از سالهای قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و بخصوص پس ازآن در سال 1357 و اسقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران, با هجوم روستا نشینان به کلان شهر های ایران و گسترش و توسعه بی رویه شهرها به محدوده های پیرامونی آن باعث گردید تا علیرغم وجود تاسیسات و امکانات خدماتی و رفاهی در این محدوده ها ، سکونتگاههای غیر رسمی شکل گرفته و روز به روز بر رشد آن افزوده گردد. عدم وجود تاسیسات ، امکانات لازم و کافی ، خدمات و سرانه های استاندارد برای این فضاهای شهری باعث گردید تا معضلات اجتماعی بیش از پیش بروز کرده و به وقوع یک فاجعه و انفجار نزدیک گردد.در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی با مطالعات و تفکرات برنامه ریزان شهری، شهر های جدید در همجواری کلان شهرها تعریف و پایه گذاری شد، تا نسبت به ساماندهی و عدم توسعه شهرها اقدامی عاجل صورت پذیرد.پس از آن با توجه به روند رو به رشد مهاجرت به شهرهای بزرگ نه تنها شهرهای جدید تکافوی اسکان مهاجران را نمی داد بلکه سکونتگاههای غیر رسمی قبل نیز مجدداً رونق گرفته ,دچار تحول و توسعه گردید.
اسكان غیررسمی تاكنون در ایران با نامهای مختلفی به كار برده شده، بویژه: حاشیهنشینی، زاغهنشینی، مسكن نابهنجار، اسكان خود انگیخته، اسكان خودجوش. (حاتمی نژاد و همکاران، 1385: 133).
بر اساس سند توانمندسازی و ساماندهی سكونتگاههای غیررسمی، این گونه سكونتگاهها در ایران دارای سه ویژگی عمده اند:
- مسكن سازی شتابزده توسط استفاده كنندگان كه عمدتا به علت نداشتن پروانه ساختمانی و پیروی نكردن از برنامه ریزی رسمی شهرسازی، مجموعهای نابسامان را به وجود آورده است؛
- پیوستگی عملكردی با شهر اصلی و گسست كالبدی از آن با تجمعی از اقشار عمدتا كمدرآمد و فقیر؛
محیطی با كیفیت پایین زندگی و كمبود شدید خدمات و زیربناهای شهری و تراكم بالای جمعیتی (وزارت مسكن وشهرسازی، 1382: 2ـ1)
1-1: بیان مسأله
یکی از زمینههای ناپایداری توسعهی شهری در طول زمان گونهای از سکونت با مشکلات
ویژهی آن است که در دوران معاصر از آن تحت عنوان اسکان غیررسمی میتوان نام برد. اینگونه سکونتگاهها که سیمای نازیبا، خدماتی پایین، ساکنینی کمبنیه و مشاغلی ناپایدار دارند، محیطی آماده برای پذیرش نابهنجاریهای اجتماعی میشوند (صرافی، 1381: 79). حاشیهنشینی و اسکان غیررسمی پدیدهای است که به دنبال تحولات ساختاری و بروز مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی مانند مهاجرتهای زیاده از حد و بدون برنامهریزی رسمی از روستا به شهر؛ چالشهای فرایند مدیریت کلان (ملی) و محلی (شهری)، نبود نگرش آمایش سرزمین و برنامهریزی منطقهای پدیدار گردیده است (بوچانی، 1384: 60). طبق برآوردهای برنامهی اسکان بشر سازمان ملل متحد یکسوم از سه میلیارد نفر از ساکنین شهرها در زاغهها و یا مکانهایی زندگی میکنند که حداقل دارای شرایط زیر میباشند: ناامنی حق تصرف، شرایط ساختاری ناهنجار مسکن، دسترسی ضعیف به آب آشامیدنی سالم و تغذیه و تراکم بیش از حد (UN-HABITAT, 2005).
این شرایط بالاخص در کشورهای توسعهنیافتهتر بارزتر است. بطوریکه گفته میشود بیش از نیم تا سهچهارم جمعیت شهرهای اینگونه کشورها، در حیطه اسکان غیررسمی و حاشیهنشینی قرار دارند (زنجانی، 1380: 5). بنابر برآورد مرکز اسکان سازمان ملل متحد، بیش از 50 درصد ساکنان شهرهای کشورهای کمدرآمد و 20 درصد در کشورهای میان درآمد، در این نوع از سکونتگاهها زندگی میکنند که سنجههای سواد، سلامتی، درآمد و پیشرفت اجتماعی در این مناطق به طور روشن از میانگین شهری آن کشورها در آنها پایینتر است (فرزین صبا، 1384: 2). در آخرین گزارش مرکز اسکان بشر ملل متحد آورده شده که بین یکسوم تا یکچهارم جمعیت شهری جهان در فقر مطلق به سر میبرند. امروزه در آسیا تعداد فقرای شهری بیش از نیمهی دههی 90 میلادی است (صرافی، 1381: 5). البته این موضوع به این معنی نیست که سکونتگاههای غیررسمی فقط در کشورهای توسعهنیافته وجود دارد بلکه خاستگاه این پدیده کشورهای صنعتی بوده است و در برخی از نوشتهها علتالعلل این مسأله را ناشی از انقلاب صنعتی و پیامدهای آن دانستهاند (آقابخشی و دیگران، 1382: 2).
جریان توسعه شهری در ایران طی بیست سال گذشته باعث گردیده که جمعیت شهرنشین بالغ بر دو برابر گردد و پیشبینیها حکایت از ادامه سریع این رشد را دارند. در حال حاضر سرعت توسعه شهری از ظرفیت و توانایی دولت و شهرداریها در گسترش زیرساختها و ارائه خدمات و ایجاد اشتغال پیشی گرفته است، در نتیجه، پدیده اسکان غیررسمی به سرعت و به صورتی بیقاعده گسترش یافته است. برآورد میشود در کشور ما یکسوم جمعیت شهری در این گونه سکونتگاهها مستقر باشند (صرافی، 1381: 5).
مطابق آمار مرکز اسکان بشر سازمان ملل (UNCHS) در سال 2001، 924 میلیون نفر (در حدود 30 درصد) از جمعیت شهری جهان در سکونتگاههای غیررسمی و سکونتگاههای فرودست، سکونت داشتهاند (GTZ, 2005, p1) که بیشتر آنها دارای محیطی آلوده، زننده، ناامن و موجد مشکلات بهداشتی و اجتماعی بودهاند (Kapoor, Mudit, pp1-2). در یک نگرش منطقهای دستکم 200 میلون نفر در سکونتگاههای غیررسمی ساکن بودهاند (GTZ, ibid, p3). نتایج آخرین برآوردها نشان میدهند که در سال 1385 در حدود 8 میلیون نفر از جمعیت شهری کشور در سکونتگاههای غیررسمی و 2 میلیون نفر در بافتهای فرسوده ساکن بودهاند و در مجموع رقم 5/10 میلیون نفر در شرایط فقر مسکن در شهرهای کشور به سر میبردهاند (صرافی، 1387: 8). تا سال 14700 هـ . ش که شهرنشینان ایران دو برابر میشوند، 30 درصد از شهرنشینان جدید (بیش از 10 میلیون نفر) کمدرآمد خواهند بود که بین 5 تا 7 میلیون نفر از آنها در صورت تداوم شرایط موجود در برنامهریزیها، به سوی اسکان غیررسمی و عمدتاً در شهرهای بزرگ و کلانشهرها رانده خواهند شد (صرافی، 1383: 33). اگر حتی سرعت گسترش کالبدی و جمعیتی سکونتگاههای غیررسمی کاهش یابد، روندهای موجود حاکی از تعمیق شرایط بدمسکنی، و اقتصاد ناپایدار در آنها بوده و در واقع ما در دهههای آتی شاهد تنزل کیفی و کمی شاخصهای مطرح در ساختار و محتوای کالبدی (فرسایش سازه و افت و تنزل خدمات زیرساختی)، اقتصادی و اجتماعی در مقایسه با سایر بخشهای جدید شهری خواهیم بود.دراین تحقیق شهربندانزلی به عنوان یکی از نمونه های دارنده محلات با شرایط ذکرشده ی فوق ، با توجه به ویژگی های جغرافیایی از طریق مدل یکپارچه سازی اراضی (Land Readjustment ) مورد تحلیل قرار می گیرد