.estp-changedby-essin a{color:#0040FF !important}
گرچه تامین زیرساختهای لازم نظیر هتلهایی با امکاناتی در مقیاس استاندارد جهانی برای توسعه گردشگری امری ضروری است، اما به نظر می رسد نتیجه فراهم کردن این امکانات نیز نمی تواند حتما به جذب گردشگر بیشتر منجر شود. انجام مطالعات دقیق و کارشناسانه در خصوص مزیتهای موجود در استانهای مختلف و شناسایی و استفاده بجا از آنها راه درست در شکوفا کردن صنعت گردشگری در کشور است و بر این اساس زیرساختهایی مناسب با آداب و سنن و اقلیم هر منطقه از دیگر ضروریات محسوب می شود. پیش از هر اقدام، به دست آوردن آگاهی و درک صحیح از اینکه چه کار می خواهیم بکنیم و شرایط منطقه ای که می خواهیم گردشگری را در آن فعال کنیم، چیست؟
ضروری است و به همین منظور تدوین طرح جامع گردشگری متناسب با مزیتها، شرایط، آداب و سنن و اقلیم هر استان نخستین گام خواهد بود. در بسیاری از کشورها که پیشرفت قابل ملاحظه ای در زمینه جذب گردشگر داشته اند، روستاها محور اصلی برای توسعه صنعت گردشگری بوده است. تجربیات این کشورها نشان داده که گردشگران تنها به دنبال هتلها و اماکن اقامتی لوکس در شهرها نبوده و روستاها را به عنوان یکی از مقاصد اصلی گردشگری خود در نظر می گیرند. بهره مندی از طبیعت، وجود آداب و رسوم و سنن تمدنی، استفاده از مواد غذایی سالم و هوای پاک از مزیتهای روستاها است که در روستاهای استان مازندران این مزیتها به طور ویژه دیده می شود. گسترش بوم گردی در روستاهای سرسبز و زیبای استان مازندران در صورت تدوین طرح جامع و چشم انداز مناسب برای آنها می تواند به عنوان یکی از ظرفیتهای اصلی و جذاب برای جذب گردشگر از داخل و خارج کشور محسوب شود. علاوه بر این با شناسایی روستاهایی که از آب و هوای کوهستانی و بسیار مطبوع بهره مند هستند و ایجاد زیرساختهای مناسب می توان با تبدیل آنها به دهکدههای سلامت، بخش قابل توجهی از گردشگران سلامت را نیز جذب کرد. (http://seeiran.ir).
سازمان جهانی جهانگردی UNWTO همه ساله با یک شعار ویژه به استقبال روز جهانی جهانگردی میرود و تمام کشورهای عضو این سازمان تمرکز خود برای اجرای مراسم ویژه چنین روزی را با محوریت این شعار همراه میکنند.
از سوی دیگر در طول یکسالی که پیش روی سازمانها و وزارتخانههای گردشگری در کشورهای مختلف قرار میگیرد، موضوع طرح شده محور اصلی فعالیت آنها خواهد شد مدیریت بومگردی با مردم محلی، معمولا دو نمونه سیستم گردشگری بر اساس بومگردی وجود دارد. در مدل اول سرمایهگذاران خصوصی، دولت، سازمانهای مردم نهاد و… وارد این حوزه میشوند و در مدل دوم جامعه بومی، مدیریت گردشگری منطقه خود را به دست میگیرد. در ایران ما فکر میکنیم جامعه بومی آگاهی لازم را ندارد و باید از بیرون مدیریت شوند؛ این در حالی است که جامعه بومی میتواند گردشگری منطقه خود را سامان دهد و صاحب کار خود باشد. فرور می گوید: ما در برخی مواقع شاهدیم بخش خصوصی وارد جامعه بومی میشود و تلاش میکند اقدامات ارزشمندی را در حوزه گردشگری انجام دهد و از جامعه بومینیز در کار خود بهرهگیرد، اما عموما آنچه مشاهده میشود این است که جامعه محلی بیشتر بهعنوان خدمه استفاده میشود و نه بهعنوان صاحب کار. در واقع در این حالت صاحب کار فرد بیرونی است که سود بیشتری را نیز کسب میکند.این حالت تنها چند نفر در جامعه محلی بهعنوان راهنمای توریست یا تهیهکننده غذا یا ایابوذهاب گردشگر منتفع میشوند، اما کنترل و مدیریت گردشگری دست آنها نیست و به نوعی تابع عوامل و افراد بیرونی هستند.
اگر شما هر امکانی را به افراد بیرونی یا حتی به بخشی از جامعه بومیبدهید بقیه جامعه بومی را از این مزیت بیبهره گذاشتهاید و آنها به ناچار نقش درجه دو را ایفا خواهند کرد. این در حالی است که جامعه محلی در سالهای اخیر نشان داده است قادر به مدیریت گردشگری منطقه خود خواهد بود.زمانی که جامعه بومیتوان اداره یک بخش را ندارد، به عنوان مثال نمیتواند توریست بینالمللی را جذب کند این کار را به یک تورگردان یا آژانسهای داخلی و خارجی میسپارد، اما در یک چشمانداز ۵ یا ۱۰ ساله جامعه بومی باید بتواند بخشهایی را شکل دهد که متخصص در ورود توریست بوده و مهارتهایی نظیر تسلط به زبان انگلیسی و مدیریت سایتهای گردشگری را فراگرفته باشد.
شعار اصلی که در جوامع بومی در دنیای امروز وجود دارد، این است که منافع شخصی و خصوصی در چارچوب منافع جمعی بوده و مدیریت آن به دست مردم محلی باشد. بهعنوان مثال در کشوری نظیر نامیبیا که در آن طبیعتگردی و حفاظت مشارکتی توسط جامعه بومی راه افتاده است در برخی موارد که جامعه بومینتوانسته آن فعالیت را به انجام برساند با بخش خصوصی شریک شده است و هر کدام بخشی از فعالیتهای صنعت توریسم را به انجام میرسانند، اما این به معنای فروکاستن نقش مردم محلی بهمعنای خدماتدهنده نیست (http://www.nkchto.ir).