فقر[1]، یکی از گستردهترین مشکلات جوامع انسانی است و عمری به درازای زندگی بشر دارد. از زمانی که بشر، پا به عرصه گیتی نهاده است، خویش را با این پدیده فراگیر، روبهرو دیده است. فقر در اشکال مختلف و به درجات متفاوت، در همه جوامع انسانی یافت میشود و در جوامع توسعه یافته، از دامنه گستردهتری برخوردار است. از سوی دیگر، وجود فقر- خصوصاً اگر گستردگی زیادی نیز داشته باشد- غالباً زمینهساز بروز انحرافات اجتماعی و بستر مناسبی برای وقوع جرم و جنایت است.
مورد استفاده قرار نگرفتن امکانات بالقوه اقتصادی، فقدان سرمایه لازم برای سرمایهگذاری، کمبود تقاضا برای نیروی کار، پایینبودن دستمزدها و رشد اقتصادی منفی، از آثار اقتصادی فقر است؛ این آثار در سطح کلان به وابستگی اقتصادی که اغلب با وابستگی سیاسی همراه است، میانجامد.
فقر که نمودی از توسعه نیافتگی است، مشکلات مختلفی را در ابعاد گوناگون برای جوامع به بار میآورد از این روست که موضوع فقر از سوی تمامی کشورهای جهان به ویژه کشورهای توسعه نیافته دارای اهمیت فراوان بوده و برای از بین بردن یا کاهش وسعت آن برنامههای ویژهای را اجرا میکنند. برخی پایینبودن رشد اقتصادی را علت اصلی فقر دانسته و بالا بردن تولید ملی را برای مقابله با فقر پیشنهاد دادهاند. عدهای دیگر بیعدالتی را عامل گسترش فقر دانستهاند و تلاش جوامع برای برقراری عدالت شرط لازم برای ریشهکن کردن فقر توصیه کردهاند.
ادیان و مذاهب و مکتب فکری هر یک به فراخور خود برای حل مشکل فقر راههایی فراروی بشر نهادهاند. رهبران دینی به فقر با دیده از میان برنده فضایل انسانی و کرامتهای اخلاقی مینگرند. امیرالمؤمنین علی (ع) در این باره خطاب به فرزند بزرگوار خویش امام حسن مجتبی (ع) میفرمایند: لَا تَلُمْ إِنْسَاناً یطْلُبُ قُوتَهُ فَمَنْ عَدِمَ قُوتَهُ کثُرَ خَطَایاه (نوری، 1408 ق، ج 13، ص 14) «فرزندم، انسانی را که به دنبال روزی خویش است ملامت مکن، زیرا کسی که هیچ نداشت لغزشهایش بسیار خواهد شد.»
بدین ترتیب چهره تیره و تار فقر بر ارزشهای انسانی سایهای سنگین انداخته، آنان را به فراموشی میسپرد. با مطالعه مبانی اسلامی، حتی به صورت اجمالی نیک روشن میشود که اسلام در تمامی عرصهها جامعیت داشته و مدعی مبارزه با همه ناهنجاریها و کاستیها و از جمله با فقر است و با علل و عوامل آن نیز به نبردی سترگ برخاسته است زیرا در اصل و فرع و تا کوچکترین احکام خود، در تضاد با مترفان، مسرفان و مستکبران و متکاثران است.
در این نوشتار، سعی میکنیم نگاهی هرچند گذرا به پدیده فقر و ریشههای آن افکنده، سازوکار مقابله با این معضل اجتماعی را بررسی کنیم. اعتقاد بر این است که جهت دستیابی به رفاه حداقلی عموم مردم، میبایست از راهکارهایی که امیرالمؤمنین (ع) در مدت حکومتشان به کار بسته و جامعه را به رفاه عمومی[2] رساندند، بهره برد؛ زیرا آن حضرت (ع) برای بهبود وضعیت زندگی مردم تلاش فراوان کردند که
نتیجه آن ارتقای سطح زندگی مردم کوفه بود، چنانکه خود حضرت (ع) وضعیت معیشتی مردم کوفه را اینگونه بیان کردند: ما أَصْبَحَ بِالْکوفَةِ أَحَدٌ إِلَّا نَاعِماً إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَةً لَیأْکلُ الْبُرَّ وَ یجْلِسُ فِی الظِّلِّ وَ یشْرَبُ مِنْ مَاءِ الْفُرَات «تمام مردم کوفه دارای زندگی مرفهی هستند، حتی پایینترین افراد نان گندم میخورند و خانه و سرپناهی دارند و از آب آشامیدنی گوارایی (آب فرات) میآشامند.» (ابن شهر آشوب، 1376، ج 1، ص 367).
امید است که نتایج حاصل از این تحقیق در ایجاد فضای بهتر برای زندگی موفق بوده و نقش اساسی در تأمین نیازهای اساسی[3] همه طبقات جامعه ایفا نماید.
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- بیان مسأله و موضوع تحقیق
بحث درباره پدیده فقر، شناخت عوامل و راه مبارزه با آن از زمانهای دور مورد توجه مکاتب، صاحبنظران و تا حدودی حکومتها بوده است. شاید به ندرت بتوان مسألهای مانند آن یافت که در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی یک جامعه دخالت داشته باشد.
فقر را میتوان به غدهای سرطانی تشبیه کرد که اگر درمان نشود، تمام پیکره جامعه را در برمیگیرد و از پای درمیآورد. اگر چه تا کنون کتابها، مقالات و راهکارهای زیادی برای مبارزه با فقر ارائه شده، اما کماکان محرومیتزدایی از اهداف همه نظامها و مکتبها شمرده میشود؛ هر چند درباره رسیدن به آن اختلاف وجود دارد.
اسلام، چون دیگر ادیان و مکاتب، به این مسأله اهمیت داده و بر ریشهکن کردن فقر و تأمین رفاه عمومی به عنوان یک هدف اقتصادی تأکید کرده است. مطالعه زندگانی اهلبیت (ع) که الگوهای تمام عیار و عینی عمل به دستورات دین اسلام هستند میتواند ما را با عکسالعمل صحیح در برابر مشکلات اجتماعی و اقتصادی آشنا کند. و از آنجایی که در بین ائمه معصومین (ع) تنها برای وجود مبارک امیرالمؤمنین (ع) امکان حاکمیت حکومت اسلامی فراهم شد، شایسته است در سیره ایشان بیشتر تأمل کنیم تا نکات و راهکارهای مناسبتری در زمینه حل مشکلات اقتصادی به دست آوریم. اگرچه دوران حکومت ایشان کوتاه و توأم با حوادث زیادی چون جنگهای داخلی بود، اما اوضاع اجتماعی و اقتصادی جامعه همواره تحتنظر حضرت (ع) بود و با تدابیر و سیاستهای سنجیده سعی در رشد و شکوفایی کشور داشتند.
از طرفی بنا بر فرمایشات مقام معظم رهبری (دام ظله) الگوهای توسعه امروز جهان غرب، برگرفته از مبانی غربی خودشان است و پیروی از آن الگوها بسیار خطرناک بوده و ضررهای جبرانناپذیری برای ما به دنبال خواهد داشت. (مقام معظم رهبری، 1386) لذا باید درصدد طراحی یک الگوی اسلامی برای توسعه کشورمان باشیم.
1-2- اهداف تحقیق
اصولاً اهداف تحقیق در روند تعریف مسأله و بیان موضوع تحقیق نهفته است. تعیین اهداف تحقیق در حقیقت پاسخگویی به سؤالات مطرحشده در طرح مسأله است. بیان اهداف تحقیق ابعاد کاربردی آن را روشنتر میسازد. هدف اصلی این تحقیق دستیابی به راهکارهای مناسب برای فقرزدایی از جامعه امروز با بهره جستن از سخنان امیرالمؤمنین (ع) و راهکارهای عملی ایشان در مدت خلافتشان میباشد.
اما اهداف فرعی تحقیق حاضر که در مسیر انجام تحقیق قابل دستیابی است، به شکل زیر بیان میگردد:
- شناسایی تعاریف مختلفی که تا کنون در اقتصاد اسلامی و اقتصاد غربی در زمینهی فقر ارائه شده است.
- شناسایی علل و پیامدهای فقر از نگاه امیرالمؤمنین (ع)
- استخراج راهکارهای مبارزه با فقر از سخن و سیره عملی حضرت علی (ع)
- تطبیق راهکارهای حضرت (ع) در جامعه امروز جهت تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
1-3- ضرورت و اهمیت موضوع تحقیق
در یک دیدگاه کلی پژوهشگر اهمیت تحقیق خود را با نوع مسألهای که انتخاب کرده بیان میکند، اما باید مشخص کند این تحقیق در چه زمینهای از اهمیت بیشتری برخوردار است. همین امر میتواند در ارائه طرح تحقیق بررسی ادبیات و پیشینه تحقیق نقش اساسی ایفا کند (خاکی، 1386).
در طول تاریخ، فقر و تهیدستی از بنیادیترین مشکلات و از ناهنجارترین دردها در زندگی انسانها بوده است، و امروزه نیز این پدیده همچنان مسأله روز و مشکل ملموس جامعههای انسانی است و با همه طرحها و ادعاها از میزان آن کاسته نشده؛ بلکه طبق آمارهای دقیق هر روز در حال افزایش است، و فرسایش جسمی و عوارض ناشی از گرسنگی و سوءتغذیه، هر روزه هزاران نفر را به کام مرگ و نابودی میکشاند. این پدیده در همه ادوار تاریخ مورد نکوهش بوده است و همه اندیشمندان و زمامداران جامعههای انسانی، از آن به عنوان جریان ناگوار، تلخ و نگران کننده یاد کردهاند. کمتر مکتبی در تاریخ یافت میشود که فقر و تهیدستی را ستوده باشد.
از این رو مینگریم که همواره مبارزه با فقر و زدایش آن از دامن انسانها و اجتماعات، از اهداف و آرمانهای نوع زمامداران و رهبران تاریخ بوده است، و در همه دوران مسئولان و مدیران جوامع، نوید زدایش فقر و محرومیت را داده و میدهند، و برای آن طرحهایی نیز ارائه کرده و میکنند.
بیگمان برای نابودی هر نابسامانی و ناهنجاری در گامهای نخست، باید آن نابسامانی و ناهنجاری نیک شناخته شود و علل و عوامل آن کشف گردد و رهآوردهای شوم آن در اندام فرد و جامعه بررسی شود، و همچنین راهها و شیوههای اصولی و علمی مبارزه با آن مشخص گردد. اگر این شناخت نسبت به این پدیده شوم عمیق نباشد، علل و عوامل، و راههای رویارویی با آن نیز شناخته نمیشود و نفی و طرد آن نیز امکانپذیر نخواهد بود. بنابراین چارهجویی درست و مؤثر این بیماری، به ضرورت شناخت و بررسی واقعیت و حد و حدود آن، فرا میخواند.
هماکنون که کشورمان در اوج تحریمهای اقتصادی قرار گرفته است، فقر که یک معضل اقتصادی است، عوارض گوناگونی بر ابعاد مختلف جامعه از جمله اقتصاد وارد کرده است. از آنجایی که دین اسلام دینی کامل است و علاوه بر سعادت اخروی، سعادت دنیوی را نیز تأمین میکند شایسته است این پدیده را در کلام و سیره اهلبیت (ع) بررسی کرده و شیوهی نگاه درست به این پدیده آسیبزا را از زندگی یک انسان کامل برداشت کنیم؛ هیچ یک از کتابها و مقالاتی که در زمینه فقرزدایی نوشته شده است، به طور تخصصی سیره عملی یک امام معصوم (ع) در منصب حاکمیت را در مواجهه با فقر مورد بررسی قرار نداده است، و ما در این پایاننامه بر آنیم که سیره امام علی (ع) را با توجه به این که حدود پنج سال حاکم جامعه اسلامی بودند و در جهت مبارزه با فقر اقداماتی انجام دادهاند مورد مطالعه قرار دهیم.
از طرفی مقام معظم رهبری (دام ظله) در بیاناتشان تأکید داشتهاند که رشد و بالندگی انسانها بر مدار حق و عدالت و دستیابی به جامعهای متکی بر ارزشهای اسلامی و انقلابی است و تحقق شاخصهای عدالت اجتماعی و اقتصادی در گرو الگوی توسعه اسلامی ایرانی است. (مقام معظم رهبری، 1378)
ایشان در ضرورت تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت اینطور میفرمایند: « آنچه كه موجب میشود ما الگوى غربى را براى پیشرفت جامعهى خودمان ناكافى بدانیم،در درجهى اول این است كه نگاه جامعهى غربى و فلسفههاى غربى به انسان-البته فلسفههاى غربى مختلفند؛ اما برآیند همه آنها این است-با نگاه اسلام به انسان،به كلى متفاوت است؛ یك تفاوت بنیانى و ریشهاى دارد. لذا پیشرفت كه براى انسان و به وسیلهى انسان است، در منطق فلسفهى غرب معناى دیگرى پیدا میكند، تا در منطق اسلام. پیشرفت از نظر غرب، پیشرفت مادى است؛ محور، سود مادى است؛ هرچه سود مادى بیشتر شد، پیشرفت بیشتر شده است؛ افزایش ثروت و قدرت. این، معناى پیشرفتى است كه غرب به دنبال اوست؛ منطق غربى و مدل غربى به دنبال اوست و همین را به همه توصیه میكنند. پیشرفت وقتى مادى شد، معنایش این است كه اخلاق و معنویت را میشود در راه چنین پیشرفتى قربانى كرد. یك ملت به پیشرفت دست پیدا كند؛ ولى اخلاق و معنویت در او وجود نداشته باشد. اما از نظر اسلام، پیشرفت این نیست. البته پیشرفت مادى مطلوب است، اما به عنوان وسیله. هدف، رشد و تعالى انسان است.» (مقام معظم رهبری، 1386)
لذا در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری (دام ظله العالی) در صدد آنیم که راهکارهایی برای فقرزدایی از کشورمان- جهت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت- بر اساس حکمتهای علوی ارائه دهیم، إن شاء الله.
1-4- سؤالات تحقیق
با توجه به آن چه ذکر شد سؤالات اصلی تحقیق عبارتاند از:
- مفهوم و علل فقر از دیدگاه امیرالمؤمنین (ع) چیست؟
- پیامدها و راهکارهای مبارزه با فقر از نظر امیرالمؤمنین (ع) چیست؟
- راهکارهای فقرزدایی از جامعه امروز ایران با توجه به سیره و کلام امیرالمؤمنین (ع) کدام است؟
1-5- روش تحقیق
روش انجام پژوهش یکی از عوامل عمدهای است که بر تحقیق و نتایج آن اثر میگذارد و به هدف پژوهش، ماهیت موضوع و فرضیههای تدوین شده بستگی دارد (خاکی، 1386).
روش تحقیق این پایاننامه به لحاظ ماهیت و روش از نوع کتابخانهای و تحلیل متن است که ابتدا منابع موجود در حوزه فقر، در دو بخش متون دینی – خصوصاً احادیث و سیره امیرالمؤمنین (ع) – و متون اقتصادی مطالعه شده، و پس از بررسی مفاهیم و دیدگاهها، راهکارهای مبارزه با فقر را جهت تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت استخراج میکنیم.
[1] – Poverty
[2] – General Welfare
[3] – Basic needs