:
از سالیان دور در ایران باستان شاهد هنر آفرینی معمارانی بودیم که به جهت فراهم آوردن رفاه و آسایش فرد ساکن در فضا به توجه و اهمیت دادن کوچکترین نیازهای وی پرداخته و خلاقیت های شگفت انگیزی را ارئه کردند. که این مهم تنها به دلیل فرهنگ غنی ایرانیان است. فرهنگی که بیانگر اهمیت فرد و خانواده در اجتماع می باشد. چنانچه به نیازهای خانواده ( کوچکترین واحد ساختاری جامعه ) پاسخ داده شود و سلامت روحی ایشان تامین گردد، سلامت اجتماع نیز تامین خواهد شد. پاسخگویی به نیازهای خانواده مستلزم ایجاد فضاهای مورد نیاز آنان است. چه بسا هنرمندان و معماران ایرانی که به طول سالیان دراز به خلق این گونه فضاها پرداختند. بنابراین فرایند طراحی، در معماری اصیل اسلامی ایرانی از نیاز آغاز شده و به فرم خاتمه می یابد. (شکل 1 ) و این فرایند نمادی از تبعیت انسان از طبیعت می باشد.
نیاز |
شکل (1) : روند پیشنهادی طراحی معماری اسلامی- ایرانی
معماری اصیل اسلامی- ایرانی در طول سالیان متمادی با تکیه به مولفه هایی چون فرهنگ و اقلیم، نیازهای انسانی ساکنین را پیش بینی
کرده و به شکل هنرمندانه ای آنها را دستمایه شکل گیری فضای بیرونی و اندرونی در معماری اصیل خانه های ایرانی اشاره داشت به نظر می رسد اینگونه فضاها جهت رفع برخی نیازهای فرهنگی شکل گرفته اند.
استاد پیر نیا تحقیقات گسترده ای در خصوص اهمیت و نقش فرهنگ در معماری اصیل اسلمی – ایرانی داشته است که به طرح نظریات نوینی درباره معماری ایرانی انجامید که جملگی در تالیفات متعدد وی منعکس است.
اصول چهارگانه هنرهای ایرانی- اسلامی از جمله معروف ترین نظریات اوست که به زعم وی ملاکی ” اسلامی” بودن هنر به شمار می رود. این چهار اصل که پیرنیا، به تبع تخصص خود، کاربدرد آنها را بیشتر در بخش معماری مورد توجه قرار داده است، عبارتند از: مردم واری یا مردم داری که همان رعایت مقیاس های انسانی به شکل مطلوب و بر اساس رفع نیازهای انسانی است. “خودبسندگی”، به مفهوم حداکثر استفاده از امکانات در دسترس و مصالح “بوم آورد” ، برای نمونه مسجد بسیار کهن “فهرج” در استان یزد، پرهیز از بیهودگی، به معنای دوری از افزوده های غیر ضروری ( به زعم وی، در معماری سلامی، حتی مواد و مصالح تزئینی نیز با هدف تزئین مورد استفاده قرار نگرفته است)، درونگرایی که بیش از سه اصل دیگر، تاثیرات مذهب را نمایان می سازد. به گفته وی ، ” درون گرایی و کشش معماران ایرانی به سوی حیاطها و پادیاوها( جایگاه شستشو )و گودال، باغچه ها و هشتیها و کلاه فرنگی ها که شبستان ها و نهانخانه های عشرت را گرداگرد خود گرفته و محیط های دلکش و خودمانی بوجود آورده، از دیرباز جزو منطق معماری ایران بوده است.” باغها نیز از این امر تبعیت کرده و معمولا دور تا دور آن با دیوار محصور بوده است.”
چهار اصل فوق را، اصل دیگری تکمیل می کند که به زعم پیرنیا، مختص معماری ایرانی- اسلامی است. این اصل که وی آن را ” نیارش و پیمون” می نامید، معماری ایرانی را در هر سه مرحله اساسی معماری یعنی طرح و محاسبه و اجرا، به بهترین نحو یاری می کرد. نیارش به معنای عوامل نگهدارنده بنا، عبارت است از “مجوعه امور محاسباتی و استاتیکی به انضمام مصالح شناسی و استفاده از مناسبترین و کمترین مصالح”. پیمون ضوابطی است که به منظور تعیین و حفظ تناسب بین اجزای بنا رعایت می شد.. “پیروی از پیمون ، هر گونه نگرانی معمار را درباره نازیبایی یا نااستواری ساختمان از میان می برده است.”
یکی دیگر از عناصر معماری اصیل ایرانی که بر اساس نیازهای اقلیمی شکل گرفته، طاقهای قوسی و گنبدی می باشد. از جمله خصوصیات اقلیمی طاق های قوسی و گنبدی در مناطق گرم و خشک این است که ارتفاع اتاق از کف تا زیر طاق زیر می شود لذا می توان یک تهویه طبیعی در اطاق ایجاد کرد. از آن جایی که هوای گرم سبک تر است و به بالا صعود می کند و هوای خنک تر جایگزین آن می شود، با تعبیه چند دریچه در اطراف و یا نوک طاق ، هوای گرم از دریچه خارج می شود و یک جریان طبیعی از پایین به بالا به وجود می آید. همچنین از عمده مصالح مورد استفاده در این مناطق می توان به گل، خشت و آجر اشاره کرد که به وفور در این مناطق یافت می شود و از نظر اقلیمی عملکرد خوبی دارد زیرا در طی روز دیرتر گرم می شود و شب هنگام نیز، حرارت خود را دیرتر پس می دهد و این باعث تعدیل نوسان حرارت داخل ساختمان در طی شبانه روز می شود.
لکن به رغم ویژگی های شاخص معماری اسلامی-ایرانی، اینگونه معماری از اواخر دوره قاجار تا کنون دستخوش تغییراتی شده است. آیا در معماری نوین ایرانی همچنان فرم و فضا از نیازهای افراد تبعیت می کند؟ از این رو جهت پاسخگویی به این سوال و دستیابی به راهکارهایی به برای خلق فضاهای متناسب با نیازهای فرهنگی و اقلیمی ایرانیان مسلمان به بررسی و مقایسه معماری اصیل ایرانی- اسلامی پرداخته تا به استانداردهایی در زمینه خلق معمارانه فضا در معماری نوین ایرانی دست یابیم.
قابل ذکر است پژوهشگران خارجی نیز به موضوع فرم های طبیعی و استفاده از آن ها در هنر، توجه ویژه ای داشته اند. زیرا از آنجائی که اینگونه فرم ها بر اساس نیازهای طبیعی شکل گرفته اند، در مقایسه با فرم های مصنوعی کار آمد ترند. از آن جمله می توان به پژوهشی از محققین دانشگاه شیکاگو اشاره نمود:
“نخستین مسئله متافیزیکی این است که ما چگونه باید ساختار فرم و فضا را در جهان طبیعت درک کنیم؟ این سوال در واقع ما را به مسئله زیبایی شناختی دیگری رهنمون می نماید: ما چگونه می توانیم به طرز هنرمندانه ای، فرم و فضای خالص را در زمینه های نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی و معماری از طریق طبیعت درک و استخراج نماییم؟