مطلب را آغاز میکنیم و امید است در این رهگذر، محقق توانسته باشد در بررسی و شناسایی انگیزه سفر و عوامل زمینهای واجتماعی تاثیرگذار بر گردشگری شهر قصرشیرین دین خود را تاحدی ادا نماید؛ و با ارائه راهکارهایی بتواند دستاندرکاران گردشگری شهرستان قصرشیرین را در برنامهریزی خود برای توسعه گردشگری این شهرستان یاری دهد. در این پژوهش ابتدا درصدد بر آمدیم تا با ارائه مفاهیم کلیدی و تعاریف کلیدی توجه خواننده را به هدف اصلی محقق که شناسایی انگیزه سفر در مردمان قصرشیرین است جلب کنیم. در ادامه در راستای انجام پژوهش اصولی و با کیفیت از میان این مردم به طور تصادفی گروهی را انتخاب کردیم و پرسشنامههای مربوط به موضوع پژوهش را در اختیار آنها قرار دادیم تا با پر کردن سوالات ما را در رسیدن به نتیجه مطلوب یاری کنند. از آنجا که طیف گستردهای از افراد این پایان نامه را مطالعه میکنند ما سعی کردیم با ارائه تصویری جامع از ویژگیهای جغرافیایی، فرهنگی، اقتصادی و جمعیتی شهر قصرشیرین خوانندگان را با محدوده مورد مطالعه آشنا کنیم که این بخش تصاویری از جاذبههای گردشگری شهر قصرشیرین را در بر میگیرد. در گام بعدی اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه را با استفاده از روشهای گوناگونی چون لاندا، اسپیرمن، پیرسون و … مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم. در فصل پنجم این پژوهش نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری را با نظریههایی که پیرامون انگیزههای گردشگری وجود دارند مقایسه کردیم و در آخر محقق تلاش میکند با ارائه راهکارها و پیشنهادات موثر و کارگشا دین خود را نسبت به آتیه گردشگری
زادگاه خود به جاآورد.
1-1- بیان مسأله
گردشگری به فعالیتی اطلاق میشود که زمان سفر گردشگران به و قوع میپیوندد و در برگیرنده همه چیز از قبیل برنامه ریزی سفر، مسافرت به مکان مورد نظر، اقامت در آنجا، بازگشت و یادآوری خاطرات سفر بعد از بازگشت میباشد. همچنین فعالیتهایی که مسافر به عنوان بخشی از سفر انجام میدهد، نظیر خریدهای انجام شده و تعاملاتی که میان میزبان و میهمان به وجود میآید. خلاصه آنکه، گردشگری تمامی فعالیتها و تاثیراتی است که در طول سفر برای بازدیدکننده، به وقوع میپیوندد (لامزدن، 1387 : 4).
آنگاه که موضوع گردشگری مطرح میشود یکی از نخستین سوالاتی که در ذهن برنامهریزان این صنعت، سیاستگذران، محققان و علاقه مندان آن شکل میگیرد این است که مردم چرا به سفر میروند، آنها چرا مقصد مشخصی را برای سفر خود انتخاب میکنند و انگیزه ایشان از این انتخاب چیست.
مطالعهی انگیزههای مسافران از آن رو اهمیت دارد که به برنامهریزان و سیاستگزاران آنها اطلاع میدهد که مقصد مطلوب گردشگران کجاست و چه ویژگیهایی باید داشته باشد. به این ترتیب مدیریت مقاصد گردشگری خواهد توانست بازار هدف خود که بیشترین تطابق را با داشتهها و امکانات مقصد مورد نظر دارند یافته و منابع خود را به گونهای مناسب در جهت پاسخگویی به نیازهای بازار هدف تجهیز نماید.
شناسایی انگیزههای گردشگران به طرق مختلفی میسر است. نخستین روش مطالعهی تاریخ سفر و بررسی انگیزهی گردشگران در دورانهای مختلف است. دوم، استفاده از تحلیلهای روانشناختی برای بررسی رفتار مصرفکنندگان گردشگری و روش سوم، انجام مطالعات بازار برای مقاصد گوناگون گردشگری است (رنجبریان و همکاران، 1388: 49).
بسیاری از نظریات جامعه شناختی و روانشناختی حاکی از آنند که انگیزه، مفهومی نسبتا ایستا است، اما پیرس (1988) که از مفهوم “نردبان مسافرت” در بررسی انگیزه در گردشگری استفاده میکند بر این باور است که انگیزه امری متنوع الشکل و پویاست که خصوصا در نتیجه افزایش سن و مراحل چرخه عمر تغییر میکند و همچنین تحت تاثیر افراد دیگر نیز قرار میگیرد. پیرس اذعان دارد که تحت تاثیر روانشناختی به نام مازلو (1945) بودهاست مازلو طیفی ازسلسله مراتب نیازها ارائه کرد که از نیازهای سطح پایین که عمدتا نیازهای جسمی هستند شروع شده به نیازهای سطح بالای فکری ختم میشود. وی از این نیازها به ترتیب صعودی به عنوان نیازهای فیزیولوژیکی، امنیتی، اجتماعی، احترام به خود و خودشکوفایی یاد میکند، پیرس با استفاده از عقاید مازلو (1945) طبقهبندی زیر را انگیزههای گردشگری
[1]- Les,lumsdone
[2]- pearce
[3]-maslow