یکی از دلایل مهم در امور کیفری شهادت است. شهادت عبارت است از اظهارات اشخاص خارج از دعوا که امر مورد اختلاف را دیده یا شنیده یا شخصاً از آن آگاه شدهاند. یعنی شخص به نفع یکی از اصحاب دعوا و بر ضرر دیگری اعلام اطلاع و خبر از وقوع امری نماید، اگر وسیلهی آگاهی گواه قوه بینایی او باشد، گواه را شاهد عینی و گواهی را مشاهده نامند و اگر وسیلهی آگاهی قوه سامعه باشد، گواه را شاهد سمعی و گواهی را اسماع خوانند. شهادت واژهای تازی و معادل فارسی آن گواهی میباشد و به شاهد گواه اطلاق میگردد. در حقوق اسلام شهادت
شهود یکی از مهمترین دلایل اثبات دعواست و تقریبا در تمام نظامهای حقوقی دنیا نیز پذیرفته شده است. این دلیل در فقه، هم در مورد حقالله و هم در مورد حقالناس مورد توجه واقع شده و برای فیصله دادن دعاوی قابل استناد دانسته شده است. اهمیت ویژه شهادت در بین ادله اثبات دعوا، به دلیل سادگی و عمومیت آن نسبت به اقرار و سوگند است و اقامهی آن به سادگی صورت میگیرد. شهادت وسیلهای مهم برای اثبات جرم، این دلیل به ویژه، بعد از انقلاب ارزش سنتی خود را بازیافته و اکنون در حقوق مذهبی کشور ما یکی از مهمترین دلایل اثبات دعوی محسوب میگردد و به ویژه در امور کیفری اصلیترین طریق اثبات دعوی شناخته شده است.
باید توجه داشت که آنچه در فقه اسلام موجب اعتبار شهادت میگردد، در حقیقت تابع شرایط شاهد است. یعنی شرایط شاهد به حدی سخت و دشوار است که باید عملاً کمتر شهادتی را پذیرفت؛ اما اگر شهادتی با تمامی شرایط آن محقق شد، البته، آن اعتبار خاص فقه اسلام را دارا خواهد بود و میتواند مستند قطعی حکم قرار گیرد. شهادت یک عمل حقوقی است و شخص شاهد باید وفق مادتین 1313 (ق.م) و 155 (ق.آ.د.ک) ضمن داشتن شرایط کمال، ایمان و طهاره مولد نیز داشته باشد که ما تحت عنوان شرایط وجودی شاهد از آن یاد میکنیم و همچنین شاهد باید نفع شخصی در دعوا نداشته و گدایی را نیز شغل خود قرار نداده باشد و ولگرد نیز نباشد که از این دو شرط تحت عنوان شرایط سلبی شاهد یاد میکنیم. با این حال چنانچه شاهد واجد یکی از شرایط مندرج نباشند، به کلی از درجهی اعتبار ساقط نمیشود بلکه شهادتهای غیر واجد شرایط اساسی صحت میتوانند در حد یک اماره قضایی مورد توجه قاضی قرار گیرند. در همین ارتباط مادهی 156 (ق.آ.د.ک) مقرر میدارد: «در صورتی که شاهد یا مطلع واجد شرایط شهادت نباشند بدون یاد کردن سوگند اظهارات ایشان برای اطلاع بیشتر استماع میشود». ماده 1314 (ق.م) نیز در این رابطه میگوید: «شهادت اطفالی را که به سن 15 سال تمام نرسیدهاند فقط ممکن است برای مزید اطلاع استماع نمود مگر در مواردی که قانون شهادت این قبیل اطفال را معتبر شناخته باشد».
باید دانست که در باب شهادت، علمای شیعه و شرع مطهر نبوی یازده شرط قائل شده است که بد نیست مختصراً فقط به ذکر عناوین آن اشاره کوتاهی بشود. این شانزده شرط عبارتند: 1ـ عقل 2ـ بلوغ 3ـ اسلام 4ـ ایمان 5ـ عدالت 6ـ طهارت مولد 7ـ نداشتن اتهام 8ـ دشمن نبودن 9ـ مروت 10ـ نکردن سهو و نبودن اشتباه در شهادت 11ـ بیان گواهی به لفظ (البته در اظهار گواه گنگ و لال اشارهای که مبین قصد باشد کافی است).
در بعضی موارد با نظر علمای شیعه فرق دارد، به این ترتیب که ایمان و طهارت مولد را ذکر نکردهاند و از سوی دیگر، شرایط دیگر را ذکر کردهاند مانند: حریت، نطق، بینایی و … .
شرایط شاهد به دو دسته تقسیم میگردد:
الف: شرایطی که ضامن درک درست و ضبط کامل گواه است که شامل: 1ـ بلوغ 2ـ عقل 3ـ ایمان 4ـ عدالت.
ب: شرایطی که ضامن دور ماندن از اتهام است. 1ـ نداشتن نفع شخصی در دعوا 2ـ نبودن دشمنی دنیوی بین گواه و طرف مربوط 3ـ اشتغال نداشتن به تکدی و ولگردی.
سایر شرایط: 1ـ طهارت 2ـ بررسی لزوم نداشتن رابطهی خویشاوندی گواه با یکی از اصحاب دعوا 3ـ بررسی لزوم نبودن سمت خادم و مخدومی.