اسلام دینی حقیقتگرا و واقعبین است به این معنا که درجستجوی حقیقت به عنوان آرمان، تلاش مردمان را سامان و جهت بخشده و به آنان آموزش میدهد. از این رو، امام علی × در نهجالبلاغه نیز به پیروی از قرآن به در موقعیتهای مناسب به بیان واقعیت در عرصههای مختلف پرداخته است تا مردم با شناخت واقعیتها و بر پایۀ آنها حرکت و تلاش خود را تنظیم و برنامهریزی کنند؛ زیرا بدون شناخت واقعیات، توانایی ها و استعدادهای موجود، نمیتوان حرکت رو به حقیقت را بهدرستی برنامهریزی کرد و به اهداف آرمانی دست یافت.
درحقیقت، آرمان، گمشدۀ انسان مؤمن بوده و باید برای دستیابی به آرمانها در واقعیت، یک فرآیند زمانی لازم باشد تا با شناسایی عوامل، آثار و موانع واقع بینی، گامهای اساسی در جهت رسیدن به آرمانهای الهی برداشته شود.
البته در نگرش قرآنی، به اصول دوگانۀ واقعبینی در عین حقیقتگرایی توجه خاص شده و میشود. رهبران اسلامی در این نگرش، انسانهای ذهنگرا و ایدهآلیست محض نیستند؛ در عین حال انسانهای رئالیست و واقعگرای صرف نیز نمیباشند. آنان به جای واقعگرایی به واقعبینی توجه داشته و آن را از اصول اساسی و بنیادین حرکت خود قرار میدهند. آنان همچنین به حقایق هستی توجه دارند. حقایقی که در تفاسیر قرآنی با آنها آشنا شدهاند. این حقایق، از حقیقت یگانهای سرچشمه میگیرد و آن حقّ محض است که خداوند یگانه و یکتاست. از این سرچشمه همۀ حقایق شناخته میشود و گرایش به سوی آن به عنوان ایدهآل و آرمان در برنامۀ مسلمان مؤمن قرار میگیرد. اینگونه است که واقعگرایی جای خود را به حقیقتگرایی و حقیقتبینی جای خود
را به واقعبینی میدهد. از این روست که پاسخهای قرآن، اسلام و رهبران آن بر پایۀ واقعیتبینی و حقیقت گرایی شکل و سامان مییابد.
ازاین روی، لازم به ذکر است، مراد این پایان نامه بررسی مصادیق عینی واقعبینی وآرمانگرایی درنهجالبلاغه بوده، و منظور ما در این
پژوهش، بررسی مبانی نظری و فلسفی مطرح شده در فلسفۀ یونان قدیم و نظریات رئالسیم(واقع گرایی)، ایدآلیسم (آرمانگرایی) غرب که در قرن هجدهم به اوج خود در عالم سیاست رسید، نیست.
در آموزههای دینی ما بهخصوص در نهجالبلاغه بعد از قرآن توجه خاصی به واقعبینی و آرمانگرایی شده است. البته جهتدادن واقعیات به سوی آرمانهای حقیقی نمیتواند یک شبه و به یکبار انجام پذیرد.
بررسی و مطالعه دقیق تاریخ زندگی پیشوایان دین، این امر را روشن میسازد که ائمۀ دین با واقعبینی، در پی حقیقت آرمانی خود، جامعه را سامان و سازمان دادهاند. لذا در این پژوهش تلاش کردهایم که با بررسی نهجالبلاغه، ابتدا به تبیین واقعبینی و آرمانگرایی در این کتاب بپردازیم و سپس، نسبت آن دو با هم سنجیده، تا میزان تحقق آرمانها در واقعیات با تکیه بر نهجالبلاغه مورد بررسی و شناسایی قرار گیرد تا إنشاءالله به عنایت خداوند متعال و ائمه اطهار، به درکی از اقیانوس بیکران نهجالبلاغه دستیافته و به این معرفت برسیم که آن حضرت با توجه به اصل واقعبینی و حقیقتگرایی چگونه عمل کردهاند و اهداف اسلام و قرآن را به سوی آرمانهای الهی پیش بردهاند.
فصل اول
کلیات و مفاهیم
1.1.کلیات
در این فصل چنان که از نامش پیداست به مقولاتی اشاره خواهیمنمود که به ایجاد نگاهی کلی نسبت به عنوان پژوهش در خواننده کمک کند. برای نیل این مهم ابتدا، به بیان مطالبی چون بیان مسئله، اهمیت و ضرورت مسئله، سؤالات، فرضیات، پیشینه، شیوه تحقیق و نگارش میپردازیم.
1.1.1. بیان مسئله
محور اصلی در این پژوهش مسئله ماهیت و نسبت واقعبینی و آرمانگرایی است.
آدمی در زندگی روزمرگی به این نتیجه رسیدهاست که، بر اساس واقعیتهای موجود جامعه و منفعتهای شخصی نمیتواند در واقعیات، به آرمانها دست یابد؛ یا به عبارتی دقیقتر، آرمانها دست یافتنی نیستند. در حالی که واقعبینی و آرمانگرایی در همه عرصههای زندگی انسان از مهمترین مسائل و دغدغههای تاریخ بشریت بودهاست. همواره انسانها در جستجوی حقیقت و شناخت واقعیتها بودهاند و برای دستیابی به آرمانها از هیچ کوشش و فداکاری دریغ ننموده اند.
امام علی × نیز در کلام و سیرۀ عملی خود به این امر اهتمام ورزیدهاست. ایشان در طول حیات پربرکت خود بنابر واقعبینی ای که از شرایط اجتماعی، سیاسی و زمانی که داشته اند ، برای حفظ و تقویت آرمانهای نظام نوپای حکومت اسلامی از هیچ کوششی فروگذاری ننموده است.
لذا، بنابر ضرورت موضوع، ابتدا به بررسی عوامل، آثار و موانع آرمانگرایی و واقعبینی در نهجالبلاغه پرداختهمیشود تا نسبت تحقق آرمانها براساس واقعیات مشخص گردد و در آخر لازم به ذکر است واقعبینی و آرمانگرایی، مورد نظر در این پژوهش به معنای رئالیسم و ایدهآلیسم نیست.