ازدواج موقت در سنت
دلالت قرآن را بر حلیت متعه و استمرار آن تا به امروز را بیان کردیم. اینک وقت آن رسیده که در این زمینه در پرتو سنت نبوی به بحث بنشینیم در اینجا به ذکر روایاتی که دلالت برحلیت متعه و استمرار آن دارند میپردازیم:
1- حفاظ از عبدالله بن مسعود نقل کرده است:
کنا نغزومع رسول الله و لیس لنا نساء، فقلنا: یا رسول الله ألا نستخصی؟ فنهانا عن ذلک ثم رخص لنا أن ننکح بالثوب إلی أجل ثم قرأعلینا: یا أیها الذین أمنوا لا تحرموا طیبات ما أحل الله لکم؛[1]
با رسول خدا (ص) در غزوهای شرکت داشتیم و زنان، با ما نبودند. عرض کردیم: ای رسول خدا(ص) آیا اجازه میدهید خود را اخته کنیم؟ پیامبر(ص) ما را از این کار منع فرمود و اجازه داد تا توسط مهریه قرار دادن لباسی، ازدواج موقت کنیم. آنگاه این آیه را قرائت کرد: [ای کسانی که ایمان آوردهاید، طیباتی را که خدا برای شما حلال کرده حرام نکنید
2- مسلم از جابر بن عبدالله و سلمة بن اکوع روایت کرده است:
خرج علینا منادی رسول الله(ص)، فقال: إن رسول الله(ص) قد أذن لکم أن تستمتعوا(یعنی: متعة النساء) وفی لفظ: إن رسول الله أتانا فأذن لنا فی المتعة؛[2]
منادی رسول خدا(ص) نزد ما آمد و گفت: رسول خدا(ص) به شما اجازه داده که متعه کنید(یعنی متعه زنان)؛ و در نسخهای دیگر آمده است: رسول خدا(ص) نزد ما آمد و به ما دستور داد تا متعه کنیم
3- مسلم از ابن جریج نقل کرده است:
أخبرنی أبوالزبیر، قال: سمعت جابربن عبدالله یقول: کنا نستمتع بالقبضة من التمر والدقیق الأیام علی عهد رسول الله(ص) و أبی بکر حتی نهی عنه عمر فی شأن عمرو بن حریث؛ [3]
ابو زبیر به من خبر داد: از جابربن عبدالله شنیدم که: روزهایی در عهد رسول خدا وابوبکر، با یک مشت آرد و خرما، متعه میکردیم، تا اینکه عمر در مورد عمرو ابن حریث، از این کار نهی کرد.
4- مسلم در صحیح خود از ابو نضره نقل کرده است:
کنت عند جابربن عبدالله، فأتاه آت، فقال ابن عباس و ابن الزبیر اختلفا فی المتعتین، فقال جابر: فعلنا هما مع رسول الله ثم نهانا عنهما عمر فلمنعدلهما؛ [4]
نزد جابربن عبدالله بودیم که فردی نزد او آمد و گفت: ابن عباس و ابن زبیر در مورد متعه حج و متعه زنان اختلاف نظر پیدا کردهاند. جابر گفت: این دو را در عهد رسول خدا(ص) انجام میدادیم اما عمر آن را منع کرد و ما دیگر آنها را انجام ندادیم.
5- ترمذی روایت کرده است:
ان رجلاً من أهل الشام سأل ابن عمر عن المتعة، فقال: هی حلال، فقال الشامی: إن أباک قد نهی عنهما؟ فقال ابن عمر: أرأیت إن کان أبی قد نهی عنها و قد صنعها رسول الله(ص) أمر أبی نتبع أم أمر رسول الله(ص)؛[5]
مردی از اهل شام از ابن عمر در باره متعه سوال کرد و او در پاسخ گفت: حلال است. مرد شامی گفت: پدرت آن را منع کرد. ابن عمر گفت: آیا با وجود دستور رسول خدا(ص) به انجام دادن آن و نهی پدرم از انجام آن، از امر پدرم پیروی کنیم یا از امر رسول خدا(ص).
6- مسلم در صحیحش از عروة بن زبیر روایت کرده است:
ان عبدالله بن الزبیر قام بمکة، فقال: إن ناساً أعمی الله قلوبهم کما أعمی أبصارهم یفتون بالمتعة یعرض برجل(ابن عباس) فناداه، فقال: إنک لجلف جاف فلعمری لقد کانت المتعة تفعل علی عهد امام المتقین{یرید رسول الله(ص)} فقال له ابن الزبیر: فجرب بنفسک، فوالله لئن فعلتها لأرجمنک بأحجارک؛[6]
عبدالله بن زبیر در مکه قیام کرد و گفت: افرادی که خدا قلوبشان را همچون چشمانشان کور کرده است، به حلیت متعه فتوا داده اند. مرادش، ابن عباس بود که او هم، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: تو انسان بسیار خشکی هستی! سوگند یاد میکنم که این کار در عهد رهبر پرهیزگاران (یعنی رسول خدا(ص)، انجام میشد ابن زبیر به او گفت: این کار را انجام بده. سوگند به خداوند اگر آن را انجام دهی، با سنگهای خودت سنگسارت میکنم
شگفت از ابن زبیر که(به پیروی از سلفش) کسی را که ازدواج موقت کند، سنگسار میکند درحالی که در موارد شبهه، اجرای حدود منتفی میشود. به عبارت دیگر کسی که اعتقاد دارد کاری که انجام میدهد، ازدواج حلال است، نه زنا و برای خود دلایلی از کتاب و سنت هم دارد با توجه به این شبهه به چه دلیل باید سنگسار شود مگر اینکه هدف ابن زبیر تهدید و ترساندن باشد؟
7- مسلم از ابن شهاب روایت کرده است:
فأخبرنی خالد بن المهاجربن سیف الله انه بینا هو جالس عندرجل جاءه رجل فاستفتاه فی المتعة فأمره بها، فقال له ابن أبی عمرة الأنصاری: مهلاً ماهی والله لقد فعلت فی عهد امام المتقین؛[7]
خالد بن مهاجر بن سیف الله نقل کرد: وقتی وی نزد شخصی نشسته بوده است، مردی نزد او میآید و فتوای او را راجع به متعه جویا میشود. او میگوید که انجام دهد. ابن ابی عمرؤ انصاری به او میگوید: شتاب مکن، به خدا قسم، متعه چیزی است که آن را در زمان رهبر پرهیزگاران، انجام میدادیم.
8- احمد در مسندش از عبدالرحمن بن نعیم اعرجی نقل کرده است:
سأل رجل ابن عمر فی المتعة ، و أنا عنده ، متعة النساء، فقال: والله ما کنا علی عهد رسول الله زانین و لامسافحین؛
مردی از ابن عمر در باره متعه زنان سؤال کرد(و من در آنجا حضور داشتم) ؛ ابن عمر در پاسخ گفت: به خدا سوگند ما در عهد رسول خدا(ص) زناکار نبودیم.[8]
9- احمد در مسندش از ابن حصین روایت کرده است:
نزلت آیة المتعة فی کتاب الله تبارک و تعالی و عملنابها مع رسول الله(ص) فلم تنزل آیة تنسخها ولم ینه عنها النبی(ص) حتی مات؛
آیه متعه نازل شد و ما در زمان رسول خدا(ص) به آن عمل میکردیم و آیهای هم در نسخ آن نازل نشد. پیامبر نیز تا وقتی زنده بود از آن منع نکرد.[9]
در اینجا به همین مقدار بسنده میکنیم. پیشتر نیز اسامی صحابه و تابعینی را که متعه را حلال میدانستند، در ضمن نقل کلام ابن حزم در [المحلی]، ذکر کردیم.
ابو عمر(صاحب کتاب الاستیعاب) گفته است:
تمامی اصحاب ابن عباس، آنها که اهل مکه و یمن بودند، بر طبق فتوای او متعه را حلال و دیگران آن را حرام میدانستند.[10]
قرطبی در تفسیرش گفته است:
متعه در میان مردم مکه بسیار معمول بود.
یکی از اندیشمدان گفته است:[11]
مقدمه
قوانین باید از لحاظ شیوه تقنین و اجرا مشروع باشد و باید میان دو اصل مهم ثبات و انعطاف پذیری تعادل مناسبی را ایجاد کنیم، حاکمیت قانون مستلزم رعایت انصاف در تمامی موارد از جمله در حصول اطمینان تساوی همه در برابر قانون، رعایت قانون از سوی حاکمان به منظور جلوگیری از خود کامگی، احترام به موازین حقوق بشر، مشارکت مردم در تصمیم گیری ها و قطعیت و شفافیت قانون می باشد…
دادستان علاوه بر ریاست دادسرا و وظایفش در امر تحقیق و تعقیب، دارای وظایف دیگری از قبیل اجرای حکم، نظارت بر محاکم و وظایف خاص در امور بین الملل، اداری ، ورشکستگی، وزارتخانه ها ( قوانین وزارتخانه ها )، سازمان ثبت احوال ، محیط زیست، جنگلها و مراتع ، امور بانکها، بهداشت، تخلیه اماکن اداری و دولتی و استیجاری است که در قوانین مختلف آمده است [1].
-
- وظیفه تعقیب و تحقیق که در آیین دادرسی آمده از وظایف دادستان است .
- دادستان وظیفه نظارت بر محاکم را دارد ( ماده ۵۲ قانون اصول و تشکیلات عدلیه ۱۳۰۷ ) و نیزدادستان باید در محاکم حضور داشته و از کیفرخواست صادره دفاع نماید . همچنین دادستان می تواند رونوشت آرای محاکم را بخواهد در این صورت دادگاه ها باید نسخه ای از رای را به دادستان ابلاغ نمایند.
-
- اجرای احکام کیفری و نیز کلیه مقررات مربوط به زندان ها و امور زندانیان و موارد مربوطه در اختیار و از وظایف دادستان است.
- در امور قضایی بین المللی نیز درخواست استرداد مجرمین و اوراق مربوطه به آن توسط دادستان صادر و امضاء می شود و همچنین جلب و بازداشت محکومین و مجرمینی که وفق مقرراتَ،درخواست استردادآنها از ایران شده است . در مورد زندانیان اتباع خارجه نیز دادستان نظارت می نماید.
۵- در امور اداری : ریاست اداری دادسرا با دادستان است.همچنین ریاست و نظارت بر ظابطین دادگستری نیز با دادستان است. ضابطین باید در امور مربوط به ضابطین دستور ات دادستان را طبق مواد ۱۶ و ۲۰ قانون آیین دادرسی کیفری انجام دهند در غیر این صورت تحت تعقیب قرار می گیرند.
در لایحه جدید آیین دادرسی کیفری که در حال تدوین است پیش بینی شده است که اگر ضابطی صلاحیت انجام وظیفه و ظابط بودن را نداشته باشد برای دادستان اختیاراتی در خصوص ادامه خدمت ضابط مذکور پیش بینی شده است .
2-1وظائف و اختیارات دادستان کل کشور
۱ـ ریاست دادسرای دیوانعالی کشور
۲ـ حق درخواست نقض احکام قطعی محاکم
3-در خواست صدور رای وحدت رویه
(ماده ۳۱ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب ۱۳۷۳)
بموجب این قانون:
محکوم علیه می تواند احکام قطعیت یافته هر یک از محاکم را که قابل در خواست تجدید نظر بوده از تاریخ ابلاغ حکم تا یک ماه از دادستان کل کشور درخواست رسیدگی بنماید . دادستان کل کشور در صورتی که حکم را مخالف بین با شرع یا قانون تشخیص دهد از دیوان عالی کشور در خواست نقض می نماید.
دیوان عالی کشور در صورت نقض حکم رسیدگی را به دادگاه هم عرض ارجاع می دهد؛ رأی دادگاه در غیر موارد مذکور در ماده ۱۸ غیر قابل اعتراض و در خواست تجدید نظر است .
درخواست صدور رای وحدت رویه:
«هرگاه از طرف دادگاهها اعم از جزائی و حقوقی راجع به استنباط از قوانین رویه های مختلفی اتخاذ شده باشد دادستان کل پس از اطلاع مکلف است موضوع را در هیأت عمومی دیوانعالی کشور مطرح نموده رأی هیأت عمومی را در آن باب بخواهد رای هیأت عمومی در موضوعاتی که قطعی شده بی اثر است ولی از طرف دادگاهها باید در مورد مشابه پیروی شود».
2-1-1جایگاه دادستان کل کشور
به طور کلی وظایف دادستان کل کشور در سه دسته قابل تقسیمبندی است: وظایف قضایی دادستان کل، وظایف نظارتی دادستان کل و وظایف جایگاه مدعی عمومی دادستان کل کشور که شامل ۲ وظیفه: احیای حقوق عامه مردم و نظارت بر حسن اجرای قوانین؛ که هر یک از این سه دسته زیرمجموعههایی هم دارند[1].
دادستان کل کشور ۵۵ مورد مسئولیت و اختیار قانونی مصرح در وظایف و اختیارات دارد، دادستان کل از نظر قانون علاوه بر اختیارات ستادی، اختیارات قضایی هم دارد. در قانون اصول تشکیلات عدلیه مواد ۴۹، ۵۰، ۵۳ و ۵۴ به جایگاه دادستانی کل اختصاص یافته است.
دادستان کل کشور بر اساس قانون دارای وظایف و مسئولیتهایی است که مروری بر این وظایف میتواند، جایگاه مهم و نقش خطیر دادستان کل کشور را مشخص کند.
اصل (۱۶۲) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مقرر میدارد که رئیس دیوان عالی کشور و دادستان کل بایست از اشخاص مجتهد عادل و دارای اطلاعات و آگاهی نسبت به مسائل قضایی باشند که در زمان پیش از بازنگری قانون اساسی از سوی رهبر تعیین میشدند، چون نظام قضایی ما شورایی بود و شورای عالی قضایی در رأس نظام قضایی بود، بنابراین در آن زمان دادستان کل یک نهاد مستقل و فعال مایشاء بود. پس از بازنگری قانون اساسی تغییراتی در این مسأله ایجاد شد.
1.1.1 سیر تکاملی سیستم های اطلاعاتی مدیریت
اواخر دهه 1940 تا اوایل دهه 1950: این دوران به ماشین حسابهای غول پیکر معروف است. در این دوران از رایانههای نسل اول (رایانههای لامپی) استفاده میشد. مهمترین کاربرد رایانه در این دوره مربوط به کاربردهای علمی است.
اواخر دهه 1950 تا اوایل دهه 1960:این دوره با اختراع رایانههای ترانزیستوری آغاز گردید. این دوره را شاید بتوان دوره اقتدار برنامه نویسان دانست. زیرا در این دوره مکانیزه کردن مفاهیم اولیه مالی و کلا امور اولیه پردازش دادهها شکل گرفت.
اواخر دهه 1960:این دوره با کاربرد چیپ در رایانهها (رایانههای نسل دوم) شروع شد. رایانههای این دوره که مین فرم[2] نامیده شدند توسعه یافته و در بنگاه های اقتصادی نصب و مورد بهره برداری قرار گرفتند. اهم سیستمهای این دوره را سیستمهای دستهای تشکیل میدادند و با توجه به فناوری روز هیچ کاربردی در تماس مستقیم با رایانه قرار نداشت. موارد زیر هم مسائل توسعه سیستمها پس از موفقیت نسبی پروژههای مربوط به پردازش در این دوره محسوب میگردد.
- گسترش کاربرد رایانه در تمامی سازمان
- پیچیدگی فزاینده امور
- مشکل برنامه نویسان در پاسخگویی و مدیریت امور
- مشکل برنامه نویسان در درک درست خواستههای مصرف کنندگان نهایی
- اشکال اساسی در محاسبه هزینه و زمان پروژههای توسعه سیستمهای اطلاعاتی
و براساس همین مشخصه های فوق، انقلابی در بحث توسعه سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات واقع گردید که نتایج آن بدین شرح میباشد:
- پدید آمدن تخصصهای جدید در پردازش داده ها
- تحلیل گران سیستم
- طراحان سیستم
- مدیران پروژه
- پدید آمدن بخشهای متولی پردازش داده ها
- تمرکز منابع انسانی متخصص
- پدید آمدن مدیران آموزش دیده و با تجربه در زمینه فناوری اطلاعات
اوایل دهه 1970:پدید آمدن امکان ارتباط مستقیم با رایانه در این دوره و پیچیدگی هر چه بیشتر سیستمهای اطلاعاتی، مهمترین مشخصه های این دوره به شمار میروند.
اواخر دهه 1970: در این دوره انقلاب دیگری در سیستمهای اطلاعاتی پدید آمده، عوامل اصلی این پدیده عبارتند از:
- تمرکز توسعه سیستم ها
- تمرکز دادهها (پایگاه های اطلاعاتی)
- تمرکز عملیات (سخت افزار، نرمافزار و پشتیبان)
- ایجاد شبکه ارتباطی
- نگرش ساخت یافته در توسعه سیستمهای اطلاعاتی
- تدوین چرخه حیات توسعه سیستمهای اطلاعاتی
- تدوین متدولوژیهای تجزیه و تحلیل و طراحی
- تولید برنامه یا نگرش ساخت یافته
دهه 1980:در این دهه مسائل زیر در توسعه سیستمهای اطلاعاتی پدید آمد:
- پدید آمدن نسل چهارم رایانهها (ریز پردازنده ها)
- توسعه فلسفی در مفاهیم سیستمهای اطلاعاتی و پدید آمدن نظریاتی در خصوص:
- سیستمهای اطلاعاتی مدیریت
- سیستمهای پشتیبانی تصمیم گیری
- سیستمهای پشتیبانی مدیران اجرایی
- سیستمهای خبره
- تنوع در فناوری اطلاعات
- سخت افزار
- نرمافزار
- دستگاه های جانبی
- شبکه ها
- تولد رایانههای شخصی و توسعه اتوماسیون اداری
تحولات فوق باعث گردید که استفاده کنندگان از فناوری اطلاعات موارد زیر را مردود قلمداد کنند.
- سیستمهای اطلاعاتی که بدون در نظر گرفتن نیاز مصرف کنندگان طراحی شده بود.
- عدم کنترل بر منابع و اولویتهای سیستمهای اطلاعاتی
- هزینه بالا و زمان زیاد موردنیاز برای توسعه سیستمهای اطلاعاتی پیچیده
تبیین جرم، مجرم و سیاست پیشگرانه از جرم
گفتار اول: تعاریف و اشکال جرایم
بند اول: تعریف جرم
جرم یک قاعده ریاضی یا قانون فیزیکی نیست که دارای مفهوم ثابت و لایتغیری از این دو و در رابطه با جوامع و مکاتب حقوقی و اجتماعی و غیره و حتی در رابطه با مذاهب و ادیان، معانی متفاوتی پیدا می کند هر کدام از آنها جرم را به گونه ای تعریف کرده اند(فیض، 1369: 59) مثلاً “گاروفارلو"[1] حقوقدان معروف جرم را چنین تعریف می کند: «جرم عبارت از عملی است که خلاف نوعی از احساسات شرافتمندانه و خداپرستانه انجام شود.» (همان)
“کارارا"[2] در تعریف جرم گفته است: «جرم تجاوز از حدود و قوانین کشور است که به وسیله کسی انجام شود به شرطی که شخص مرتکب، مکلف یا مجاز به انجام آن نباشد و در ضمن برای آن تجاوز مجازات تعیین شده باشد.»(همان)
“دور کیم"[3] جامعه شناس معروف فرانسه درباره جرم چنین می گوید: «ما می توانیم وجود یک سلسله از عملیاتی را اثبات کنیم که اجتماع علیه آنها واکنشی به صورت مجازات نشان می دهد از این سلسله عملیات، گروهی می توان درست کرد و به آن عنوان مشترکی بنام جرم را داد.» (مظلومان، 1352: 19 و 20).
“گارو"[4] می گوید: «جرم انجام دادن یا ترک عملی است که قبلاً ممنوع و برای آن مجازات به معنی اخص تعیین شده باشد و در ضمن انجام دادن یا ترکش به جهت اجرای یک حق نباشد.» (فیض، 1369:60)
“عبدالقادر عوده” در تعریف جرم چنین بیان می دارد: «جرایم از دیدگاه شریعت اسلامی عبارت از محضورات (اعمال ممنوعه) که خداوند به وسیله ی کیفر حد یا تعزیر از آن منع کرده است، بنابراین جرم، فعل یا ترک فعلی است که شریعت آن را تحریم و برای آن مجازات تعیین کرده است.» (عوده، 1379: 90 و 91) در حقوق جزای عرفی غالباً روی این تعریف تکیه می شود که: «جرم عبارت است از عملی که قانون آن را قدغن کرده یا ترک عملی که قانون آن را لازم دانسته، برای آن عمل یا ترک، کیفری مقرر داشته است.» (فیض، 1369:60)
بند دوم: تعریف مجرم
الف) از نظر حقوقدانان
مجرم کسی است که مرتکب جرم می شود. (همان: 206.) تا کسی مبادرت به فعل یا ترک فعلی که مطابق قانون جرم شناخته شده، نکند، فعل یا ترک فعل مجرمانه در چهارچوب قانون بی حرکت باقی می ماند. انجام فعل یا ترک فعل مجرمانه موجب تولد (مجرم) می شود و این اوست که محور سوال درمورد رفتار خویش قرار می گیرد. (نوربها، 150) مجرم باید مبادرت به فعل یا ترک فعل کند که ملموس، محسوس و عینی بوده و در قانون عنوان مجرمانه داشته باشد به عبارت دیگر رفتار مجرمانه کافی نیست که تنها توسط قانون نهی شده باشد، بلکه وجود یک تظاهر خارجی عملی توسط فاعلی که جرم به وسیله آن آشکار می شود برای تحقق فعل مجرمانه لازم است. (همان: 151)
ب) از نظر جرم شناسان
در یک دیدگاه روحانی، مسیحیت مجرم را گناهکاری میداند که باید در جستجوی توبه او بود. (پرادل، 1370: 12 الی 31) “المبروزو” بزهکار را از نظر ماهیت متفاوت از سایر انسانها می داند (دانش، 1376: 36) “الاف کینبرگ[5]” در این خصوص می نویسد: «بشریت به دو گروه خوبان که هرگز تمایل به بزهکاری ندارند و بدان که بر عکس، دارای چنین میلی بوده و اعمالی را مرتکب خواهند شد که به وسیله قانون جزا “مجرمانه” تلقی می شود تقسیم می گردد.» وی اضافه می کند: «این یک اشتباه بزرگ است که فکر کنیم افرادی که گهگاه یا غالباً مرتکب اعمال ضد اجتماعی یا مجرمانه می شوند لزوماً با افرادی که مرتکب چنین اعمال نمی شوند فرق دارند.» (نجفی ابرند آبادی و همکار، 1377: 71)
گفتار دوم: ویژگی های جرم شناسی
علوم مرکب علومی چند بعدی و چند رشته ای می باشند و از ترکیب سایر علوم به وجود آمده اند بدون اینکه در آن علوم حل شده باشند. جرم شناسی نیز از تلاقی رشته های مختلف علوم به وجود آمده است: انسان شناسی جنایی، روانشناسی جنایی، جامعه شناسی جنایی، آمار جنایی، روانپزشکی جنایی، که جملگی حکایت از چند بعدی و چند مبنایی بودن این علم دارد.
1- جرم شناسی به عنوان علمی مرکب جنبه عملی دارد.
2- علت وجودی جرم شناسی، ایجاد اصلاحات و تحول در حقوق جزا و فراهم کردن زمینه اصلاح و درمان و پیشگیری از وقوع جرم است.
3- جرم شناسی نه عام است نه خاص، یعنی جرم شناسی از علومی است که بین عام و خاص در حرکت و جنبش می باشند پزشک برای اینکه بتواند راه درمان بیماری را پیدا کند بیماران را به صورت فردی معاینه، عکسبرداری و آزمایش می کند. سپس این نتایج آزمایش و معاینه را در آزمایشگاه خود مورد مطالعه و بررسی قرار داده، از دل آنها نتایج دارویی و درمانی پیدا می کند. این درمان را نسبت به همه کسانی که این بیماری را دارند تجویز و اعمال می کند در جرم شناسی، کلینیک جرم، یعنی سازمان زندانها می باشد در این سازمان اداره پذیرش و تشخیص نقش معاینه و آزمایش را انجام می دهند، نهادی به نام شورای طبقه بندی زندانیان وجود دارد که بر اساس پرونده شخصیت محکومین را به مراکز مختلف موجود در داخل زندانها اعزام می نماید. هدف از این کار آن است که بعد از اتمام دوران حبس، زندانی، اصلاح شده از زندان بیرون برود.
4- علوم مرکب در کنار مفاهیم علمی دارای مفاهیم ارزشی نیز می باشند. در پزشکی سلامتی، بیماری و شفا وجود دارد محدوده این مفاهیم مشخص نیست کسی که خود را شفا یافته تلقی می کند، چه بسا بیماریهای عدیده ای داشته باشد. این امر در مورد جرم شناسی نیز صادق است. مسائلی چون حق و ناحق، مسئولیت، جرم، مجازات اگر چه در قانون آمده اند ولی از دید هر کسی متفاوت است مجازات از نظر یک نفر ممکن است تنبیه باشد از نظر دیگری ممکن است تنبیه نباشد.
5- علوم مرکب تحت حاکمیت سلوک اخلاقی قرار دارند به عنوان مثال پزشکان بر اساس سوگند بقران متعهد می شوند که به هنگام درمان بیمار به او ضرر نزنند در جرم شناسی عقیده بر این است که به نام مجازات رنج و عذاب مضاعفی به مجرم به جهت بزهکار بودن تحمیل نگردد، نمی توان به تمامیت جسمانی او خدشه ای وارد کرد. بنا به رعایت سلوک اخلاقی و اخلاق جرم شناسی نباید پیشگیری از جرم منجر به مداخله در زندگی خصوصی افراد بشود یا به کرامت و حرمت انسانها خسارتی وارد شود به خاطر اینکه این علوم از مجموعه روش ها، دیدگاه ها و شناختهای متنوع لیکن ادغام شده در هم به وجود آمده اند که هدف همه آنها با یکدیگر مبارزه با بیماری یا جرم است.
2- گاروفارلو Garofarloo، 1852، 1934، قاضی، حقوق دان و وکیل دادگستری.
[2] . carara