زنان از مهم ترین اركان جامعه و خانواده بوده و سلامت اجتماع در گروه تأمین نیازهای مختلف آنان است .درحالی كه یكی ازبحرانی ترین مراحل زندگی زنان ، یائسگی می باشد.
تعیین سن یائسگی تا حدودی دشوار بوده و براساس تخمین حاصل از مطالعات مقطعی ، متوسط آن حدود 50 تا 52 سالگی است. با وجود افزایش امید به زندگی ، سن شروع یائسگی یا قطع قاعدگی تغییر نكرده وزنان تا حدود 30 سال یا بیشتر ( بیش از یك سوم) عمر را در یائسگی و یا حوالی یائسگی
می گذرانند. از نظرساختار جمعیتی ، بیشتر از 50درصدجمعیت كشور ایران زیر 23 سال و در حدود 6/6 درصد جمعیت ، سالمند بوده و تعدادافراد این قشر در خال فزونی است، بنابر این هم مشكل كشورهای جهان سوم ( از نظر جوان بودن جمعیت ) و هم مشكلات ناشی ازرشد سالمندان وجود دارد .(کوستا[1] ،1980)
به نظر می رسد تعدادعلایم یائسگی بی شمار است اما خوشبختانه هیچ كس همه آنها را تجربه نكرده ، بعضی از زنان اصلاً علایم آشكار ی ندارند. با وجود این تحمین زده می شود حدود 75درصد زنان پس از یائسگی علایم حادی را تجربه می كنند.(فریدمن[2]،2000)
بسیاری از مردم معتقدند كه استرس و بیماری با یكدیگر ارتباط دارند. حق با آنان است. محققان این اعتقاد را تأیید كرده و برای مثال نشان داده اند كه زمانی كه افراد در معرض سطوح بالایی از استرس قرار دارند ، بروز بیماریهای تنفسی افزایش می یابد. چرا اینطور است ؟ یك پاسخ محتمل این است كه استرس، عملكردهای ایمنی را به نوعی سركوب میكند و فرد را در برابر عفونت بیدفاع میگذارد. این توضیح با این یافته ها هماهنگ است كه افرادی كه در بزاقشان ، میزان آنتی بادی IgA ـ بخشی از خط اول دفاعی بدن در برابر عفونت تنفسی ـ كم است در مقایسه با كسانی كه میزان IgA در آنها بالاست، بیشتر به بیماریهای تنفسی مبتلا می شوند (بهرامی ،1385)
در طی سالهای اخیر بررسی شادکامی توسط روانشناسان و جامعه شناسان افزایش یافته است ، و روانشناسان علاقه مند به حیطه روان شناسی مثبت نگر توجه خود را بر منابع بالقوه احساسهای مثبت نظیر احساس شادکامی معطوف کردند.(اسدی پروا،1384 )
شادکامی عبارت است از مقدار ارزش مثبتی که یک فرد برای خود قائل است. این سازه دو جنبه دارد ، یکی عامل عاطفی است که نمایانگر تجربه هیجانی شادی ، سرخوشی ، خشنودی و سایر هیجانهای مثبت هستند و دیگری ارزیابی شناختی رضایت از قلمروهای مختلف زندگی که بیانگر شادکامی و بهزیستی روانی است ( اندروز و مک کنل[3] ، 1980) . با وجود این ، شادکامی نشانه فقدان افسردگی نیست بلکه نشان دهنده وجود شماری از حالتهای شناختی و هیجانی مثبت است ( دینر[4] ، 1999)
هیجانهای مثبت و منفی از یکدیگر متمایز هستند و فرد را برای درجه ای از تعاملهای برد – باخت یا برد – برد آماده می سازند( سلیگمن[5] ، 2002 ).افراد شاد با ارزنده سازی مهارتهای خود ، بیشتر با رویدادهای مثبت همراه می شوند تا اینکه خود را با رویدادهای منفی همراه کنند. آنها در تصمیم گیریهای مربوط به آینده زندگی خود بهتر عمل می کنند ، چون از راهبردهایی نظیر جستجوی اطلاعات مرتبط با خطر – امنیت سود می جویند،به طور کلی انسان به گونه ای تحول می یابد که برخی از موقعیتها او را شاد می کنند و پاره ای دیگر ، به تجربه احساس درماندگی در او منجر می شوند. تفاوتهای فردی در احساس شادکامی با تفاوت های شخصیتی مرتبط اند.
در حالیکه یکی از بحرانی ترین مراحل زندگی زنان یائسگی میباشد مهم ترین چیزی كه یك پزشك می تواند حول وحوش یائسگی ارایه كند آموزشی است كه زنان به آن نیازمند ند و میل دارند از انتخاب های درمانی آگاه شوند . هدف كلی، طولانی كردن دوره ای است كه فرد حداكثر انرژی جسمی و فعالیت بهینه مغزی و اجتماعی دارد ( چنگ[6] ،2003 ) یكی از اهداف بهداشت برای قرن 21، بهبود كیفیت زندگی است و طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی ” كیفیت زندگی ” عبارت است از تصور افراد از موقعیت خود در زندگی با توجه به بافت فرهنگی و سیستم ارزشی كه در آن به سرمی برند، با در نظر گرفتن اهداف، انتظارات، استانداردها و نگرانی هایشان ( سازمان بهداشت جهانی[7] ، 2007 ). در مورد زنان یائسه کیفیت زندگی معمولا به جنبه های مرتبط با سلامتی در کیفیت زندگی با توجه به مجموعه ای از علائم و بدون در نظر گرفتن عملکرد جسمی ،عاطفی و اجتماعی اشاره دارد،بنا بر این اغلب اصطلاح کیفیت زندگی به سادگی به مفهوم وجود علائم یائسگی مانند گر گرفتگی ،تعریق شبانه و خشکی واژن اشاره میكند .مطمئنا وجود این علائم بر کیفیت زندگی زنان موثر است،ضمن انکه توجه همزمان به سایر جنبه های کیفیت زندگی مانند وضعیت سلامتی فرد،رضایت مندی از زندگی و عملکرد روانی نیز حائز اهمیت میباشد.(بلومل[8] و همکاران، 2000 )
2-1- بیان مسأله
هوش هیجانی با آگاه ساختن انسان از هیجانات گوناگون موجب میشود كه او به یاری هیجانات نیرومند و فعال سازی آنها ، به شرایط تحمیل شده و یا موقعیت های اجباری و استرس آمیز ، پاسخ های جرأت آمیز داده، از ساخت وجودی خود دفاع كند . (گلمن[1]، 1995) .
طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی ، یائسگی یا منوپوز به معنی قطع واقعی قاعدگی به مدت حداقل 12 ماه است كه به علت از دست رفتن فولیكولهای تخمدانی اتفاق می افتد.
در مورد ارتباط بین كیفیت زندگی و یا ئسگی محققین اختلاف نظر دارند، برخی از مطالعات نشان داده است كه ارتباط مثبتی بین كیفیت زندگی و مراحل مختلف یائسگی وجود دارد. یعنی زنانی كه فراوانی و شدت علائم در آنها بیشتر است كیفیت زندگی پایین تری دارند.(عابد زاده،1388).
برای داشتن زندگی سالم به آگاهیهایی نیاز است ـ زندگی سالم فقط به سلامت جسمانی ختم نمیشود، بلكه داشتن سلامت روانی و روابط مثبت انسانی هم ضروری است . سلامت جسم شامل تغذیه مناسب، فعالیتهای بدنی و ورزش ، ترك سیگار و هورمون درمانی است . همچنین در دوران یائسگی لازم است برای اطمینان از سلامت پستانها، توسط پزشك معاینه صورت گیرد و نیز برای كاهش مشكلات ایجاد شده در دوران یائسگی نیاز به مشاوره با پزشك است.
در مورد سلامت روانی، برداشت مثبت از زندگی، موضوع اصلی در سلامت روانی است . همچنین داشتن روابط انسانی ،ایجاد شرایط مناسب بین فعالیتهای كاری و شخصی ، كنترل شخصی و كنترل هیجانات ، انجام تمرینات آرامش بخش و ایجاد توازن بین كارهای روزمره دارای اهمیت زیادی است.
كیفیت زندگی مفهومی كلی می باشدکه نه تنها شامل همه جنبه های زندگی مانند اجتماعی فیزیكی، عاطفی و معنوی است (دونگان و پاتز، 1990 به نقل از گلمن، 2001) ، به علاوه بر نیازهای فردی از قبیل امیال و آرزوها، هنجارهای فرهنگی و اجتماعی نیز توجه دارد. منشأ اندازه گیری كیفیت زندگی را میتوان در كار ثرندایك (1939) ملاحظه نمود. در ابتدا رویكرد شاخصهای اجتماعی با این فرض كه تأثیر معنی داری بر كیفیت زندگی افراد دارد مورد پذیرش بوده (کمپل،1976نقل ازیئو[2] ، 2004) . اما بعدها ثابت شد كه شاخصهای اجتماعی برای اندازه گیری كیفیت زندگی كافی نمی باشد و اعتقاد روزافزون بر آن شد كه اكثر تأمین كننده های كیفیت زندگی، بیشتر جنبه روانشناختی دارند تا اقتصادی و جمعیت شناختی( یئو، 2004) پس از آن رویكرد ، دو جریان ظهور نمود (باكرو اینتا گلیاتا1981،به نقل از جاکوب[3]،2000) جریان اول ارزیابی كلی از بهزیستی ، مسرور بودن یا رضایتمندی را به عنوان معیار كیفیت زندگی موردنظر قرار دادند.
جریان دوم به طور تجربی، زمینه های خاص زندگی را شناسایی كرده و واكنش فرد را نسبت به این زمینه ها ارزیابی می کند.(جاکوب، 2000)
به اعتقاد آرجیل[4] و همكاران( 1991) شادكامی سه جزء اساسی دارد. هیجان مثبت، رضایت از زندگی و نبود هیجانات منفی از جمله افسردگی و اضطراب . آرجیل و همكارانش(1991) دریافتند كه روابط مثبت با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصیتی ، دوست داشتن دیگران و زندگی از اجزاء شادكامی هستند. شوارتز[5] (1990) معتقد است كه افراد شادكام كسانی هستند كه در پردازش اطلاعات در جهت خوشبینی و خوشحالی سوگیری دارند. یعنی اطلاعات را به گونه ای پردازش و تفسیر می كنند كه به خوشحالی آنها منجر میشود.
با توجه به موارد فوق مشخص میشود كه بسیاری از متغیرهای روان شناختی كه ارتباط آنها با عملكرد نظام ایمنی روشن شده است جزئی از شادكامی تلقی می شوند. و نیز پژوهشها ارتباط معنی دار شادكامی با سلامت جسمانی را نشان داده اند پس به طور منطقی میتوان استدلال كرد كه افرادی كه به سلامت جسمی خود اهمیت میدهند و در اقدامات مرتبط با مصون سازی كوشا هستند از شادكامی بیشتری برخوردارند.
لذا محقق در این تحقیق به بررسی اثر بخشی آموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس بر كیفیت زندگی زنان یائسه پرداخته است. بدین سبب به طرح سوالهای كلی وفرعی به شرح ذیل برآمده است:
سوالات تحقیق:
سوال کلی اول
آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه می شود؟
سوال های فرعی
الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه می شود؟
ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه می شود؟
ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه می شود؟
سوالهای مربوط به شاخصهای كیفیت زندگی
سوال کلی شاخص اول (بعد روانشناختی):
آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله بااسترس موجب افزایش بعد روانشناختی کیفیت زندگی زنان یائسه می شود؟
سوالات فرعی
الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش بعد روانشناختی کیفیت زندگی زنان یائسه می شود؟
ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش بعد روانشناختی کیفیت زندگی زنان یائسه می شود؟
ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش بعد روانشناختی کیفیت زندگی زنان یائسه می شود؟
سوال کلی شاخص دوم (روابط اجتماعی):
آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش روابط اجتماعی زنان یائسه می شود؟
سوالات فرعی:
الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش روابط اجتماعی زنان یائسه می شود؟
ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش روابط اجتماعی زنان یائسه می شود؟
ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش روابط اجتماعی زنان یائسه می شود؟
سوال کلی شاخص سوم (حیطه محیط و وضعیت زندگی):
آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش حیطه محیط و وضعیت زندگی زنان یائسه می شود؟
سوالات فرعی
الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش حیطه محیط و وضعیت زندگی زنان یائسه می شود؟
ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش حیطه محیط و وضعیت زندگی زنان یائسه
می شود؟
ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش حیطه محیط و وضعیت زندگی زنان یائسه می شود؟
سوال کلی دوم
آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش شادکامی زنان یائسه می شود؟
سوالهای فرعی
الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش شادکامی زنان یائسه می شود؟
ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش شادکامی زنان یائسه می شود؟
ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش شادکامی زنان یائسه می شود؟
سوالات مربوط به شاخصهای شادكامی
سوال کلی شاخص اول (رضایت از زندگی):
آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش رضایت از زندگی زنان یائسه می شود؟
سوال های فرعی
الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش رضایت از زندگی زنان یائسه می شود؟
ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش رضایت از زندگی زنان یائسه می شود؟
ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش رضایت از زندگی زنان یائسه می شود؟
سوال کلی شاخص دوم (حرمت خود):
آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش حرمت خود زنان یائسه
می شود؟
سوال های فرعی
الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش حرمت خود زنان یائسه می شود؟
ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش حرمت خود زنان یائسه می شود؟
ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش حرمت خود زنان یائسه می شود؟
سوال کلی شاخص سوم (بهزیستی فاعلی):
آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش بهزیستی فاعلی زنان یائسه می شود؟
سوال های فرعی
الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش بهزیستی فاعلی زنان یائسه می شود؟
ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش بهزیستی فاعلی زنان یائسه می شود؟
ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش بهزیستی فاعلی زنان یائسه می شود؟
سوال کلی شاخص چهارم (رضایت خاطر):
آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش رضایت خاطر زنان یائسه
می شود؟
سوال های فرعی
الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش رضایت خاطر زنان یائسه می شود؟
ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش رضایت خاطر زنان یائسه می شود؟
ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش رضایت خاطر زنان یائسه می شود؟
سوال کلی شاخص پنجم (خلق مثبت):
آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش خلق مثبت زنان یائسه
می شود؟
سوال های فرعی
الف -آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش خلق مثبت زنان یائسه می شود؟
ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش خلق مثبت زنان یائسه می شود؟
ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش خلق مثبت زنان یائسه می شود؟
[1]-Goleman
[2] Yeo,J
[3] Jacob
[4]-Argyle
[5]-Schwartz
[1]- Costa
[2] – Freedman
[3] – Andrews & Mc kanneell
[4] – Diener , E .
[5] -Sligman
[6]-Chanj
[7] Utian WH
[8] Blumel