این گفتمان در طول سه دوره تغییر و تحول مییابد. به زبانی دیگر سه گفتمان جنگ که هر یک خود را در تقابل با دیگری تعریف کند و جود ندارد، بلکه یک گفتمان مورد توجه قرار میگیرد که چگونه در طول سه دهه تغییر مییابد. نگارنده سه دورهی اصلی در گفتمان جنگ را در این سه دهه از یکدیگر متمایز کرده است. هریک از سه دوره ویژگیها و شرایط اجتماعی خاص خود را داراست که میتوان این ویژگیها را در ابژههای بازنمایی شده در فیلمها شناسایی کرد. بر همین اساس در این تحقیق فیلمهای حاتمیکیا انتخاب شدهاند. حاتمیکیا را میتوان سینماگر جنگ شناخت که در هر سه دورهی ذکر شده حضور داشته است. در ادامه فصل بندی رساله را به شکل خلاصه شرح میدهم.
در ابتدا سعی شد تا در هر دوره فیلمهای انتخاب شود که بتوان بر اساس آنها مفاهیم و دالهای اصلی این گفتمان مشخص شود. در دهه اول سه فیلم”دیده بان”،”مهاجر”و”هویت” مورد تحلیل قرارگرفته است. اکثر این فیلمها از سال 1365 به بعد ساخته شده بودند و به واقع این تاخیر چند ساله مهمترین عامل برای ظهور و شکلگیری این گفتمان بود. این امر به این معنا نیست که این گفتمان تا سال 1365ساخت فیلمهای سینمایی شکل نگرفته بود، بلکه به این دلیل است که سینما به عنوان یک حوزه هنری، لوازم و ابزارهای خاص خود را دارد و این گفتمان چند سال طول کشید تا بتواند به این لوازم دست پیدا کند و از سینما به عنوان یک حوزه برای بازنمایی گفتمانی استفاده کند. گفتمانهای پیش از آن که درباره جنگ، فیلم ساخته بودند، عمدتا یا گفتمانهای ملیگرایانه و میهن پرستانهاند (مانند فیلم عقابها) و یا از نظر ژانری بسیار شبیه به فیلمهای هالیوودی هستند که عمدتا اکشن هستند. اما گفتمان رسمی به خوبی توانست مرز مشخصی بین
خود و سایر گفتمانهایی که به نوعی به بازنمایی جنگ میپرداختند، ترسیم کند.
اما در دهه دوم گفتمان جنگ تا حدود زیادی دچار تغییر و تحول میشود. دهه اول که با پایان جنگ همراه است و گفتمان جنگ رسوب یافته است، در فیلمی مثل از “کرخه تا راین” ساخته میشود که به نوع دیگری خود را در یک کشور اروپایی مثل آلمان مییابد. این گفتمان به گمان حذف سایر رقبا در داخل، در خاج از کشور به دنبال نگاه خیره دیگری است و هویت خود را از طریق ساختن جعلی این نگاه بازسازی میکند. اما در اویل این دهه است که با ورود سایر گفتمانها در عرصه بازنمایی ، و قدرت گرفتن گفتمانهای رقیب، این گفتمان هم دچار بحران میشود. رویه قالب در این گفتمان دیگر نه طرد و انکار دیگری، بلکه تقابل با دیگری است. این امر متضمن حداقل بازنمایی دیگری است، هر چند این بازنمایی به شکل نابرابری صورت میگیرد و در اغلب موارد این گفتمان خودی است که به جای گفتمانهای دیگری سخن میگوید. با این وجود این گفتمان همانطور که در فیلم” آژانس شیشهایی” نشان دادهاند، دچار بحران میشود و عمدتا سعی میکند با استراتژی حذف موارد ناخالص از خود، گفتمان خود را تبرئه سازد. اما این شکل از تطهیر تا آنجا پیش میرود که دیگر چیزی از این گفتمان باقی نمیماند. به همین دلیل مواجهه این گفتمان با به حاشیه راندن خودش به شکل مرثیه و در نهایت به صورت مالیخولیا خود را نشان میدهد. به طور مثال در فیلم “آژانس شیشهای” عباس به ابژهایی تبدیل میشود که در حال از دست رفتن است و نماد ارزشهایی میشود که در حال از دست رفتن است، ارزشهایی که حتی وجود آنها نیز محل تردید است. این نوع نگاه به ابژه از دست رفته، با آرمانی کردن گذشته و پالودن تمام ناخالصیها از آن صورت میگیرد. شیوه بازنمایی بدن در این دوره نیز با نوعی تناقض همراه است. از یک طرف بدن به نمادی برای مظلومیت و ازدست رفتن ارزشها تبدیل شده است و به مهمترین دال مورد ارجاع برای گفتمان رسمی تبدیل میشود که تاکیدی بر بعد جسمانی بدن است و از طرف دیگر و همانطور که در دهه اول نیز نشان داده شد، بایستی بر بعد روحانی یا همان متا فیزیک رزمنده اشاره کند. به همین دلیل در این فیلم بدن رزمنده به شکلی زیبا شناختی بازنمایی میشود.
در دهه سوم اما همه چیز تغییر میکند و تقابل و تخاصم گفتمان به شکل تفاوت گفتمانی و درک دیگری همراه میشود. فیلم دهه سوم که به” نام پدر” است بیش از هر چیز مربوط میشود با رویارویی گفتمان کسانی که به جنگ رفتهاند و گفتمان نسل سوم جنگ. اما همانطور که گفته شد، گفتمان رسمی جنگ تا حدود زیادی دچار استحاله شده است و همه چیز در یک تفاوت فرهنگی و درک متقابل پیش میرود. در گفتمان این دهه، بازنمایی بدن، وجه کاملا متقابلی با دهه اول پیدا میکند و بر خلاف دهه اول که از بدن رزمنده بدن زدایی شده بود، بدن و سویه جسمانی آن به نمادی برای مقاومت تبدیل شده است. به همین خاطر بدن زخمی شده یک دانشجوی دختر به نمادی برای مخالفت و مقاومت در برابر جنگی تبدیل میشود که به نظر می رسد بیش از حد طولانی شده است و انتظار میرود که به فراموشی سپرده شود.
مفهوم دیگری که در ادامه به بحث گذاشته میشود “استحاله”است. استحاله در این جا به معنای تغییر بنیادین در یک گفتمان نیست، بلکه تغییر تدریجی در مفاهیم و دالهای مرکزی است، به حدی که بتوان گفتمان دهه هفتاد را همان گفتمان دهه شصت دانست و گفتمان دهه هفتاد را نیز همان گفتمان دهه هشتاد. اگر این گفتمان را در روند تاریخی آن بازشناسی کنیم ممکن است گفتمان دهه هشتاد را گفتمانی متفاوت و یا حتی متقابل در برابر گفتمان دهه شصت دانست. از همین رو است که به عقیده من اتخاذ رویکردی تبارشناسانه برای تحلیل هر گفتمانی مشخص است. اینکه سر حد یک گفتمان چیست و یا به عبارت دیگر آیا میتوان منشاء خاصی برای یک گفتمان قائل شد و آن را شناسایی کرد، اما میتوان به شناسایی این امر پرداخت که یک گفتمان از چه زمانی توانسته است هژمونی خود را تا حدی مسلط کند. از این رو گفتمان رسمی جنگ، بدون شک ریشه در دهههای پیش از انقلاب نیز دارد، اما آنچه اهمیت دارد این موضع است که این گفتمان در دهه شصت تو انسته است با دستیابی به یک حوزه گفتمانی، یعنی سینما، گفتمان خود را به عنوان گفتمان مسلط در دهه اول- معرفی کند. موضوع مهم دیگر به گفتمان رسمی کشور در طول این سه دهه بازمیگردد. به واقع هدف من از انتخاب سینمای جنگ، پیگیری گفتمانهای مسلط جمهوری اسلامی در طول این سه دهه بوده است. نتیجه به دست آمده حرکت تاریخی گفتمان در مواجهه با سایر گفتمان ها از یک رویکرد تخاصمی به سمت تفاوت فرهنگی است.
در ادامه کمال تشکر از خانم دکتر مهری بهار را دارم که اگر نبود راهنمایی ایشان انجام این رساله ممکن نبود.نظریاتشان چون چراغی راه دشوار این رساله را روشن و بار سنگین آن را سبک کرد.وهمچنین ازآاقای دکتر تقی آزاد ارمکی و آقای دکترمحمودشارع پور سپاسگزارم.
فصل اول
کلیات
1-1- بیان مسأله:
سینمای جنگ در ایران که عموما با نام سینمای “دفاع مقدس”شناخته میشود، به علت محور قرار گرفتن در
ایدئولوژی رسمی حاکمیت نتوانست در دورههای مختلف –سه دهه اخیرـ به نحو باز و آزادی مورد ارزیابی و نقادی قرار گیرد. تفکرات انتقادی در این دوره به علت تابو شدن شدید این سوژه اکنون اجتماعی شده که هنوز هم بسیار مورد ارجاع تفکر حاکم قرار میگیرد و سعی در حفظ “تقدس گونگی” آن میشود، تنها توانست در حوزهی ادبیات و هنر به صورت عام و سینما به صورت خاص پرداخت آزاد گونهتر و رهاتری به آن داده شود. چون حوزهی هنرگفتمانی است که به شکل نمادین و غیر مستقیم فهم ما از چیزها را قوام میدهد . این حوزه میتواند به شکلی نمادین برخی از جنبههای نهی شده آن را در خود بازنمایاند. با این وجود فهم ما از وقایع جنگ تنها به بازنماییهای روایی در فیلمها محدود نمیشود و نیاز به واکاوی فیلم و کنار هم قرار دادن تکههای این پازل دارد. من سه دورهی اصلی در بازنمایی فیلم جنگ را در این سه دهه از یکدیگر متمایز کردهام. هر یک از این سه دوره ویژگیها و شرایط اجتماعی خاص خود را داراست که میتوان این ویژگیها را در ابژههای بازنمایی شده در فیلمها شناسایی کرد.
“جغد مینوروا شباهنگام بال و پر میگستراند”. از نظر هگل، تاریخ در حرکت مومنتال خود در حال آشکارشدگی است. یعنی هر دورهای از تاریخ که به پایان میرسد، اندیشه به بازاندیشی و بازسازی آن دوره میپردازد. برای نمونه میتوان شاهنامهی فردوسی و ایلیاد و ادیسهی هومر را نام برد که در پایان اعصار طلایی ایران و یونان نگاشته میشود. همانطور که ریکور عنوان میکند “تفسیرهای رویدادهای متاخر نسبت به رویدادهای نزدیکتر روشنتر میباشند”(steph.2006:36). این جمله ریکور یاد آور فاصله گرفتن تاریخی سوژه گفتمانی برای فهم بهتر آن دارد.
از نظر هگل هیچ تفکری نمیتواند از دورهی خود جدا فرض شود و نمیتواند غیر از گذشته چیزی بگوید. با این بیان هیچ تفکری و نشانههای آن (ادبیات، فلسفه وهنر) از زمانهی خود فراتر نمیرود. بنا براین هر اندیشهای لوازم خود را از دورهی خود میگیرد. هر اندیشهای در عین نگاشتن اکنون خود، سرشار از گذشته و آبستن آینده است. مگر هنگامی که مومنت تاریخی به پایان میرسد. آنگاه است که تاریخ دوباره حرکت خویش را از نو از سر میگیرد. با الهام از این الگوی هگل، ما سعی در بررسی گفتمان جنگ و رابطهی آن با سینما در سه دهه بعد از انقلاب ایران با تاکید بر آثار ابراهیم حاتمیکیا داریم. دوران آغازی که در آن حاتمیکیا متولد میشود، به اوج میرسد و سپس پایان مییابد. محور اصلی در این پایاننامه توجه به دالهای مرکزی جنگ و بازنمایی آن در سینمای جنگ در طول سه دهه گذشته است. این رساله مبتنی بر مطالعات فرهنگی و تحلیلگفتمان میباشد. بواقع رویکرد مطالعات فرهنگی نقشی شناختی برای هنر قائل است و از توجه صرف به مقوله زیبا شناختی فراتر میرود و آن را در ارتباط با فهم ما از جهان هستی قرار میدهد. به واقع در این پایاننامه تنها یک گفتمان جنگ شناسایی میشود که این گفتمان در طول سه دوره تغییر و تحول مییابد به زبانی دیگر سه گفتمان جنگ که هر یک خود را در تقابل با دیگری تعریف کند و جود ندارد، بلکه یک گفتمان مورد توجه قرار میگیرد که چگونه در طول سه دهه تغییر مییابد. من سه دورهی اصلی در گفتمان جنگ را در این سه دهه از یکدیگر متمایز کردهام. هریک از سه دوره ویژگیها و شرایط اجتماعی خاص خود را داراست که میتوان این ویژگیها را در ابژههای بازنمایی شده در فیلمها شناسایی کرد. بر همین اساس در این تحقیق فیلمهای حاتمیکیا را انتخاب کردهام. حاتمیکیا را میتوان سینماگر جنگ شناخت که در هر سه دورهی ذکر شده حضور داشته است.
فیلمهای مورد بررسی:
مهاجر، دیده بان،هویت، از کرخه تا راین، آژانس شیشه ای، به نام پدر.
در پی اشغال سفارت آمریکا در تاریخ ۱۳ آبان۱۳۵۸جیمی كارتر رئیس جمهور امریكا در تاریخ 18 فروردین 1359 طی دستوری قطع روابط دیپلماتیک و اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران را بصورت یک جانبه اعلام كرد. در این مدت دو کشور در عرصه های مختلف دارای شدیدترین برخوردها در تمامی عرصه های نظامی ، سیاسی، اقتصادی، رسانه ای، فرهنگی و علمی بوده اند. روابط ایران و آمریکا را ، مطابق جدول شماره 1-1طی این 35 سال می توان به 4 دوره کلی تقسیم کرد[1]:
جدول شماره 1-1-1 تقسیم بندی گفتمان ایران و آمریکا طی 35 سال اخیر
| بازه زمانی | ایران | آمریکا | |
| دوران تقابل روابط ایران و آمریکا | 1357-1368 | گفتمان آمریکا ستیزی | گفتمان ایران ستیزی |
| دوران تعادل روابط ایران و آمریکا | 1383-1368 | گفتمان مذاکره | گفتمان مذاکره
گفتمان ارعاب و تشویق |
| دوران بازگشت به تقابل ایران و آمریکا |
1389-1384 |
گفتمان آمریکا ستیزی | گفتمان ایران ستیزی
گفتمان اسلام هراسی
گفتمان شیعه ستیزی |
| دوران تعامل بین ایران و آمریکا | ####-1392 | گفتمان رابطه
گفتمان اعتدال
|
گفتمان تشویق و ارعاب |
عوامل موثر بر شکل گیری گفتمان آمریکا ستیزی در کشور ایران از سیاست های خصمانه و رفتار های آکنده از تهدید و تحقیر کشورآمریکا نسبت به ملت ایران شکل گرفته است، به عنوان مثال در جدول 1-1-1 برخی از اقداماتی که توسط دولت آمریکا در طی این 35 سال علیه ایران اعمال کرده و در مواردی نیزتشدید شده است عبارت هستند از[2].
جدول 1-1-2- برخی اقدامات خصمانه و تهدید آمیز آمریکا نسبت به کشور ایران
| 1- قطع کامل روابط سیاسی بصورت یکطرفه با دولت ایران از سوی دولت آمریکا ( از سال 1359 تا کنون ) |
| 2- موضوع ایران گیت خرید اسلحه از آمریکا و اسرائیل توسط ایران ( سال 1364) |
| 3- موضوع سفر مک فارلین و رسانه ای شدن اقامت 5 روزه او در تهران ( سال 1365) |
| 4- حمایت مالی و بین المللی تمام عیار آمریکا از کلیه گروههای ضد انقلاب (از سال 1359 تا کنون ) |
| 5- حمایت از شورشهای قومی و تحرکات تجزیه طلبانه در داخل کشور ( از سال 1359 تا کنون ) |
| 6- محاصره اقتصادی ایران ازسال 1359 توسط آمریکا تا کنون ( سال 1359) |
| 7- مسدود کردن میلیاردها دلار از اموال ایران در خارج و بانک های آمریکا(از سال 1359تاکنون) |
| 8- حمله نظامی آمریکا به طبس تحت عنوان عملیات پنجه عقاب( سال 1359) |
| 9- حمایت بی حد و اندازه از لشکر کشی و تجاوز 8 ساله عراق به خاک ایران ( سال 1359) |
| 10- سقوط هواپیمای مسافربری ایران با 290 مسافر توسط ناو جنگی وینسنس آمریکا،( سال 1367) |
| 11- حمله به سكو های نفتی ایران در سال 1366، |
| 12- سیاست مهار دو جانبه ایران[4] از سوی دولت کلینتون ( سال 1370) |
| 13- حمله به دو کشور همسایه ایران ( سال 1359) |
| 14- محور شرارت[5] نامیدن کشورایران ( سال 1382) |
| 15- اعمال انواع تبعیض ها و فشار بر ایرانیان اعم از استادان ، بازرگانان ، دانشجویان در اقصی نقاط جهان |
| 16- ممانعت شدید جهت استفاده از انرژی صلح آمیز هسته ای |
| 17- قطعنامه های متعدد در خصوص نقض حقوق بشر توسط ایران |
| 18- حمایت مالی در را ه اندازی بیش از 100 کانال تلویزیونی در راستای مخالفت با ایران |
| 19- قطع ارتباطات ماهواره ای شبکه خبری بین المللی ایران (پرس تی وی، العالم ،جام جم و …..) |
| 20- ترور دانشمندان هسته ای ایران |
| 21- اعمال تحریم شبکه های ماهواره ای ایران |
| 22- اعمال شدیدترین تحریم های فلجکننده علیه ایران در تاریخ سیاسی آمریکا |
و بسیار اقدامات خصمانه دیگر ، اما در منحنی روابط دو کشور ایران و آمریکا پنج نقطه را می توان به عنوان نقاط ماکزیمم که اوج تقابل گفتمان دو کشور نسبت به یکدیگر است را مشاهده کرد.
جدول 1-1-3- نقاط بحرانی در روابط دو کشور ایان و آمریکا
| عوامل گفتمان آمریکا ستیزی در ایران | عوامل گقتمان ایران ستیزی در آمریکا |
| کودتای 28 مرداد | تسخیر لانه جاسوسی |
| سقوط هواپیمای مسافربری | حمایت از ملت فلسطین |
| اعلام محور شرارت |
همچنین می توان دو نقطه را که شروعی بر گفتمان مذاکره بین دو کشور بود را مشاهده کرد.
جدول 1-1-4- نقاط بهبود در روابط ایران و آمریکا
| ایران- گفتمان مذاکره | آمریکا- گفتمان مذاکره |
| انتخابات دوم خرداد 1376 | سفر مک فارلین |
| ابرازتاسف بایت کودتای 28 مرداد | |
| گفتگوی تلفنی روحانی – اوباما | گفتگوی تلفنی اوباما – روحانی |
- بیان مسئله
بی گمان سه رویداد بسیار تاثیر گذار و مهم در روابط ایران و آمریکا در 3 دهه اخیر که عبارت هستند از :
- اشغال سفارت آمریکا از سوی ایران
- سقوط هواپیمای مسافر بری از سوی آمریکا
- محور شرارت خواندن ایران از سوی آمریکا
هنوز سایه سنگین خود را همچنان بر افکار عمومی مردم و دیپلماسی عمومی و رسمی دو کشورانداخته است. اشغال سفارت آمریکا تاثیر بسیار نامطلوب و منفی از کشور و ملت ایران در اذهان و افکار عمومی مردم آمریکا بجای گذاشت و نقطه آغازین یک جدال 34 ساله بین دو کشور گردید. این رویداد ، نقطه کانونی و دال اصلی دیپلماسی عمومی آمریکا بر علیه ایران می باشد. سقوط هواپیمای مسافربری ایران یکی از هولناک ترین جنایاتی بود که ملت ایران شاهد آن بود و دردناکتر اهدا حلقه گل به کاپیتان ناو جنگی ، این موضوع اوج روحیه کینه توری ، زورگوئی و خودکامگی آمریکا را برای مردم ایران نمایان ساخت[6] .
در حا لیکه سال 2001 به پیشنهاد رئیس جمهور ایران آقای خاتمی در سازمان ملل؛ سال گفتگوی تمدن ها نام گرفت و تحلیل های دولتمردان وقت این بود که با این کار ایران را بعنوان چهره صلح طلب در جهان خواهند شناخت اما کمتر از چند ماه جورج بوش؛ رئیس جمهور آمریکا در ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ در سخنرانی سالیانه خود در کنگره ایالات متحده آمریکا ایران را “محور شرارت” خواند. این اقدام دولت آمریکا گفتمان مذاکره و روند اعتماد سازی از سوی ایران را برای مدتها زیادی به حاشیه راند و گفتمان آمریکا ستیزی جای آنرا گرفت[7] .
تحلیل گفتمان رویدادهای دو سال اخیر بدون اشاره به این سیر تاریخی نقاط مبهمی را در این پژوهش برجای می گذاشت .کلیات این تحقیق تحلیل گفتمان رسانه ای دو کشور طی دو سال اخیر است ،آیا افکار عمومی رهبران سیاسی دو کشور نگاهی به آینده دارند[8] و گفتمان های شکل گرفته از ساختارهای قبلی در حال گسست و رفتن به حاشیه می باشند.
تحلیل گفتمان دیپلماسی عمومی ایران و آمریکا طی 2 سال اخیر بدون اشاره به کلیات این سیر تاریخی نقاط مبهمی را در فصل چهارم ایجاد می کرد .
[1]این تقسیم بندی بر اساس نظر نگارنده است.
[2]این جدول بر اساس نظر نگارنده است .
[3]Iran Contra affair
[4]dual containment
[5]Axis of evil
[6]اولویت بندی رویدادها بر اساس نظر نگارنده است.
جک استراو:محور شرارت خواندن ایران احمقانه بود.،سایت خبری تابناک 3/7/92-http://tabnak.ir
[8]روحانی::عقل سلیم حکم میکند دولت و کشور به فکر آینده باشند و ترمیم گذشته باشند.سایت خبری ایسنا، 27/3/92-http://isna.ir
زبان ابزار بیان مفاهیم و ارتباط میان انسانهاست.نخستین و اساسیترین نقش زبان نیز همین میباشد زیرا بشر ناگزیر است که در ارتباط با دیگران در اجتماع تجربهاش را منتقل کند و تجربه دیگران را دریابد.بنابراین در مطالعه و توصیف آن باید صور و اشکال زبانی مرتبط با این نقش زبان را مورد بررسی قرار داد.شاخهای در زبانشناسی با عنوان سخنکاوی در این رابطه و جهت بررسی کاربرد زبان بوجود آمده است.
تحلیلکلام به بررسی روابط برونجملهای و ارتباط بین زبان و بافتهایی که در آن بکار برده میشود میپردازد.متن صورت مذاکرات کلام
است و متن یک واحد منسجمی را تشکیل میدهد.آنچه که متن را از غیرمتن متمایز میسازد متنیت[1] است و یکی از عوامل بوجود آورنده متنیت، انسجام است. انسجام زمانی در متن حاصل میشود که تفسیر عنصری در متن به تفسیر عنصری دیگر وابسته باشد.هلیدی و حسن (1976) ابزارهای انسجام در متن را در زبان انگلیسی به سه دسته اصلی تقسیم کردهاند که عبارتند از :
1.دستوری: عوامل دستوری که دارای سه زیرمجموعه ارجاع، جانشینی و حذف میباشد.
- واژگانی: عوامل واژگانی که در برگیرنده تکرار و با همآیی است.
3.پیوندی: عوامل پیوندی که شامل عناصر اضافی، سببی، تقابلی و زمانی است.
آنچه در این پژوهش انجام شد بررسی زبان شاهنامه از دیدگاه انسجام واژگانی میباشد و تلاش بر آن بود تا طبق نظریه هلیدی و حسن، انسجام واژگانی در این اثر ماندگار قرن چهارم هجری بررسی شود.
1–2 اهمیت موضوع
لطفیپورساعدی(1374) اینگونه مطرح میکند که نقش ارتباطی زبان مهمترین عامل و انگیزه پیدایش توسعه و تکامل آن است.در ایفای این نقش ارتباطی،زبان به عنوان یک کل عمل میکند.این تحقیق به بررسی شاخهای از زبان به عنوان گفتمانکاوی خواهد پرداخت که در مطالعات زبان و زبانشناسی بسیار حائز اهمیت است.صحبت از تحلیل کلام یا گفتمانشناسی توجه به متن را در پی دارد و متن دارای ویژگیهای خاصی است که یکی از آنها انسجام متنی میباشد.انسجام متن و شناخت عوامل مؤثر در آن بسیار مهم است چرا که کوچکترین تغییر در این عناصر به تغییر در انسجام متن میانجامد و تغییر در انسجام متن باعث تغییر در بافتار و در نتیجه در سراسر متن می- گردد که درک نادرستی از آن را به خواننده یا شنونده القا میکند.لذا اهمیت این تحقیق به این دلیل است که عوامل انسجام در متن نقش مهمی را ایفا میکنند.
1–3 بیان مسئله
در تحلیل کلام مطالعه زبان در رابطه با نقش ارتباطی آن و چگونگی کاربرد آن توسط گوینده/ نویسنده انجام میشود و آن با بررسی متن آغاز میگردد و طبق نظر هلیدی وحسن ” آنچه متن را از غیرمتن متمایز میسازد متنیت است وانسجام یکی ازعوامل ایجاد متنیت میباشد”(4:1976). از آنجایی که انسجام یک رابطه معنایی است فرض بر آن است که در زبان فارسی هم مانند انگلیسی به سه گروه دستوری، واژگانی و پیوندی طبقه بندی میشود.این تحقیق برمبنای عوامل و ابزار انسجام واژگانی از میان دیگر عوامل انسجام قرار دارد و تلاش بر آن است تا ادعای هلیدی و حسن در زبان انگلیسی رادر اشعار فردوسی بیازماید وتأثیرمؤلفههای انسجام واژگانی را مورد مطالعه قرار دهد و در پی آن باشد که آیا فردوسی از این عوامل استفاده کرده است یا نه.


